loading...
آموزش بافتنی

 

انتخاب همسر ,همسر کامل و بی نقص, تصمیم به ازدواج

باورهای غیر واقع بینانه همان افکار یا انتظارات غیر منطقی هستند. غیر منطقی بودن باور ها به این معناست که افراد را از دستیابی به اهداف اساسی شان باز می‌دارند و نامعقولند و با واقعیت ناساز گار. اگر افراد باورها یا انتظارت غیر واقع بینانه ای در مورد انتخاب همسر داشته باشند، بیشتر احتمال دارد که دچار تردید، ناکامی و دلسردی شوند. هدف این مطلب شناساندن رایج ترین باور های غیر منطقی در مورد انتخاب همسر است.

باورهای غلط

1-شاهزاده رویاها
فکر می کنید تنها یک شخص مناسب در دنیا برای ازدواج با هرشخصی وجود دارد. سوالاتی که اینجا مطرح می شود اینهاست: یک فرد چگونه تعیین می کند که چه موقعی این فرد مناسب را خواهد یافت؟

آیا ممکن است در مواجهه با آن شخص مناسب احساس خاص و جادویی را تجربه می کند؟ آیا در انتظار آمدن آن شخص مناسب، شانس های دیگر فرد برای ازدواج از دست نخواهد رفت؟

بی تردید، چنین باوری باعث انفعال در فرایند انتخاب همسر می شود. برای مثال، برخی از افراد باور دارند که شاهزاد رویاهایشان سر انجام می رسد و بنابراین، هیچ دلیلی وجود ندارد که فعالانه به شناخت دیگران برای ازدواج بپردازند.

2-همسر کامل و بی نقص
برخی از افراد باور دارند تا زمانی که شخص کاملی برای ازدواج نیافته اند نباید ازدواج کنند. چنین تمایلی برای کمال، توانایی فرد را برای یافتن راه حل ها کاهش می دهد و می تواند منجر به عکس نتیجه دلخواه شود. همه ما در دنیای احتمالات زندگی می کنیم. میل به حقیقت کامل تنها منجر به بزرگ شدن بیش از حد انتظاراتی می شود که نمی تواند رضایت بخش باشد و در نتیجه باعث تردید و اضطراب می شود. افرادی که این باور را دارند اغلب در گیر روابط کوتاه مدت می شوند. یعنی، به جای شناخت درست فرد مقابل شان آنها را با معیارهای نادرست خود ارزیابی می کنند. بیهودگی این باور با این نظر تقویت می شود که بدانیم افراد طی زمان تغییر می کنند. شخصی که در شروع ازدواج به نظر می رسد که فرد کاملی است ناگزیر بعدا چنین به نظر نخواهد رسید.

3-کامل بودن خود
برخی افراد باور دارند که هر فرد قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرد باید کاملا احساس کفایت و قابلیت را برای همسر بودن داشته باشد. این افراد به دلیل این باور به مدت طولانی مجرد می مانند، زیرا افراد معدودی هستند که کاملا احساس کفایت در این مورد دارند. به علاوه، ازدواج موفق به همکاری و تلاش دونفر نیاز دارد و کامل بودن یک نفر برای موفقیت ازدواج کافی نیست. البته برخی افراد از این باور به عنوان توجیهی برای ترس اساسی شان از ازدواج استفاده می کنند. یک باور جایگزین معقول تر در اینجا می تواند این باشد که فرد باید نسبتا احساس قابلیت همسر بودن را داشته باشد، اما اکثر افراد به دلیل اضطراب نمی توانند قضاوت درستی از میزان قابلیت و کفایت خود در این مورد داشته باشند. اضطراب نباید فرد را از ازدواج کردن دور کند. این موضوع را هم نباید از نظر دور داشت که هیچکس کامل نیست.

4-رابطه کامل
برخی افراد باور دارند که هر زوج باید قبل ازازدواج ثابت کنند که رابطه شان خوب است. این افراد به مدت طولانی ازدواج خود را به تعویق می اندازند تا برایشان ثابت شود رابطه شان خوب خواهد بود. آنها حتی موقعیت هایی ایجاد می کنند تا قدرت رابطه شان را امتحان کنند و بارها وبارها نامزدشان را ازمایش می کنند. احتمالا پس از مدتی، نامزد این فرد از این ازمون ها خسته می شود و رابطه را قطع می کند. باید توجه داشته باشیم که متاسفانه، ما در دنیایی ناکامل با آدم ها و روابط نا کامل زندگی می کنیم. به علاوه، استرس ها و بحران ها و چالش های آتی رابطه را نمی توان به درستی پیش بینی کرد.

5- متضادهای مکمل
یک باور اشتباه این است که شخص باید کسی را برای ازدواج انتخاب کند که ویژگی های شخصیتی اش متضاد با او باشد. پیامد منفی این باور این است که افراد را تشویق می کند تا به جای افراد مشابه در جست وجوی افراد متفاوت از خودشان باشند. برای مثال، شخص فکر می کند که به جای تغییر خود به دنبال کسی باشد که متضاد با او باشد و ضعف های اورا بپوشاند. اگرچه در برخی موارد متضادها جذابند، ازدواج با کسی که صفاتش به نحو چشمگیری متفاوت است معمولا منجر به تعارض و نارضایتی می شود.

6- انتخاب کردن ساده است
برخی افراد باور دارند که انتخاب همسر ساده است. این باور بر اساس این تصور رایج قرار دارد که ازدواج و انتخاب همسر شانسی است. این افسانه باعث می شود که افراد از پذیرش مسئولیت شکست در روابط و همچنین، در کمک به رشد رابطه شانه خالی کنند. این باور موجب امتناع افراد از حضور در جلسات مشاوره پیش از ازدواج می شود.
منبع: سپیده دانایی

شب خواستگاری ,فرایند خواستگاری ,جلسه اول خواستگاری

شب خواستگاری کم از صبح پادشاهی نیست! خواستگاری نقطه مهمترین تغییر در مسیر زندگی است؛ مسیری که می تواند همراه خوشبختی باشد یا نباشد. معلوم است که نمی توان انتظار داشت دو طرف در این شب به شناختی دقیق و کافی از هم برسند ولی به هر حال بعضی اطلاعات را باید همان شب به دست آورد. گاهی اشتباه های ناخواسته در شب خواستگاری می تواند سرنوشت دختر و پسری را تغییر دهد. توصیه های کارشناسان ما را در مورد سوال هایی که باید بپرسید یا نپرسید، رفتارهایی که باید انجام دهید یا ندهید و حرف هایی که باید بزنید یا نزنید بخوانید.

صحبت کردن
در جلسه اول،هشت سۆال مشترک از سوی دختر و پسر مطرح می شود وشش سۆال اختصاصی را خانم از آقا می پرسد.

بهتر است آغاز کننده گفت وگو پسر باشد،زیرا او دست نیاز به سوی دختر گشوده است.هر سۆالی را که پسر می پرسد ،دختر به اختصار پاسخ می گوید و نظر پسر را در همان زمینه می پرسد.

اگر آقا به جای طرح سۆال، در باره آرا و عقاید خود سخن گفت ، خانم در مواردی که نظر خاص یا مخالفی دارد، آن را بیان می کند.

بنظر من سوالات باید به گونه ای باشد که فرایند خواستگاری با سوالات زیاد خسته کننده نشود . افراط و تفریط اشتباه است . در ضمن در جلسه اول جای هیچ تنشی نیست . شما فقط می نویسید و بعد تجزیه و تحلیل می کنید. و در جلسه دوم می توانید در مورد سوالشان از ایشان توضیح بخواهید .

هشت سوال مشترک که آقا مطرح می کند به شرح ذیل می باشد:
1- معرفی: ممکن است خودتان را معرفی کنید و در مورد تعداد اعضای خانواده و شغل والدین محترم توضیح دهید؟آیا والدین (پدر یا مادر) اصلی شما هستند ؟(این سۆال نباید در ازدواجهای فامیلی و آشنا پرسیده شود.)

2- اعتقادات: میزان پایبندی و اعتقادات شما به مسائل دینی چقدر است؟در اعتقادات دینی از مصادیقی که خود به آن ها اعتقاد دارید، سۆال کنید؛از جمله واجبات(نماز،روزه،حج،خمس،زکات و…) ومستحبات(زیارت،محافل مذهبی و…) و مساله تقلید؛ چرا که هریک به شکلی در زندگی مشترک تاثیر گذار خواهد بود.

(نقش الگویی طرف بر فرزندان در نماز و روزه، موافقت و همراهی برای سفر حج،مصرف از در آمدی که حقوق شرعی آن داده نشده ، اختلاف در فتوای مراجع تقلید و… از جمله این آثار است.)

شاید عده ای بگویند این سۆال برای افراد متدین است . خیر . افراد غیر متدین هم باید سوال کنند زیرا شاید عمل به اعتقادات طرف، پنج باشد . و این خانم پنجاه باشد . اگر سوال نکنند بعدا برایشان مشکل پیش می آید زیرا اختلاف زیاد است .

3- خط مشی کلی زندگی: آیا می خواهید زندگی خود را بر اساس دستورات دین استوار کنید یا فرهنگ غرب یا سلیقه شخصی ؟( این سوال، هم برای متدین و هم برای غیر متدین باید پرسیده شود .)

4- میزان پایبندی به ارزش های فرهنگی: مثل پوشش (که این سوال مشترک است ). شما در چه محافلی شرکت می کنید ؟ به پارتی و عروسی های آنچنانی می روید یا خیر ؟ آیا در محافل مذهبی شرکت می کنید ؟ نظرتان در مورد استفاده از فن آوری روز از جمله ماهواره چیست؟ (شما با مطرح کردن این سوالات می خواهید بدانید آیا به هفتاد درصد می رسید یا خیر ؟)

5- استقلال فکری: در زندگی مشترک چقدر به نظر دیگران از جمله پدر و مادر و دوستانتان ، اهمیت می دهید ؟ ممکن است بگوید من بدون اجازه مادرم آب نمی خورم یا در حد نیاز و یا در حد مشاوره از دیگران استفاده می کنم . (با این پرسش می خوهید به دهن بینی،وابستگی به پدر ومادر و دوستان و اجازه دخالت به دیگران در زندگی دست یابید.)

6- اهدف کلی زندگی: هدف کلی و اصلی شما در زندگی چیست؟(ممکن است طرف شما به علم، ورزش، هنر و … علاقه بیش از حد داشته باشد وشما نقطه مقابل او باشید.

7- ارتباطات فامیلی: تا چه اندازه به رفت وآمد با دوستان و نزدیکان خود و نزدیکان همسرتان تمایل دارید؟ (می خواهید بفهمید که از تیپ درونگرا است یا برونگرا.وآیا در ارتباطات فامیلی و با دوستان مجردی زیاده روی می کند یا نه. آیا تمام زندگی خود را برای مهمان بازی می گذارد یا اصلا از مهمانی خوشش نمی آید ؟)

8- ارتباطات اجتماعی: اگر همسر آینده شما در محیط کار یا بین نزدیکان یا نامحرمان با حفظ ضوابط شرعی و عرفی ارتباط داشته باشد,چه می کنید؟( خانمی هست که بشدت از اینکه آقا در محیطی کار میکند که چهار تا خانم در آنجا هست ، ناراحت است . این مشکل را اول حل کنید . شما با طرح این سوال می خواهید به میزان سخت گیری وی در این زمینه پی ببرید)

شب خواستگاری ,فرایند خواستگاری ,جلسه اول خواستگاری

• سوالهای اختصاصی که خانم می تواند از آقا بپرسدعبارتند از:
1- شهرمحل سکونت: بنا دارید با همسر آینده تان در کدام شهر زندگی کنید؟(حتی دائم یا موقت بودن را سوال کنید . چون متاسفانه مسکوت گذاشته میشود و بعد مشکل ایجاد میشود . )

2- نوع سکونت: آیا می خواهید مستقل زندگی کنید یا می خواهید با والدین خود محل سکونت مشترک داشته باشید؟(در صورت تمایل به زندگی با والدین باید مشخص شود که چگونه(در یک محله،یک مجتمع،یک آپارتمان،یک طبقه یا یک دستگاه) می خواهد با آنان زندگی کند.)

3-جزئیات شغل: شما به چه کاری اشتغال دارید؟(وضعیت شغلی طرف باید شفاف و روشن بیان شود و کلی گویی در این مورد(بازار،واسطه گری، وزارت خارجه و…) کافی نیست؛زیرا در بازار انواع شغلها؛ در کار واسطه گری انواع واسطه ها وجود دارد. به عنوان مثال می گوید در بازار کار می کند . در بازار چه کارمی کند ؟ آیا مغازه دارد یا دلال است ؟ دلال چه چیزی است ؟ حالا یک وقت طرف الان کار ندارد مثلا دانشجو است یا هنرمند است . حتما درباره شغل آینده اش سوال کنید . شغل مرد مهم است . ببینید شما می توانید با آن شغل کنار بیائید . چون بعضی از شغل ها ویژگی خاص دارد وهر خانمی نمی تواند با هر شغلی که همسرش داشته باشد، کنار بیاید. مثلا طرف می خواهد هنر پیشه شود . این شغل خیلی سخت است . مثلا می خواهند مشاور باشند یا شغل نظامی یا سیاستمداری داشته باشد . یا می خواهد روحانی باشد .چون هرکس نمیتواند با این شغل ها کنار بیاید و روحیه خاصی می خواهد .)

4- تحصیل و اشتغال زن: آیا موافق هستید که همسر آینده تان اشتغال داشته باشد یا به تحصیل خود ادامه بدهد؟

5- فعالیتهای سیاسی اجتماعی زن: آیا موافق هستید که همسر آینده تان فعالیت سیاسی – اجتماعی داشته باشد و تا چه اندازه؟

6- سطح زندگی: در زندگی مشترک تا چه حد به مسافرت و مهمانی دادن توجه خواهید داشت؟( با طرح این سوال می خواهید به روحیه طرف در میزان هزینه کردن برای زندگی و خساست احتمالی او پی ببرید.)

نکته: در پایان گفت وگوی جلسه اول ، در صورت احساس ، مطالبی را که جنبه خصوصی و سری دارد(مانند بیماری حاد یا خاص، اختلال روحی – روانی، ازدواج پیشین، رابطه قبلی با جنس مخالف ، طلاق والدین و…) و حدود مهریه را مطرح کنید.

آیا درست است در جلسه اول خواستگاری ، دین دختر زیر سوال برود که متدین است یا خیر ؟
خیر سوال باید در همین حد باشد که میزان پایبندی طرف به اعتقادات دینی مشخص شود. اینکه چطور مسلمان شدی و آیا تحقیق کرده ای یا خیر، سوال درستی نیست .

بعضی ها جلسه خواستگاری را با جلسه گزینش برای استخدام اشتباه می گیرند . البته در گزینش های استخدامی هم نمی گویند شما چطور دین تان را انتخاب کرده اید ؟ اینها افراط است . ما در خواستگاری سوالاتی را مطرح می کنیم که مربوط به زندگی آینده است.
منابع: تندرستی/آکاایران

 

فاصله سنی,فاصله سنی در ازدواج,معنای اصلی ازدواج

ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است كه اجزای اصلی و اساسی آن زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزای و عناصر هماهنگی، تناسب و سنخیت بیشتری باشد، آن پیوند استوارتر، مستحكم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود.علم و تجربه گویای آن است كه علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری كه موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است ضروری و لازم است و به هیچ وجه نباید این مساله را به بعد از ازدواج موكول كرد. یكی از امور مساله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است.

فاصله سنی در ازدواج
لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل «فانكحوا ما طاب لكم من النساء» همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب كنید استنباط می شود. همچنین در روایات اسلامی به صراحت هم كفو بودن مطرح شده است.

پیامبر اسلام می فرماید: با همسان و هم شان خود ازدواج كنید.

می توان گفت اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است. اگر فرد به تجارب فراوان و واقعیت های موجود در جامعه و استدلال های علمی در این مساله نظری بیفكند به راحتی پی خواهد برد كه همسر دلنشین و مورد پسند همسری است كه دارای هماهنگی و تناسب سنی باشد. قابل توجه است كه كفو هم بودن از نظر سن تفاوت در سن است نه تساوی زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در مورد سن بلوغ قرار داده شده است.

فاصله سنی,فاصله سنی در ازدواج,معنای اصلی ازدواج

بارها با خانواده هایی مواجه می شویم كه فاصله سنی زوجین حتی به،25،20،15، 13 سال و سال های بین این ارقام بالغ می شود و با یكدیگر مشكلات عدیده ای دارند. ما دراینجا به بررسی معایب ازدواج هایی می پردازیم كه فاصله سنی بین زن و شوهر در آنها زیاد است.

خارج شدن از معنای اصلی ازدواج
اگر چه در ابتدای ازدواج برای زوجین مشکلاتی به وجود نمی‌آید، اما به مرور زمان و پس از دوره‌های رمانتیک اول ازدواج افراد در صورت ناپختگی و فاصله سنی زیاد با مشکلات زیادی روبه رو می‌شوند. احتمال ایجاد مشکل برای یک زوج 20 ساله و 36 ساله نسبت به یک زوج 40 ساله و 56 بیشتر است زیرا زوج دوم تجربیات بیشتری در طول زندگی کسب کرده‌اند و شباهت بیشتری به یکدیگر دارند. دختری که در دهه سوم زندگی قرار دارد و با مردی در دهه چهارم ازدواج می‌کند تجارب لازم برای یک زندگی مشترک را کسب نکرده است، مسلما تفاوت‌های سنی بالا در بین زن و شوهر که یکی از آن‌ها در دهه‌های سنی پایین‌ است مخاطرات بیشتری به همراه دارد؛ زیرا تحمل بی‌تجربگی‌ها و خامی‌های اشتباهات همسر موجب احساس نارضایتی و تحت‌الشعاع قرار گرفتن آرامش می‌شود.

ازدواج بدین معناست که زن و شوهر در کنار هم و مکمل همدیگر باشند، زمانی که فاصله سنی مناسبی بین زوجین رعایت نمی‌شود ازدواج معنای اصلی خود را از دست می‌دهد و شبیه نقش والد و فرزندی می‌شود و فرد بزرگ‌تر مسلما تجربه بیشتری دارد و ممکن است شروع به پند و اندرز دادن و امر و نهی کردن همسر خود کند. تجربه بالاتر و رویارویی با مسایل و مشکلات بیشتر در طول زندگی موجب می‌شود فرد به همسرش به عنوان یک همسر نگاه نکند و با او مانند یک کودک رفتار کند و از دیدگاه روان‌شناسان ازدواج در دام ارتباط والد و کودکی بیفتد.
 
کنترل همسر
پند دادن به همسر، فرد با سن کمتر را دچار خشم، تنفر، انزجار می‌کند،‌ زمانی که رابطه از حالت زوجی خارج شود و به یک رابطه والد و کودک تبدل شود رفتارهای جنسی زوجین تحت و شعاع قرار می‌گیرد و در نتیجه کنترل فرد کم سن تر از مشکلات بارز تفاوت سنی زیاد میان زوجین است. کنترل همسر به تدریج زمینه‌های پرخاشگری را فراهم می‌کند، مسلما علاوه بر قدرت نمایی در مسایل مختلف ممکن است فرد بزرگ‌تر از نظر مالی نیز در شرایط بهتری قرار داشته باشد، در نتیجه از هر لحاظ بر همسر خود احاطه پیدا می‌کند و در نهایت زمینه‌های بروز پرخاشگری فراهم می‌شود. در برخی موارد نیز طرف بزرگ‌تر نقش یک قربانی را ایفا می‌کند، فردی که در دهه سوم و چهارم زندگی است نیازهای خاص خود را دارد، اما زمانی که سعی می‌کند خود را پایین‌تر از سن واقعی نشان دهد مسلما نیازهای خاص خود را پاسخ نمی‌دهد و در نتیجه نقش قربانی را پیدا می‌کند.

معمولا فرد بزرگتر برای این كه فرد كوچكتر را جذب كند و زندگی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد كه وی را به دوام زندگی دلگرم كند. اما هر كس قادر نیست كه مدام چنین امتیازاتی بدهد، زیرا گاه دادن این نوع امتیازها برای فرد بزرگتر غیر قابل تحمل و یا غیر ممكن می گردد و بدین ترتیب از انگیزه طرف مقابل برای ادامه زندگی می كاهد. از سویی طرف كوچكتر كه از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته درصدد اخذ امتیازهای بیشتری بر می آید و تقاضاهای فراوان جوانی پر انرژی و توانا، اختلافات خانواده را تشدید و جو ناامنی را بر خانه حكمفرما می كند و بدین ترتیب خانواده ای نابسامان شكل می گیرد.

 

عدم تناسب در تواناییهای جسمی
وقتی كه فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یك در دوره ای از زندگانی به سر می برند كه به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت های عمده دارند. مثلاً زنی كه هفده سال دارد، در دوران جوانی به سر می برد و همسر او كه در 35 سالگی است، به مرز میان سالی نزدیك شده است. یكی غالباً فعال است و دیگری زودتر خسته و در اوقاتی منفعل می شود، گاه این خستگی و انفعال از طرف همسر جوان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و به حساب كم كاری گذاشته می شود، یا به عنوان شانه خالی كردن از زیر بار مسئولیت مطرح می گردد، و وقتی كه با این عنوان طرح می نماید، طبیعی است كه طرف مقابل احساس ناراحتی می كند و ممكن است این امر عاملی برای برانگیختگی او شود و در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیر قابل تحمل شود. در حالی كه مرد قصد شانه خالی كردن از مسئولیت را ندارد ولی از طرف همسرش متهم به تنبلی و بی مسئولیتی می شود و از آنجا كه در چنین مواردی مرد تنبلی را نمی پذیرد، مجادلاتی در می گیرد.
 
انعطاف پذیری كمتر فرد بزرگتر
وقتی دو جوان با یكدیگر زندگی می كنند، به دلیل جوانی انعطاف پذیری بیشتری دارند. فرد در سنین پایین تر چون نهال جوان است، امكان تغییر فراوانی را دارد. اما درختان، مجال كمتری برای تغییر باقی گذاشته اند.

همین امكان تغییر و تحول است كه ما را به یاد كلام گهربار پیامبر اسلام (ص) می اندازد كه فرمود : بیشتر كسانی كه به من ایمان آوردند، جوانان بودند.

وقتی كه دو نفر جوان با هم ازدواج می كنند، برای دست یافتن به سازگاری تلاش می كنند به نظر همدیگر توجه می كنند و خود را طوری تطبیق می دهند كه مورد پسند دیگری واقع شوند و بدین ترتیب رضایت طرف مقابل را جلب نمایند، حال آنكه با افزایش سن، انعطاف آدمی كاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترك معضل آفرین است.
 
كمرویی با همسر
در این گونه خانواده ها معمولا فرد كوچكتر دچار نوعی كمرویی رنج آور است و نمی تواند به راحتی مشكلات خود را با همسر خویش در میان بگذارد. لذا حرف های ناگفته در این خانواده ها بسیار است و مجال مناسبی برای طرح آنها وجود ندارد. سخنان ناگفته بر دل فرد رنجیده سنگینی می كند و گاه به فضای بیرون از خانه كشیده شده، برای دیگران مطرح می شود و این امر مورد قبول و پذیرش فرد بزرگتر نیست. زیرا او فكر می كند كه همسرش اسرار خانواده را به بیرون از خانه برده، برای این و آن نقل می كند و این خود موجب بروز اختلافات تازه ای می شود و اگر فرد كوچكتر دردها را بازگو نكند، آنها بر روی هم انباشته شده، او را افسرده می كند.
منابع:بهار نیوز/مردمان/جوان ایرانی

 

 

تعهد بلندمدت ,زندگی زناشویی, زن و مرد

تعهد در زندگی زناشویی عهد و پیمانی است بین زن و مرد که ثبات و پایداری زندگی مشترک را تضمین می‌کند. عهدی که هر دختر و پسری باید به آن پای‌بند باشند تا بتواند مسئولیت یک زندگی را به دوش گرفته و تا پایان خط زندگی آن را به همراه داشته باشد.

تعهد داشتن، قول دادن
هر انسانی باید بداند که ازدواج تنها شروع یک زندگی تازه برای او نیست. ازدواج، آغاز مسئولیت‌ها و شروع جاده‌ای دوطرفه است که در آن حقوق زن و مرد به یک اندازه حائز اهمیت است.

قبل از این‌که تصمیم به ازدواج بگیرید بیاموزید چگونه برای یک زندگی مشترک متعهد شوید تا بتوانید زندگی خود را بر پایه‌ی وفاداری، عشق و پذیرش مسئولیت‌ها بسازید.

نسبت به توانایی خود مطمئن شوید
بدانید زندگی زناشویی، دوران مجردی نیست. بلکه مسیری است که کاملا از زندگی مجردی متفاوت است. در زندگی زناشویی شما باید غیر از خود به یک یا چند نفر دیگر نیز فکر کنید. دیگر دوران مهمانی‌ها، تفریحات و سفرهای مجردی به حداقل رسیده‌اند. دیگر نمی‌توانید تنها برای خود ولخرجی کنید، افراد دیگری هم هستند که به اندازه شما در زندگی‌تان سهم دارند. پس قبل این‌که به ازدواج فکر کنید باید خود را بشناسید.

از خود بپرسید آیا می‌توانید از تفریحات تک‌نفره خود بگذرید؟ آیا می‌توانید به نظرات و خواسته‌های یک نفر دیگر حتی بیش‌تر از خود اهمیت دهید؟ و آیا توانایی انجام مسئولیت‌های پر‌فراز‌و‌نشیب زندگی را دارید؟ وقتی در مورد همه این موارد تفکر کردید و به این نتیجه رسیدید که قادر به پذیرش همه آن‌ها هستید می‌توانید در مورد ازدواج و آغاز زندگی زناشویی خود تصمیم قطعی بگیرید.

علل خوشبختی و یا دلایل جدایی دیگران را جویا شوید
امروزه مهم‌ترین عامل طلاق و جدایی افراد شکستن تعهداتی است که در آغاز زندگی با یکدیگر می‌بندند. بسیاری افراد، تعهداتی که در روز اول ازدواج با همسر خود بسته بودند را فراموش کرده و عهد و پیمانی که در ابتدا پذیرفته‌اند را نادیده می‌گیرند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند‌. بنابراین برای آموختن تعهدات و پایدار ماندن زندگی آینده خود می‌توانید علل خوشبختی یا جدایی اطرافیان را جویا شوید.

از افرادی که زندگی خوبی دارند بپرسید علت دوام زندگی آن‌ها چه بوده است؟ چه تعهداتی را در زندگی پذیرفته‌اند و چگونه توانسته‌اند بر آن پای‌بند بمانند؟ هم‌چنین از کسانی که زندگی‌شان به جدایی ختم شده، بپرسید چرا نتوانسته‌اند بر عهد و پیمان خود وفادار بمانند؟ سعی کنید از تجربیاتی که دیگران در زندگی زناشویی خود به دست آورده‌اند، آگاه شوید و از آن‌ها برای تداوم زندگی آینده خویش استفاده کنید.


مسئولیت‌هایتان را بشناسید!
با ازدواج مسئولیت هر انسانی چندین برابر خواهد شد. تامین نیازهای مالی همسر و بعدها فرزندان، توجه به حقوق افراد خانواده، تامین نیازهای عاطفی آنان و توجه به نیازهای جنسی زن و مرد از مسائلی است که هر فرد قبل از این‌که تصمیم به ازدواج بگیرد باید از آن آگاهی داشته باشد. فردی که از تمام جهات به بلوغ رسیده باشد، می‌تواند نسبت به توانایی خود در این زمینه اطمینان یابد.

در کلاس‌های مشاوره ازدواج شرکت کنید!
کلاس‌های مشاوره مختلفی هستند که به ما کمک می‌کنند بتوانیم تعهداتی را که در زندگی مشترک به آن نیاز داریم را بیاموزیم و یاد بگیریم چگونه بر این تعهدات وفادار بمانیم. هم‌چنین این کلاس‌ها به ما کمک می‌کنند خود را بشناسیم و قدرت مسئولیت‌پذیری‌مان را تقویت کنیم.

تعهد به ازدواج چه منافعی دارد؟
متاهل بودن یعنی متعهد شدن. تعهد نسبت به پذیرفتن مسئولیت‌ها و وفاداری به عهد و پیمانی که در آغاز زندگی با همسر خود می‌بندیم. تعهداتی که عمل به آن‌ها می‌تواند ضامن پایداری و دوام زندگی مشترک شوند. رسول اكرم صل الله علیه و آله فرمودند: «لادین لمن لا عهد له؛ آن‌كس كه وفای به عهد و پیمان نكند، دین ندارد.» (بحار الانوار/ ج75/ ص 96).
تعهد داشتن، قول دادن

تعهد در سه دوره دشوار روابط زناشویی زن و شوهر را کنار هم نگاه می دارند:
1- در خلال دو یا سه سال نخست ازدواج: به استناد بررسی های مختلف حدودا نیمی از طلاق ها در دو یا سه سال اول رخ می دهد و این عجیب نیست زیرا به نظر می رسد بسیاری از زوجها در این فاصله به اهمیت انتخاب درست همسر پی می برند. اما اگر پای بندی و سوگند آنها به ازدواج محکم باشد این دوران طوفانی را به راحتی سپری می کنند و به روابط زناشویی خود فرصت بالندگی می دهند.

2- در دوران هیجانات فروکش کرده: هر ازدواجی در مقطعی از دوران خود به توقف و فروکش کردن هیجانات می رسد و در این دوران ملامت ظاهر می شود. تعهد ازدواج برای همه عمر وسیله ای در خدمت حفظ روابط زناشویی در این مقطع است.

3- در خلال دشواری ها: اغلب ازدواج ها با دشواری هایی مانند: ناکامی شغلی مثلا برای شوهر،  کلافه گی حاصل از فعالیت مادی، ظهور بیماری ها، نگرانی های مربوط به پدر و مادر و بی پولی مواجه شود. تعهد به عشق و مراقبت و متوجه بودن، می تواند ازدواج را در این دوران دشوار نجات دهد.
منبع:شاپرک، باشگاه مجردها

 

انتخاب همسر ,همسر کامل و بی نقص, تصمیم به ازدواج

باورهای غیر واقع بینانه همان افکار یا انتظارات غیر منطقی هستند. غیر منطقی بودن باور ها به این معناست که افراد را از دستیابی به اهداف اساسی شان باز می‌دارند و نامعقولند و با واقعیت ناساز گار. اگر افراد باورها یا انتظارت غیر واقع بینانه ای در مورد انتخاب همسر داشته باشند، بیشتر احتمال دارد که دچار تردید، ناکامی و دلسردی شوند. هدف این مطلب شناساندن رایج ترین باور های غیر منطقی در مورد انتخاب همسر است.

باورهای غلط

1-شاهزاده رویاها
فکر می کنید تنها یک شخص مناسب در دنیا برای ازدواج با هرشخصی وجود دارد. سوالاتی که اینجا مطرح می شود اینهاست: یک فرد چگونه تعیین می کند که چه موقعی این فرد مناسب را خواهد یافت؟

آیا ممکن است در مواجهه با آن شخص مناسب احساس خاص و جادویی را تجربه می کند؟ آیا در انتظار آمدن آن شخص مناسب، شانس های دیگر فرد برای ازدواج از دست نخواهد رفت؟

بی تردید، چنین باوری باعث انفعال در فرایند انتخاب همسر می شود. برای مثال، برخی از افراد باور دارند که شاهزاد رویاهایشان سر انجام می رسد و بنابراین، هیچ دلیلی وجود ندارد که فعالانه به شناخت دیگران برای ازدواج بپردازند.

2-همسر کامل و بی نقص
برخی از افراد باور دارند تا زمانی که شخص کاملی برای ازدواج نیافته اند نباید ازدواج کنند. چنین تمایلی برای کمال، توانایی فرد را برای یافتن راه حل ها کاهش می دهد و می تواند منجر به عکس نتیجه دلخواه شود. همه ما در دنیای احتمالات زندگی می کنیم. میل به حقیقت کامل تنها منجر به بزرگ شدن بیش از حد انتظاراتی می شود که نمی تواند رضایت بخش باشد و در نتیجه باعث تردید و اضطراب می شود. افرادی که این باور را دارند اغلب در گیر روابط کوتاه مدت می شوند. یعنی، به جای شناخت درست فرد مقابل شان آنها را با معیارهای نادرست خود ارزیابی می کنند. بیهودگی این باور با این نظر تقویت می شود که بدانیم افراد طی زمان تغییر می کنند. شخصی که در شروع ازدواج به نظر می رسد که فرد کاملی است ناگزیر بعدا چنین به نظر نخواهد رسید.

3-کامل بودن خود
برخی افراد باور دارند که هر فرد قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرد باید کاملا احساس کفایت و قابلیت را برای همسر بودن داشته باشد. این افراد به دلیل این باور به مدت طولانی مجرد می مانند، زیرا افراد معدودی هستند که کاملا احساس کفایت در این مورد دارند. به علاوه، ازدواج موفق به همکاری و تلاش دونفر نیاز دارد و کامل بودن یک نفر برای موفقیت ازدواج کافی نیست. البته برخی افراد از این باور به عنوان توجیهی برای ترس اساسی شان از ازدواج استفاده می کنند. یک باور جایگزین معقول تر در اینجا می تواند این باشد که فرد باید نسبتا احساس قابلیت همسر بودن را داشته باشد، اما اکثر افراد به دلیل اضطراب نمی توانند قضاوت درستی از میزان قابلیت و کفایت خود در این مورد داشته باشند. اضطراب نباید فرد را از ازدواج کردن دور کند. این موضوع را هم نباید از نظر دور داشت که هیچکس کامل نیست.

4-رابطه کامل
برخی افراد باور دارند که هر زوج باید قبل ازازدواج ثابت کنند که رابطه شان خوب است. این افراد به مدت طولانی ازدواج خود را به تعویق می اندازند تا برایشان ثابت شود رابطه شان خوب خواهد بود. آنها حتی موقعیت هایی ایجاد می کنند تا قدرت رابطه شان را امتحان کنند و بارها وبارها نامزدشان را ازمایش می کنند. احتمالا پس از مدتی، نامزد این فرد از این ازمون ها خسته می شود و رابطه را قطع می کند. باید توجه داشته باشیم که متاسفانه، ما در دنیایی ناکامل با آدم ها و روابط نا کامل زندگی می کنیم. به علاوه، استرس ها و بحران ها و چالش های آتی رابطه را نمی توان به درستی پیش بینی کرد.

5- متضادهای مکمل
یک باور اشتباه این است که شخص باید کسی را برای ازدواج انتخاب کند که ویژگی های شخصیتی اش متضاد با او باشد. پیامد منفی این باور این است که افراد را تشویق می کند تا به جای افراد مشابه در جست وجوی افراد متفاوت از خودشان باشند. برای مثال، شخص فکر می کند که به جای تغییر خود به دنبال کسی باشد که متضاد با او باشد و ضعف های اورا بپوشاند. اگرچه در برخی موارد متضادها جذابند، ازدواج با کسی که صفاتش به نحو چشمگیری متفاوت است معمولا منجر به تعارض و نارضایتی می شود.

6- انتخاب کردن ساده است
برخی افراد باور دارند که انتخاب همسر ساده است. این باور بر اساس این تصور رایج قرار دارد که ازدواج و انتخاب همسر شانسی است. این افسانه باعث می شود که افراد از پذیرش مسئولیت شکست در روابط و همچنین، در کمک به رشد رابطه شانه خالی کنند. این باور موجب امتناع افراد از حضور در جلسات مشاوره پیش از ازدواج می شود.
منبع: سپیده دانایی

 

زن مطلوب,زنان زندگی ,جنبه مهربانانه زنان

لطفا قبل از خواندن این مطلب این جمله را چندبار با خودتان تكرار كنید و به خاطر بسپارید: «هیچ قانون كلی‌ای كه شامل همه انسان‌ها بشود، درمورد ارتباطات شخصی وجود ندارد.» درواقع این مطلب و تمام موارد مشابه براساس قوانین و یافته‌ها و اطلاعات درمورد اكثریت اقلیت نوشته می‌شوند.

7 میلیارد نفر انسان روی این كره خاكی زندگی می‌كنند كه هركدام خصوصیات شخصی خود  و تفاوت‌های ریز و درشتی با بقیه انسان‌ها دارند و برای همین هم نمی‌شود درمورد همه آنها نسخه‌های كلی داد و حرف از قوانینی زد كه در مورد همه صادق باشد. مطلبی كه می‌خوانید- از دید من- درمورد اكثریت مردان ایرانی، صادق است و قطعا درمورد «همه» صادق نیست.  بهتر است استثناها را همیشه در نظر داشته باشید اما به كلیات بیشتر اهمیت بدهید.

همه مردها مهربانی را دوست دارند
مهربان باشید، شاید فكر كنید مردی با ظاهر خشن و زبانی تند و تیز كه بلد نیست كلام محبت‌آمیزی بگوید دوست ندارد كلام مهربانانه بشنود و مهربانی ببیند اما اشتباه نكنید، تمام مردها نیازمند جنبه مهربانانه زنان زندگی خود هستند. شاید شما حتی بیشتر از او با مشكلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه برخورد داشته باشید اما یادتان باشد كه مردان معمولا بیشتر از شما در گذر زندگی و در برخورد با مشكلات فرسوده می‌شوند و برای همین حتی ذره‌ای كوچك از مهربانی می‌تواند حال‌شان را خوب كند. باور كنید كه اگر در مهربانی كردن پیشقدم شوید شما هم سود خواهید كرد و زمان‌هایی كه به مهربانی نیاز دارید مهربانی خواهید دید.

زنده باد حال خوب، زنده باد عشق
این روزها خیلی از جوان‌ها می‌گویند عشق‌های آتشین ابدی فقط در قصه‌ها و افسانه‌های قدیمی پیدا می‌شوند و امروز از عشق‌های زمینی، فقط شبحی رنگ‌پریده باقی مانده است. آنها می‌گویند عمر «دوستت دارم» و «عاشقتم» بسیار كوتاه است و همیشه باید به احتمال پایان هر شور و هیجان و التهاب و حتی دیوانگی فكر كرد. اما ما سعی می‌كنیم خوش‌بین بوده و به معجزه عشق باور داشته باشیم و در خلسه آن زندگی كنیم.

زندگی یعنی شادی‌های كوچك و اتفاقات كوچك و همین نكته‌های كوچك هستند كه می‌توانند شادی‌ها و اتفاقات كوچكی را رقم بزنند كه به زندگی ما معنایی متفاوت ببخشند و حال ما را خوب كنند و مگر چیزی مهم‌تر از حال خوب در یك ارتباط و اصلا در كل در زندگی وجود دارد؟اگر حال شما خوب باشد و حال كسی كه دوستش دارید خوب باشد، عشق می‌تواند در ارتباط شما حكمفرما شود و لحظه‌های بی‌نظیر و نابی را در زندگی‌تان رقم بزند.
كمتر مرد ایرانی را پیدا خواهید كرد كه روزانه، آن هم چندبار، عشقش و علاقه‌اش را به زبان بیاورد. قطعا شما دوست دارید كه بارها و بارها بشنوید و دائم در مورد دوست داشتن حرف بزنید و حتی ناز كنید و ناز كشیدن را ببینید. اما در زندگی مشترك و در ارتباط طولانی‌مدت خیلی چیزها تغییر می‌كند

این یك مورد را نشكنید
«به غرورش اهمیت بدهید» شاید این جمله را بارها شنیده باشید اما آیا واقعا به آن عمل می‌كنید؟ شرایط زندگی جامعه مدرن به گونه‌ای است كه در آن بسیاری از مواقع سطح تحصیلات، درآمد و جایگاه اجتماعی یك خانم از همسرش  بالاتر است، این هیچ عیبی ندارد و برای بسیاری از مردان لذتبخش هم هست كه همسرانی موفق داشته باشند، اما به شرطی كه در ارتباط دونفره‌تان این مرد همچنان این حس را داشته باشد كه نقطه اتكای شماست. به هزار و یك دلیل مردان دوست دارند «قوی» ارزیابی شوند و از همه مهم‌تر هم برای آنها این است كه زنی كه دوستش دارند آنها را قوی بداند. همیشه این حس را به مردتان بدهید كه درنهایت به شانه‌های او تكیه خواهید كرد، تحت هیچ شرایطی هم چه درمورد مسائل مالی، چه درمورد مسائل احساسی و ارتباطی غرور او را نشكنید. اگر شكست خورده با او مهربان باشید، مطمئن باشید كه همراه بودن و همدم بودن شما را در چنین شرایطی همیشه در خاطرش خواهد داشت همان‌طور كه ممكن است یك زخم‌زبان یا متلك شما را همیشه در ذهنش نگه دارد.

ابراز عشق‌ مردها فرق می‌كند
توقعات خود را منطقی كنید، باور كنید و باور داشته باشید كه مردها و زن‌ها با هم فرق دارند. كمتر مرد ایرانی را پیدا خواهید كرد كه روزانه، آن هم چندبار، عشقش و علاقه‌اش را به زبان بیاورد. قطعا شما دوست دارید كه بارها و بارها بشنوید و دائم در مورد دوست داشتن حرف بزنید و حتی ناز كنید و ناز كشیدن را ببینید. اما در زندگی مشترك و در ارتباط طولانی‌مدت خیلی چیزها تغییر می‌كند. باور كنید مردی كه حواسش به شما و زندگی‌تان و نیازهای‌تان است، در هر روز زندگی مشترك با ده‌ها عمل و رفتار كوچك و بزرگ عشقش را به شما نشان می‌دهد، پس لطفا بهانه نگیرید و بحث نكنید و غر نزنید. اگر چشمان‌تان را به رفتار او باز كنید قطعا نشانه‌های عشق و علاقه او را پیدا خواهید كرد و آن‌وقت نیازی نیست كه خودتان و او را وارد روند فرسایشی «چرا نمی‌گی؟»، «چی میشه یه دوست دارم بگی»، «همیشه باید یادت بیارم كه بگی» و... بكنید كه می‌توانند عشق را كمرنگ كنند.

آشپزی یعنی ابراز عشق
لطفا نخندید، مسئله اصلا شوخی نیست، مسئله فقط سیرشدن نیست. با یك نان و پنیر یا دو تخم‌مرغ هم می‌شود سیر شد اما مهم این است كه برای گروهی از مردان ایرانی ( كه شمارشان كم هم نیست) غذا پختن نوعی ابراز علاقه و عشق است. بسیاری از مردهای امروز دستی برآتش دارند و دستپخت‌های‌شان بد هم نیست. اما به‌هرحال شما زن خانه هستید و می‌توانید با پختن آنچه او دوست دارد دلش را به دست بیاورید.

باور كنید كه ظرایف آشپزی و نزدیك كردن دستپخت‌تان به سلیقه و علایق او، یكی از آن ریزه‌كاری‌هایی است كه حالش را خوب می‌كند. هرچقدر هم كه اهل غذای بیرون و فست‌فود باشد بازهم قطعا چند تا غذای محبوب دارد كه اگر آنها را آنجور كه دوست دارد بپزید قطعا در دلش جای مهمی برای خودتان ذخیره كرده‌اید.

غرغرو ها به بهشت نمی‌روند
لطفا غر نزنید. براساس دیده‌ها و شنیده‌های شخصی‌ام می‌گویم كه بسیاری از زندگی‌های مشترك از غرهای پنهان و آشكار خانم‌ها ویران می‌شود. این شكایت بسیاری از خانم‌هاست كه «همیشه خسته است»، «هیچ‌وقت حوصله ندارد» و «به حرف‌های من گوش نمی‌دهد»، شاید حق با شما باشد اما باور كنید كه غرزدن‌های پنهان و آشكار هیچ مشكلی را حل نمی‌كند و فقط مشكل‌ها را بیشتر می‌كند. باور كنید كه با مهربانی و انعطاف می‌توانید تاثیراتی بر یك مرد بگذارید كه با هزار سال غرزدن و نق زدن به آنها نخواهید رسید.

اشكالی ندارد گاهی مادر یا خواهر باشید
بسیاری از خانم‌های ایرانی از این شكایت دارند كه باید برای مرد محبوب خود نقشی متفاوت از آنچه هستند را هم ایفا كنند، خیلی از آنها حس می‌كنند كه باید «مادر» معشوق‌شان باشند و برخی دیگر هم گله می‌كنند كه باید جای «دوستان» او را هم پر كنند و گاه نقش‌هایی مثل «خواهر» و... هم به این حالت‌ها اضافه می‌شود. به جنبه بیمارگونه این حالت‌ها كاری نداریم اما در حد ملایم و لطیف شاید چنین نیازهایی دریچه‌هایی جدید به سوی عشق و مهربانی و شادكامی در زندگی شما باز كنند. بسیاری از خانم‌های ایرانی، آگاهانه یا ناآگاهانه، دوست دارند مرد زندگی‌شان در مواقع لزوم مثل یك پدر باتجربه، مثل یك برادر دلسوز، مثل یك دوست همراه  و مثل یك عاشق نوجوان احساساتی باشد. پس بپذیرید كه شما هم باید گاهی نقش‌های متفاوتی را برای مرد زندگی‌تان ایفا كنید. باور كنید كه بودن در این قالب‌ها، اگر كوتاه‌مدت و از روی همدلی و احساس باشد، می‌تواند زندگی‌تان را پربارتر و مستحكم‌تر كند.
منبع: مجله سیب سبز

 

ازدواج دوم,همسر اول,ازدواج مجدد

اگر مردی تصمیم به ازدواج مجدد گرفت، باید در قدم اول ببیند که آیا همسر اولش قابلیت پذیرش این موضوع را دارد یا نه.

امروز در این مقاله به بیان مهارت هایی خواهیم پرداخت که مردانی که قصد ازدواج دوم دارند و همچنین همسران آنان، قبل از هر چیز باید آن ها را فرا بگیرند تا شاید حوادث تلخ در جامعه نباشیم.نوربخش کارشناس و مشاور خانواده معتقد است که اگر مردی تصمیم به ازدواج مجدد گرفت، باید در قدم اول ببیند که آیا همسر اولش قابلیت پذیرش این موضوع را دارد یا نه. نظر این مدرس دانشگاه  را بخوانید...

دلایل تصمیم به ازدواج مجدد را به زن اول تان بگویید
اگر مرد بتواند با همسر اولش صحبت کند و نقایص یا مشکلاتی را که باید برطرف شود، با او مطرح کند شاید دیگر به ازدواج مجدد نیاز نباشد. ولی اگر مسئله با گفت و گو حل نشد یا اصلا حل شدنی نبود، مثلا زنی بچه دار نمی شود و مرد به خاطر داشتن فرزند تصمیم به ازدواج مجدد می گیرد، باز هم باید آن مشکلات را به همسرش بگوید و اعلام کند که فقط به این دلیل تصمیم دارم با یک زن دیگر ازدواج کنم و به هیچ عنوان دوست ندارم که زندگی الانم نابود شود. بالاخره متلاشی شدن زندگی، آسیب های زیادی برای زوج ها و فرزندان دارد. مرد باید از همسر اولش بخواهد که با همسر دوم زندگی کند و تعامل مثبت داشته باشد. مرد باید مساوات را بین هر دو همسرش رعایت کند که این مدیریت بسیار حساس و سخت است. چنین مردهایی باید توان جسمانی و روحی بالایی داشته باشند تا در مشکلات این نوع زندگی کم نیاورند. این مدیریت از تقسیم مساوی زمان بودن با هر دو همسر شروع می شود و تا تقسیم عادلانه محبت بین این دو ادامه می یابد.

زن دوم، مرد را ارزیابی کند
زنانی که می خواهند با یک مرد متاهل ازدواج کنند و اصطلاحا هووی زن دیگری شوند، در اولین و مهم ترین قدم باید وضعیت مرد را بررسی و به دقت مورد ارزیابی قرار دهند. مثلا زن دوم باید بررسی کند و ببیند که مشکلات اصلی مرد در زندگی اولش چه بوده است و آیا مقصر اصلی آن مشکلات همسر اول بوده یا خود مرد هم مقصر است. در مرحله بعد، باید توان اقتصادی مرد را هم ارزیابی کند. من مراجعه هایی داشته ام که مردی همسر دوم گرفته و بعد از مدتی به این نتیجه رسیده است که توان اقتصادی برای اداره 2 زندگی را ندارد و بعد تصمیم به طلاق همسر دومش گرفته است. مثلا مرد می گوید من نمی توانم 2 تا اجاره خانه بدهم؛ پس مسئله اقتصادی در چنین زندگی هایی اهمیت ویژه ای دارد. مرد در چنین مواقعی باید توانایی مدیریت مسائل عاطفی را بین هر دو همسرش داشته باشد. یعنی باید یک ظرفیت روانی خوبی داشته باشد تا بتواند هر دو همسر را مورد محبت خود قرار دهد و برای هر دو، تکیه گاه مطلوبی باشد. پس زن ها باید مطمئن شوند که این مرد می تواند از پس دو زندگی برآید، در غیر این صورت امیدی به خوشبختی در چنین زندگی هایی نیست.

زن دوم به خاطر زن اول از خواسته هایش کم کند
همسر دوم یک مقداری باید به نفع همسر اول خواسته هایش را کم کند. در بسیاری از موارد مرد همسر اول خود را به دلیل تعلق عاطفی و دلبستگی بیشتر، به همسر دومش ترجیح می دهد، پس همسر دوم باید تقاضاهای عاطفی و مالی اش را کاهش دهد. چون اگر هر 2 همسر تصمیم بگیرند به مرد فشار بیاورند، 100درصد مرد کم می آورد و از یک جایی کار به بحث و جدال خواهد کشید. همسر دوم باید مرد را درک کند چون ممکن است مرد از سمت همسر اولش یا شاید فرزندان همسر اولش تحت فشار باشد. بنابراین زن های دوم باید کم توقع تر باشند تا با شرایط بهتری زندگی شان ادامه یابد.

زندگی با هوو در یک منزل امکان پذیر نیست
هیچ وقت زن اول و دوم نمی توانند در یک خانه و زیر یک سقف زندگی کنند چون در این حالت ریشه اختلافات خیلی گسترده می شود. همسر اول و دوم را اصلا نمی شود در یک طبقه از خانه مدیریت کرد. بنابراین مرد باید قدرت مالی برای تامین مسکن و نفقه هر 2 همسرش را داشته باشد. البته اگر هر 2 خانه، در یک آپارتمان هم نباشد بهتر است، زندگی همسر اول و دوم در یک منزل، زندگی را به میدان جنگ تبدیل می کند و باعث رقابت و حسادت زیادی بین همسران می شود که به هیچ وجه توصیه نمی شود.

هیچ زنی، هوو دوست ندارد
ترابیان، کارشناس و مشاور خانواده نیز معتقد است که مهم ترین فلسفه ازدواج به دست آوردن آرامش و امنیت است. باید بپذیریم که یک دختر با ازدواج به دنبال کسب امنیت و آرامش است، آرزویی که با حضور یک زن دیگر در کنار همسرش از بین می رود. حالا چه دلایل شوهرش برای ازدواج مجدد منطقی باشد چه غیر منطقی، آن چه مهم است این که معمولا هیچ زنی دوست ندارد شوهرش به فکر ازدواج دوم بیفتد.

مردها قبل از گرفتن زن دوم حواس شان باشد که...
این کارشناس خانواده افزود: اگر مردی تصمیم به انتخاب همسر دوم دارد باید حتما آگاهانه و با دلایل منطقی این عمل را انجام دهد. مرد باید بداند که زن اول از حضور یک رقیب در زندگی اش رضایت قلبی ندارد و اگر می بینید که مردانی با 2 همسر زندگی به ظاهر آرامی دارند، شاید زن اول دارد می سوزد و می سازد چون می بیند چاره دیگری ندارد. در چنین زندگی هایی معمولاً در صورت رعایت نکردن عدالت همسر اول آسیب های زیادی می بیند. در چنین خانواده هایی بچه ها رشد کافی ندارند. مردها در این مواقع باید حواس شان به همه این آسیب ها باشد.

خانم ها مهارت زندگی را کامل فرا بگیرند
ترابیان معتقد است که بعضی از مردها دلیل شان برای ازدواج دوم این است که همسر اول شان در همسرداری کوتاهی می کند و نمی تواند یک همسر واقعی برایشان باشد. به خانم ها توصیه می شود که مهارت های زندگی را به طور کامل یاد بگیرند. یعنی ازدواج به مهارت نیاز دارد. چون درصد بالایی از طلاق ها به خاطر نداشتن همین مهارت اتفاق می افتد؛ بنابراین خانم های متاهل باید نقش شوهرداری شان را به خوبی ایفا کنند.

نکاتی که زن دوم برای ورود به زندگی زن اول باید بداند
این کارشناس خانواده افزود: خانم هایی که آگاهانه یا ناآگاهانه وارد زندگی یک مرد متاهل می شوند باید حواس شان باشد که بدون تحقیق وارد زندگی مردهای متاهل نشوند. چون بیشتر این زن ها، بعد از گذشت زمان با مراجعه به مراکز مشاوره از ازدواج شان اظهار نارضایتی می کنند. متاسفانه بعضی از ازدواج های دوم مخفیانه است که آسیب های بیشتری به همراه دارد. این خانم ها فراموش نکنند که ورود ناآگاهانه به زندگی یک خانم دیگر، ممکن است باعث تخریب 2 زندگی شود. خانم ها بدانند که بر اساس تجربیاتی که داشته ام زمانی که چنین زندگی هایی به مشکلی برمی خورد، معمولا مردها زن دوم را طلاق می دهند.

زن ها با هووی شان بسازند و بسازند
ترابیان ادامه داد: حالا اگر مردی ازدواج مجدد کرد، نباید زن ها فکر کنند که باید در چنین زندگی هایی بسوزند و بسازند. به نظر من به جای ساختن و سوختن، باید بسازند و بسازند. یعنی همسر اول وقتی می بیند که شوهرش با زن دیگری ازدواج کرده است، باید سازگاری اش را بالا ببرد. در چنین زندگی هایی همسر اول بهتر است با شرایط کنار بیاید و سلامتی بچه هایش را با افسردگی تهدید نکند.
منبع : khorasannews.com

 

دانستنیهای ازدواج,قبل از ازدواج

داشتن ذهن و روان سالم پیش‌نیاز داشتن یک رابطه سالم است

 

مجردها همیشه دوست دارند بدانند ازدواج چگونه است و چطور می‌توانند پس از ازدواج تغییر کنند. همه می دانیم که ازدواج کردن علی‌رغم تمام شادی‌ها و لذت‌های آن از آن‌جا که فرد را با شرایط جدیدی روبه‌رو می‌سازد، استرس‌های زیادی بر او وارد می‌کند. حال اگر فرد از قبل نیز با مسایل و مشکلات دیگری روبه‌رو باشد استرس‌های حاصل از ازدواج باعث تشدید مشکلات قبلی او می‌شوند.


خیلی‌ها به مشکلاتی مثل اختلال شخصیت‌های غیراجتماعی، افسردگی، انزوا و... مبتلا هستند. داشتن ذهن و روان سالم پیش‌نیاز داشتن یک رابطه سالم است. این چیزی است که در مشاوره های ازدواج مشخص می شود. همچنین سلامت اخلاقی داشتن، عدم اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر، اینترنت، تصاویر مستهجن و... شرط مهمی در انتخاب طرف مقابل برای یک عمر زندگی است.

واقعیت این است که ازدواج درمان‌کننده مشکلات روانی و عاطفی نیست، بلکه بر شدت آن‌ها نیز می‌افزاید. اگر قبل از ازدواج به مسایل و مشکلات فردی توجه شود، خانواده‌ها از قید دشواری نجات پیدا می‌کند. برای شما توصیه های مهمی داریم تا پیش از ازدواج با کم‌ترین بار منفی از گذشته، وارد زندگی مشترک‌تان شوید. 


راههایی جهت آماده شدن برای ازدواج
1.در امر ازدواج منبعی را پیدا کنید که شما را همان‌گونه که هستید بپسندد و به‌عبارت دیگر مِهر اصیل داشته باشد و آن‌چه را که به آن احتیاج داشتید و از آن محروم مانده‌اید ارزانی‌تان کند. باید اذعان کرد یافتن چنین فردی در امر ازدواج دشوار است اما غیرممکن هم نیست.

2. جهت آماده شدن برای ازدواج باید بیاموزید خودتان را دوست بدارید. این کافی نیست که دیگران شما را دوست بدارند. خود شما باید به این باور برسید که دوست‌داشتنی هستید. با دوست داشتن خود، مجبور نیستید برای دریافت مهر و عشق دیگران به آن‌ها التماس کنید.

 

مشکلات ذهنی و روانی,مجرد

جهت آماده شدن برای ازدواج خود را برای مصالحه آماده کنید

3. کسی را پیدا کنید که به‌طور منظم در مقام تشویق کردن، الهام بخشیدن و گوش دادن به شما باشد. همه ما به دوستان نزدیک و صمیمی احتیاج داریم. زیرا درک احساسات خویشتن و اینکه در اعماق وجود خود چه احساسی داریم و چگونه فکر می‌کنیم دشوار است. ما به کسانی نیازمندیم که به کمک آن‌ها احساسات و عواطف خود را بشناسیم و با مسایل خویش برخورد کنیم.

4. برای آماده شدن در امر ازدواج با کسانی ارتباط برقرار کنید که به شما احساس امنیت خاطر می‌دهند. همه ما به چنین افرادی احتیاج داریم. کسانی که با ما همانند و در مقام تشویق و تقویت اعتماد به نفس ما باشند. برخورداری از حمایت اشخاص، این شرایط را فراهم می‌سازد.

5. جهت آماده شدن برای ازدواج خود را برای مصالحه آماده کنید. هیچ وقت نمی توانید یک ازدواج موفق داشته باشید مگر اینکه تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمان‌ها و شرایط سخت، آدم‌ها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش می‌دهند: یا خودخواه می‌شوند و فقط به خودشان فکر می‌کنند و یا ازخودگذشته می‌شوند و فقط به طرف مقابلشان فکر می‌کنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکرده‌اید.

هر کاری که می کنید مهم این است که قبل از ازدواج به لحاظ احساسی، عاطفی، ذهنی و روانی به شرایط سلامت برسید. هر چه سالم‌تر باشید، ازدواج‌تان سالم‌تر می‌شود. اما آنچه در واقعیت مشاهده میشود این است که بسیاری افراد در صورت مواجه شدن با مشکلات روانی، به منظور درمان آن‌ها، اقدام به ازدواج می‌کنند. افراد زیادی هستند که علت ازدواج خود را رهایی از افسردگی اعلام می‌کنند. فرد به افسردگی گرفتار شده است و به جای درمان آن از طریق علمی، سعی کرده است با ازدواج کردن از آن خلاصی یابد. اما آگاه باشید که ازدواج نه تنها افسردگی شما را درمان نمی‌کند، بلکه شدت آن را بیشتر نیز خواهد کرد.
منبع:باشگاه مجردها، زندگی ایده آل

 

عشق در نگاه اول,فریب عشق,عشق زود گذر

آیا ممکن است کسی راملاقات کنیدودرهمان لحظه احساس کنید که او همسر ایده‌آل شماست و اشتباه هم نکرده باشید؟ واقعیت این است که زوج‌هایی وجود دارند که 30‌سال با هم زندگی کرده‌اند و می‌گویندکه در همان ملاقات اول، می‌دانستند که همسر ایده‌آل خود را یافته‌اند.


وقتی از بسیاری از  افرادی که ازدواج کرده‌اند سؤال می‌شود چطور همسرشان را پیدا کرده‌اند می‌گویند که در یک نگاه شریک زندگی‌شان را یافته‌اند، شاید تعجب کنید ولی آنها هر دو بر این باورند که حسی ناگهانی آنها را به هم پیوند داده. آیا ممکن است کسی را ملاقات کنید و در همان لحظه احساس کنید که او همسر ایده‌آل شماست و اشتباه هم نکرده باشید؟ واقعیت این است که زوج‌هایی وجود دارند که 30‌سال با هم زندگی کرده‌اند و می‌گویند که در همان ملاقات اول، می‌دانستند که همسر ایده‌آل خود را یافته‌اند. آیا این همان «عشق در نگاه اول» نبوده است؟ ممکن است بشود چنین تلقی کرد که آنها جاذبه‌ای قوی و ارتباطی روحی را تجربه کرده‌اند که سپس آن را به رابطه‌ای قوی و موفق بدل ساخته‌اند. محمود هندی‌پور،‌روانشناس و مشاور درباره عشق در نگاه اول توضیح می‌دهد.

عشق چیست؟
تعاریف بسیار زیادی در دیدگاه‌ها و مکاتب مختلف نسبت به عشق وجود دارد. اگر بخواهیم تعریفی کلی داشته باشیم بهتر  است بگوییم: «عشق باور احساسی عمیق و لطیف است.» عشق یک احساس ژرف و غیرقابل توصیف است که فرد آن را در یک رابطه دوطرفه تجربه و آن را با دیگری تقسیم می‌کند البته عشق نیرویی تمام نشدنی است که تنها در یک رابطه دونفره نمی‌گنجد از این نیروی زیبا در هر جهتی می‌توان بهره برد مانند عشق به خدا عشق به هستی، عشق به خانواده، انسان‌ها، طبیعت و کائنات.

عشق در نگاه اول وجود ندارد
با تعاریفی که انجام شد می‌توان نتیجه گرفت که عشق در یک نگاه شکل نمی‌گیرد ولی نگاه‌اول می‌تواند زمینه‌ای مهیا کند تا فرد عشق‌ورزی آغاز کند. در واقع آنچه در نگاه اول روی می‌دهد احساس دلنشین بودن و حس خوشایندی است که ما گاهی در همان لحظات نخستین دیدار با کسی از جنس مخالف تجربه می‌کنیم در سال‌هایی که هیجان و احساس حرف اول را در وجودمان می‌زند و به تازگی آگاهی از نیاز به جنس مخالف و حضور او را به شکلی دیگر در کنار خود احساس می‌کنیم، آمادگی بیشتری برای این نگاه و ایجاد حسی که آن را عشق می‌نامیم، داریم. نزدیک بودن امواج و انرژی افراد به یکدیگر نیز می‌تواند آنها را در نگاه  اول نسبت به هم متمایل كند. به این معنا که نزدیک بودن افکار و حالات، نوع انرژی وجودی افراد و شباهت به هم در این موارد می‌تواند زمینه‌ای ایجاد کند که درهمان نگاه اول صدای قلب خود را به وضوح بشنوید!

در گام نخست جذب چه می‌شوید؟
البته مسائل انسانی مطلق نیستند.  بوده‌اند و هستند کسانی که در نگاه اول به شدت به دل یکدیگر می‌نشینند و خوشایند یکدیگرند و در ادامه نیز بر اساس میزان  نزدیکی روانی- شخصیتی و میزان همسان بودن و البته وجود فاکتوری  به نام رشد یافتگی در کنار یکدیگر می‌مانند و تجارب زیبایی برای یکدیگر رقم می‌زنند و جاودانه می‌شوند. جالب است بدانید نتیجه تحقیقی در 33 فرهنگ مختلف نشان از این بود که افراد ابتدا جذب ظاهر  طرف مقابل می‌شوند یعنی در گام نخست این جاذبه ظاهری است که ما را فریفته خود مي‌كند به خصوص افرادی که آگاه هستند که چه فاکتورهای ظاهری برایشان حائز اهمیت است. با دیدن فردی که به آن فاکتورها نزدیک است سریع احساس کشش و علاقه را در خود تجربه می‌کنند.

چرا عشق به نفرت بدل شد؟
فراموش نکنید که لزوما وجود چنین حالتی عشق معنا نمی‌شود. نباید همه چیز را تمام شده ببینید. بارها این جمله را شنیده‌ام که خانم یا آقایی نقل می‌کند که من درهمان نگاه اول شیفته او شدم! و در ادامه نیز بارها شنیده‌ام که می‌گویند اما به مرور متوجه شدم اختلافات و تفاوت‌هایی وجود دارد که نمی‌توانیم باهم ادامه دهیم و از این جالب‌تر که احساس تنفر نیز سراغ بعضی‌ها می‌آید. یعنی ابتدا شیفتگی بود و عاشقی و پس از مدتی که گاهی کوتاه نیز هست، تبدیل می‌شود به انزجار و دوری!  اگر این حالت را تجربه کرده باشید به خوبی گفته‌های مرا درک خواهید کرد. عشق در نگاه اول می‌تواند به تنفر در نگاه آخر تبدیل شود البته اگر بتوان نامش را عشق گذاشت.

باید بشناسید
بهتر است آگاه باشیم تا زمانی که ما درگیر شخصیت فردی نشویم  و به شناختی  نسبی از مولفه‌های شخصیتش نرسیم دامن زدن به بخش احساسی و تمرکز زیاد بر حس اولیه می‌تواند عاقبت نامطلوبی را از آن رابطه برای‌مان رقم بزند. البته نمی‌خواهم منکر احساس خوشایند اولیه باشم. در واقع ما در ابتدا به حدی از احساس دلنشینی نسبت به طرف مقابل‌مان نیاز داریم اما در گام‌های بعدی بهتر است اجازه ورود و دخالت به  بخش منطقی- شناختی وجودمان را بدهیم تا مشاهده کنیم به چه میزان حس اولیه ما صحیح و برای ادامه به ما یاری خواهد رساند.

این عشق نیست هیجان است
عشق مفهومی کاملا انتزاعی است و هر فرد تعبیر خاصی از عشق دارد. اما از بعد روانشناسانه عشق نوعی دلبستگی است که می‌تواند در ادامه دلبستگی‌های دیگر به وجود بیاید. در این حالت بار عاطفی موضوع زیاد است اما در هر صورت دلبستگی است و نه وابستگی. برای مثال نوزاد از وابستگی به دلبستگی می‌رسد اما عشق نوعی دلبستگی است که می‌تواند مثلا در ادامه وابستگی مادر و نوزاد ایجاد شود ولی بار هیجانی زیادی دارد.  اگر فردی اوایل زندگی‌ دلبستگی خوب و ایمنی  ایجاد کند در آینده می‌تواند عشق بورزد. برخی افراد ممکن است آدم‌های خوبی در اطراف‌شان داشته باشند ولی نتوانند با دیگران ارتباط مناسبی داشته باشند.

 

معمولا در یک نگاه واکنش هیجانی خیلی بالاست.زمانی که واکنش هیجانی ارتباط ایجاد کند دلبستگی ایجاد می‌شود. اما به طور کلی در یک نگاه دلبستگی ایجاد نمی‌شود اما در یک نگاه ممکن است یک واکنش هیجانی شدیدی ایجاد  شود که فرد فکر کند که از طرف مقابل خوشش می‌آید بدون آنکه دلیل منطقی وجود داشته باشد. اگر این هیجان در جای خودش باشد باید به آن توجه شود ولی لزوما به معنای ایجاد دلبستگی نیست و نیاز به یک ارتباط طولانی مدت دارد. توجه به این نکته الزامی است که هر فردی می‌تواند عاشق شود بدون آنکه دچار واکنش هیجانی باشد. به طور کلی افرادی که به شکل معمول هیجانی هستند ممکن است در این مورد هم خیلی زود هیجانی شوند و واکنش سریع نشان دهند.

منبع:مجله سیب سبز

 

باز شدن بخت دختران,ازدواج

برای باز شدن بختتان مثبت فکر کنید و به آینده خوش بین باشید

باز شدن بخت دختران

ازدواج دخترها در ایران آنقدرها هم ساده نیست. آنها انتخاب شونده هستند و نمی توانند پیشقدم شوند. بنابراین ممکن است به هزار و یک دلیل از جمله دیده نشدن، در اجتماع نبودن، شرایط فردی و خانوادگی موقعیت دلخواهشان را برای ازدواج نداشته باشند.

اما این همه ماجرا نیست. برخی دخترها به دلیل ویژگی های خاصی که دارند و افکار و عقاید اشتباهشان نمی توانند به موقعیت مطلوب ازدواج شان دست پیدا کنند. ما برای شما توصیه هایی داریم که ممکن است برای باز شدن بختتان راه گشا باشد.

خودِ واقعیتان باشید
یکی از متداولترین اشتباهات افراد مجرد این است که سعی می کنند خودشان را برای طرفی که با او آشنا می شوند تغییر دهند. با اینکار درمورد آنچه هستید با طرفتان رو راست و صادق نیستید و همین برایتان بعدها مشکل ساز خواهد شد. اگر روشی که تا حالا برای باز شدن بختتان پیش گرفته اید کار نمی کند، پس روشتان را تغییر دهید. برای باز شدن بختتان یک کار متفاوت انجام دهید. سعی نکنید کسی باشید که نیستید، در عوض پهنه و گستره ی شخصیتتان را بیشتر کنید.

خودِ واقعیتان همان خودی است که قبل از اینکه دنیا شما را عوض کند و به شما بگوید که چطور باشید و چطور نباشید، هیچ ترسی از قضاوت دیگران ندارد. خودِ ساختگی شما ماسک اجتماعی است که برای خوشنود کردن اطرافیان به چهره می زنید و اگر به دنبال یک رابطه ی پردوام و همیشگی هستید، این ماسک به دردتان نخواهد خورد. پس برای باز شدن بختتان به خودتان فرصت دهید تا خودِ واقعیتان را پیدا کنید.

برای باز شدن بختتان گفتگوی درونیتان را تغییر دهید
برای باز شدن بختتان مثبت فکر کنید و به آینده خوش بین باشید. سخت است اما غیرممکن نیست. ممکن است شما با افکار منفی که در سر می پرورانید، خودتان را برای شکست آماده کنید. فقط 7 درصد از ارتباط، کلامی است. برای هر فکر شما، یک واکنش فیزیولوژیکی وجود دارد. مراقب سیگنال هایی که به بیرون می فرستید باشید. مثلاً در مکالمات غیرکلامی نومیدی و یاس به وجود می آید.

انتخاب کنید
برای باز شدن بختتان ببینید با چه نوع شخصیتی می خواهید آشنا شوید و خودتان را در چنان محیط هایی قرار دهید. مثلاً اگر دوست دارید با مردی آشنا شوید که عاشق طبیعت است، پس به آنجا بروید.

شاد باشید
یادتان باشد که برای کامل شدن لازم نیست حتماً با کسی وارد رابطه شوید. اگر تنها و شاد باشید بهتر از این است که با کسی همیشه غمگین و گرفته زندگی کنید. مهمترین رابطه ممکن، رابطه ی شما با خودتان است.

برای باز شدن بختتان دیده شوید
خودنمایی نکنید اما در فضایی قرار بگیرید که امکان دیده شدن تان وجود دارد. قابلیت دسترسی خودتان را بسنجید. ببینید آیا خودتان را در شرایطی قرار داده اید که با کسی آشنا شوید؟ آیا یک نفر اگر بخواهد چهار قدم با شما راه برود باید خودش را زیر چرخ های ماشینتان بیندازد؟ در محیط های اجتماعی مناسب، جمع های خانوادگی رفت و آمد دارید یا نه؟ گاردتان را بسته اید طوری که همه پسرها از عاقبت سلام علیک کردن با شما می ترسند؟

نومید و درمانده رفتار نکنید
برای باز شدن بخت  به خودتان این پیام را بفرستید که می خواهید وارد یک آشنایی سالم منتهی به ازدواج شوید، نه اینکه وارد یک رابطه خطرناک شوید. شما مجبور نیستید خود را وارد یک آشنایی یا تعامل کنید. شما انتخابگر هستید و کسی را که مناسب خود بدانید انتخاب خواهید کرد.

ارزش‌های ارتباطی در فرد
در آشنایی پیش از ازدواج هم مثل سایر جنبه های زندگی، روحیه و منش رفتاری شما به همان اندازه اعمالتان اهمیت دارد. اگر ارزش هایی را که در زیر به آنها اشاره می کنیم سرمشق زندگی خود قرار دهید، خواهید دید که کم کم با صداقت، راستی، عشق و اشتیاق بیشتر زندگی می کنید. و این روح زندگی به رابطه تان خواهد دمید.

مالک رابطه‌تان باشید
در رابطه با باز شدن بختتان شما کاملاً مسئول رابطه تان هستید. نباید فکر کنید که قربانی هستید و از این رابطه زجر می کشید چون طرف رابطه تان همانی نیست که می خواهید. فقط وقتی دست از این طرز تفکر بردارید قادر خواهید بود خود را فردی توانمند و با نفوذ در رابطه بدانید.

برای باز شدن بخت خطر زخم خوردن را بپذیرید
اجازه ندهید ترس بر زندگی شما مستولی شود. خواستن، بیرون رفتن و امید داشتن شما را آسیب پذیر می کند. وقتی خود را روی این خط بیندازید، این احتمال هست که به آنچه می خواهید دست پیدا کنید و خواه ناخواه احتمال این هم وجود دارد که به خاطر اینکه به آنچه خواسته اید نرسیده اید، آسیب ببینید. اما نباید خودتان را ببازید.

طرفتان را بپذیرید
اگر طرفتان ببیند که شما او را پذیرفته اید، توانایی نزدیک شدن به شما را پیدا می کند. دو زوجی که به سمت همدیگر در حرکتند، به جای اینکه به خاطر ترس از زخم خوردن به دنبال یک جای امن بگردند، احتمال زیادی وجود دارد که با هم تلفیق پیدا کنند.

اعتماد به نفس طرفتان را بالا ببرید
باید روحیه پذیرش را در عمل بیاورید. این جرات و خلاقیت را پیدا کنید که چطور حس اعتماد به نفس طرف مقابلتان را بالا ببرید، حتی وقتی که مجبورید او را نقد کنید. به این وسیله محیط بهتری برای پرورش ایجاد می کنید و طرفتان هیچ علاقه ای به ترک شما نشان نخواهد داد.

برای باز شدن بختتان حتما ناکامی‌هایتان را بیرون بریزید
ناکامی هایتان را بررسی کنید و درمقابل این وسوسه که آنها را در طرفتان خالی کنید مقابله کنید. وقتی تشخیص دهید که نقاط منفی که در طرفتان می بینید، همان چیزهایی است که در خودتان می بینید، مطمئناً طریقه ی رابطه تان را با او تغییر خواهید داد.

روراست و صادق باشید
هیچ چیز بدتر از یک رابطه ی ناهمخوان نیست. رابطه ای که فرد حرفی می زند اما با رفتار و منشِ غیرکلامی خود چیزی کاملاً متفاوت با آن را می رساند. سعی کنید احساساتتان را رشد یافته و مسئولانه ابراز کنید. با صادق بودن در مورد احساساتتان، رابطه تان را بر پایه ی راستی و درستی بنا می کنید نه دروغ و ریا.

به جای حق به جانب بودن، شاد باشید
سعی نکنید کارهایی که در رابطه انجام می دهید را برمبنای کارآمد بودن آن کارها بسنجید. مثلاً سعی نکنید همیشه و همیشه این را به اثبات برسانید که شما بیشتر از طرفتان می فهمید. درعوض شکیبایی، درک، و دلسوزی از خود نشان دهید که در رابطه تان دشمنی هم ایجاد نمی کند. پس به جای حق به جانب شدن، سعی کنید در کنار هم شاد و خوشحال باشید.
منبع: شهر سلامت، آکاایران

 

 

روابط عاطفی,شکست در روابط عاطفی

روابط عاطفی در نوجوانان و جوانان و شکست درآن بر روحیه افراد تاثیر گذار است

 تاثیر روابط عاطفی بر ازدواج جوانان و نوجوانان

جوانان امروزی نسبت به نسل های پیشین دیرتر ازدواج می کنند، در واقع امروزه سن ازدواج بالا رفته است. جوانان و نوجوانان در سنین پایین وارد روابط عاطفی متعددی می شوند که اگرچه در ظاهر خوب و ایده آل است اما اندکی نمی گذرد که مشکلات کوچک و بزرگ بروز می کنند و گاهی مشکلات به جایی می رسند که دو طرف نمی توانند این ارتباط را حفظ کنند و در نتیجه آن را خاتمه می دهند.

هر چه تعداد روابط عاطفی پیش از ازدواج بیشتر می شود و سن دختران و پسران بالاتر می رود، تصمیم گیری برای انتخابی مهم و دائمی دشوارتر خواهد بود؛ یعنی این روابط عاطفی سبب می شود تا افراد مجرد دیگر اعتمادی به جنس مخالف نداشته باشند و از آنجایی که بارها شکست را در روابط عاطفی تجربه کرده اند، از ورود به رابطه ای پایدار می ترسند؛ زیرا در روابط عاطفی قبلی خود بسیار آسوده خاطر بودند؛ چرا که می دانستند هیچ تعهد مکتوبی به طرف مقابل ندارند و در نتیجه هرگاه احساس می کردند مایل به ادامه این رابطه عاطفی نیستند، می توانند آن را پایان دهند اما در زمان ازدواج و عقد رسمی، دیگر نمی توان به سادگی قبل، ارتباط را پایان داد، در نتیجه این مسئله در دل جوانان ترسی ایجاد می کند که بسیاری از آنها را کاملا از ازدواج منصرف می کند.


اگرچه شکست عاطفی تلخ و دردناک است اما همین که فرد می داند اجباری در حفظ این ارتباط ندارد کار را برایش ساده تر می کند اما در ازدواج باید صبوری کرد و تا حد ممکن برای حفظ زندگی کوشید. برقراری روابط عاطفی متعدد در میان جوانان معمولا از نظر آنها لذتبخش و نوعی تفریح است اما برای این روابط باید بهای گزافی پرداخت.

ناامیدی از آینده و ازدواج و زندگی مشترک، شک و تردید نسبت به جنس مخالف و بی میلی به پذیرش تعهد همه از اثرات شکست های متعدد در روابط عاطفی هستند که شاید از دیدگاه جوان امروز مشکل خاصی نباشند اما زمانی که این جوانان دوران جوانی را پشت سر می گذارند، مطمئنا دیگر چنین عقیده ای نخواهند داشت و آن زمان برای پایه گذاری زندگی مشترک دیر خواهد بود.

زمانی که فردی وارد ارتباطات متعدد می شود، از این ارتباطات متنوع خسته و آزرده می شود و بسیاری از آنها به این دلیل از ازدواج صرفنظر خواهند کرد. در واقع این افراد از ارتباطات عاطفی اشباع می شوند و زمانی متوجه اشتباه خود خواهند شد که دیگر نمی توانند اقدام مفیدی انجام دهند.

فردی که در یک رابطه ناموفق قرار بگیرد، معمولا احساس پس زدگی می کند؛ زیرا در بیشتر موارد، این رابطه با رفتارهای تند و خشن دو طرف پایان می یابد و در نتیجه آنها با دل شکستگی از یکدیگر جدا می شوند. احساس پس زدگی و حقارت اگر برای یک نفر چندین بار تکرار شود ممکن است او را به فردی تهاجمی تبدیل کند که تمایل دارد قدرت خود را ثابت کند و به طرف مقابلش نشان دهد که ارزشمند و قوی است.

مسلما هر فردی دوست دارد همسرش قدرتمند باشد اما این افراد به دلیل تجربیات تلخی که داشته اند نمی توانند به شیوه ای درست، قدرت واقعی خود را نشان دهند. افراد متاهلی که در دوران تجرد خود، بارها روابط عاطفی ناموفق را تجربه کرده اند در زندگی مشترکشان دچار ترسی هستندکه هرگز آنها را تنها نمی گذارد. آنها از این تصور که ممکن است اخلاق و رفتار همسرشان مانند افراد پیشین باشد یا به آنها خیانت کند، آنها را ترک کند و یا به دلیل کوچکترین مسئله ای رابطه شان را به هم بزند، واهمه دارند. همین ترس اجازه نمی دهد که آنها از زندگی شان ولو کاملا موفق لذت ببرند.

ناپایداری زندگی مشترک، تصویری آزاردهنده برای این افراد است که بسیاری از اوقات به آنها اجازه نمی دهد تا برای حفظ زندگی شان تلاش کنند. گاهی در زندگی کنونی فرد اتفاقی مشابه موارد قبلی می افتد که لزوما نتیجه آن مشابه ارتباطات قبلی نیست اما فرد در آن لحظه نمی تواند واقع بینانه برخورد کند و ناخودآگاه رفتاری از خود نشان می دهد تا تجربه ای که از روابط عاطفی قبلی اش داشته است، تکرار نشود؛ مثلا خانمی را در نظر بگیرید که در رابطه عاطفی قبلی اش دائما به طرف مقابل اظهار علاقه می کرد و بعد از مدتی ارتباط او با آن مرد به مشکل برخورد کرد و دلیل آن از نظر مرد، زیاده روی خانم در اظهار محبت و علاقه بوده است و اکنون این خانم از اینکه به همسرش بسیار ابراز علاقه کند، واهمه دارد؛ پس سعی می کند تا از ابراز علاقه خود در زندگی مشترک کنونی اش بکاهد؛ در حالی که اکنون همسرش مردی است که به ابراز محبت کردن های مداوم نیاز دارد و همین موضوع، مشکل جدیدی را به وجود می آورد.

از طرف دیگر شکست های متعدد در زندگی موجب می شود برخی افراد از شکستی دیگر وحشت داشته باشند؛ پس در برابر طرف مقابلشان تسلیم محض می شوند و همه مشکلات و ناراحتی ها را در خودشان می ریزند که مبادا بار دیگر شکست را تجربه کنند. این افراد هرگز از زندگی شان لذت نمی برند و وجودشان سرشار از عقده های روانی می شود.

اعتماد به نفس این افراد بسیار پایین است؛ زیرا بارها به شخصیت آنها توهین شده، غرورشان در زندگی شکسته شده و عواطفشان نادیده گرفته شده است. مواردی که ذکر کردیم نمونه هایی از مشکلاتی هستند که روابط عاطفی متعدد را برای افراد شکل می دهند و کار را به جایی می رسانند که جوانان از ازدواج و تشکیل خانواده پشیمان می شوند و از آن حذر می کنند.

منبع:مجله موفقیت

 

طلاق,آمار طلاق

مشکلات اقتصادی یکی از دلایل طلاق می باشد

 

اگر فکر می کنی شوهرت بد اخلاقه، اگر معتقدی زنت کد بانو نیست، جدا شو!
شاید شما یادتان نیاید! یک زمانی توی سریال های تلویزیونی وطنی مد شده بود که هر کس توی فیلم ها می خواست طلاق بگیرد می گفتند با هم تفاهم نداریم. اصل تفاهم بود و زوج های تلویزیونی چون این را نداشتند از هم جدا می شدند. این مربوط به دوره ای بود که طلاق هنوز یک چیز قبیح بود و اگر کسی توی دوست  و آشناهای نزدیکش فرد مطلقه ای بود حتما این موضوع را پنهان می کرد. اما حالا همه چیز تغییر کرده است. آمار رسمی اعلام می کند که توی تهران و شهرهای بزرگ از هر 3 ازدواج یکی به طلاق ختم می شود. البته نداشتن تفاهم هنوز هم یک از دلایل جدایی است.

این آمار بالای طلاق اولین سوالی را که به ذهن آدم می آورد این است که دلیل جدایی این زوج های یک زمانی عاشق چه بوده؟ چه طور می شود دو نفر آدمی که تا دیروز قربان صدقه هم می رفتند، امروز آنقدر از هم دور شده اند که تنها راه را در جدایی می بینند. بگذریم که این روزها جوان ها به اولین مشکلی که برمی خورند بهترین راه حل را در جدایی می بینند و دیگر کمتر زوجی را پیدا می کنید که برای ساختن زندگیش و نگه داشتن کسی که یک زمانی عشقش بود بجنگد.  این روزها زوج های جوان فرار را بر قرار و تلاش برای ساختن زندگی ترجیح می دهند. اما مهمترین دلیل این جدایی ها چیست؟

 

مشکلات اقتصادی یکی از دلایل طلاق
بهرامی، قاضی سابق دیوان عالی کشور و مشاور حقوقی، در پاسخ به این سوال که مهمترین دلایل طلاق در ایران چه عواملی هستند با اشاره به اینکه اولویت دلایل جدایی در مناطق مختلف ایران متفاوت است می گوید: با وجود این تفاوت ها، بعضی دلایل طلاق در تمام ایران مشترک است. یكی از عواملی كه می تواند به عنوان دلایل طلاق مطرح شود به مسایل اقتصادی برمی گردد. وقتی درآمد كفاف هزینه را نمی دهد یك سری برخوردها بین زن و مرد ایجاد می شود كه متعاقبش گاهی طلاق است. می توانیم بگوییم در حال حاضر بخش عمده ای از طلاق ها به مسائل اقتصادی بر می گردد. بخش دیگری از طلاق هم به مشكل دیگر جامعه یعنی اعتیاد بر می گردد. وقتی زنی می فهمد که همسرش معتاد است و درآمد ندارد، در نهایت امید به آینده سیاه  و تیره می شود.

اهمیت زمان‌شناسی در کاهش طلاق
این مشاور حقوقی در مورد سایر عوامل مهم طلاق در ایران می گوید: بحث دیگری كه مشترك در تمامی ایران است بخصوص در مناطق شهری، انتخاب نامناسب برای ازدواج است. افراد به صورت ظاهری همدیگر را انتخاب كرده اند و شناخت کافی از هم ندارند. در شهرهای كوچك یا روستاها مشکل فرق می کند. آنجا طرفین كاملا همدیگر را می شناسند اما معمولا انتخاب ها به اجبار خانواده است و این دردسر ساز می شود. عامل مهم دیگری که این روزها درصد زیادی از آمار طلاق را به خود اختصاص داده این است كه زن و شوهر ها آموزش درستی برای همسرداری ندیده اند. مثلا راجع به نحوه تعامل با هم و نحوه زندگی باهم هیچ آگاهی ندارند.

این مشاور حقوقی ضمن انتقاد از کم کاری  رسانه ملی و نهادهای آموزشی در امر آموزش مسائل مربوط به ازدواج جوانان می افزاید: همه چیز در صدا و سیما و رسانه ها و دانشگاه ها گفته می شود؛ اما نحوه زندگی زناشویی از نظر روانشناسی، ‌بهداشتی و‌ فرهنگی به جوان ها یاد داده نمی شود. آنها آموزش ندیده اند و نمی دانند كه مثلا چیزی به اسم زمان شناسی بین زن و مرد چقدر اهمیت دارد.

بهرامی در مورد اهمیت زمان شناسی در کاهش طلاق اظهار داشت: طبق بررسی هایی که بر روی 500 پرونده انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم زن و مردها در یك زمان هایی بیشتر با هم دعوا دارند و اگر از قبل این زمان ها را بشناسند میزان دعواها و طلاق هم کاهش پیدا می کند.

ازدواج,ناتوانی جنسی

زمان دیگری هم که آمار طلاق بالا می رود نیمه دوم زندگی است

 

وقت‌هایی که زن و شوهرها بیشتر دعوا می‌گیرند
وی در مورد زمان هایی که میزان دعواها در آن بیشتر است می گوید: یكی از این زمان ها زمان عادت های ماهانه خانم ها از  سه تا ده روز است که مردها باید بدانند و مراعات کنند. بعدی هم زمان انعقاد نطفه تا پایان شیردهی است که وضعیت روحی و جسمی خانم ها تغییر می کند و مردها باید این مسئله را در نظر داشته باشند و رفتارشان را متناسب با این شرایط  تنظیم کنند. در این زمان ها برخوردهای عصبی بیشتر می شود و به راحتی کار به دعوا و جاهای باریک می کشد. یك زمان دیگر هم که آمار طلاق بالا می رود نیمه دوم زندگی است.

امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه، اما در مورد دلایل اصلی طلاق در کشور  به تحقیقاتش در 36 سال گذشته اشاره کرده و می گوید: حدود 17 عامل طلاق در ایران وجود دارد. اما یکی از مهمترین آنها این است که طرفین  به دلیل تفاوت فاحش سطح فکری، درک متقابلی از یکدیگر ندارند. وی در توضیح این تفاوت طرز فکر می افزاید: امروز طرز تفکر جامعه ایران دو ساختی شده است. یعنی ساخت کهن با ارزش ها  و هنجارهایی که بیشتر مورد قبول پسر ها است در برابر ساخت جدید که باورها و خواسته هایی است که دخترها بر آن تاکید دارند رو در روی هم قرار گرفته است. دخترها طرفدار تساوی زن و مرد هستند و همان خودمختاری و استقلال مردها را می خواهند. اما پسرها همچنان برایشان به صرفه تر است که به سنت ها پایبند باشند. عوامل مهم دیگر طلاق هم مسائل اقتصادی، اعتیاد، دخالت والدین و ناتوانی جنسی مردان هستند.

 

نامزدی یک ساله احتمال طلاق را کم می‌کند
وی به اهمیت دوران نامزدی در کاهش طلاق اشاره کرده و می افزاید: طول دوران نامزدی مقدمه ای است برای درک وشناخت متقابل. بررسی ها نشان می دهد زوج هایی با دوران نامزدی یک ساله کمترین میزان طلاق را دارند چون در  دوران نامزدی شناخت ایجاد می شود. البته این به شرطی است که در این دوره با هم رابطه جنسی نداشته باشند. این جامعه شناس همچنین رسانه های بیگانه را یکی از عواملی مهمی می داند که باعث شده تا دخترها وپسرها ازدواج را شوخی بگیرند. از نظر قرایی مقدم  این رسانه ها با برنامه ها و فیلم هایشان چنین طرز فکری را در جوان ها ایجاد کرده اند که " ازدواج می کنیم؛ خوب نبود طلاق می گیریم.!" در حالیکه  دخترها باید بدانند امکان ازدواج مجدد بعد از طلاق  برای آنها تقریبا نزدیک به صفر است.

این جامعه شناس در پاسخ به این سوال که آیا طبقه اقتصادی بر روی میزان طلاق ها تاثیر می گذارد یا خیر، می گوید: طلاق در طبقات مختلف اقتصادی متفاوت است.اما طلاق در طبقات متوسط بالاتر از بقیه است. چون طبقه پایین سنتی تر است ومرد را بالاتر می داند و این را قبول کرده است. در طبقات بالا هم زنان امکانات و رفاه دارند و دنبال طلاق نیستند. این طبقه متوسط هستند که هر کدام از زوجین خودشان را من کامل حساب می کنند و به همین دلیل آمار طلاق هم در آنها بالاتر است.

به گفته مدیر‌كل دفتر امور بانوان وزارت كشور "از هر پنج ازدواجی كه در ایران صورت می‌گیرد یكی موفق است، یكی به طلاق می‌انجامد و در سه تای دیگر خانواده آشفته است." پیش بینی کارشناسانی  مثل دکتر قرایی مقدم هم این است که اگر وضعیت فرهنگی به همین منوال ادامه پیدا کند آمار طلاق از این هم بیشتر می شود. یکی دو سال که از ازدوج می گذرد دخترها و پسرها تازه می فهمند که همه ازدواج مسائل جنسی نیست و چیزهای دیگری غیر از ظاهر طرف مقابل را هم باید در انتخابشان ملاک قرار می دادند. اما آن موقع معمولا دیگر دیر شده است و راهی برای برگشت وجود ندارد. درست  و آگاهانه انتخاب کنیم تا یکی از سه زوج طلاق گرفته آمارها نباشیم.
منبع: تبیان

 

حقوق زنان , ضمن عقد ازدواج ,سند ازدواج

حقوق زنان در قوانین ایران همواره محل بحث و جدل بوده است. فارغ از مسائل حاشیه ای، در این مطلب قصد داریم آن دسته از شروط ضمن عقد را که در اصلاح عرف جامعه به نفع خانم هاست و باید در عقدنامه ذکر شود بررسی نموده ایم .

شروطی که در قباله های ازدواج مندرج است به قرار زیر است:
1- ضمن عقد ازدواج زوج شرط نموده که هرگاه طلاق به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسرداری یا سوءاخلاق و رفتار او نباشد، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود را که در ایام زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل نماید.

2- ضمن عقد نکاح، زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر داد که در موارد مشروحه ذیل با رجوع به دادگاه و اخذ مجوز دادگاه پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه نماید و نیز به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر داد تا در صورت بذل از طرف او قبول کند (یعنی اگر زن مهریه خود را ببخشد زن وکالت خواهد داشت این بخش را به جای شوهرش قبول کند). این موارد عبارتند از:

الف - استنکاف شوهر از دادن نفقه به مدت 6 ماه به هر عنوان و عدم امکان الزام او به تأدیه نفقه و همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را به مدت 6 ماه ایفا نکند و اجبار او به ایفا هم ممکن نباشد.

ب - سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل تحمل نماید.

ج - ابتلای زوج به امراض صعب العلاج، به نحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره انگیز باشد.

د - جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد. (منظور جنون ادواری است)

هـ - عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه صالح، منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد. (مثلا زوج گدایی کند)

و - محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات 5 سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که مجموعا منتهی به 5 سال یا بیشتر بازداشت شود و حکم مجازت در حال اجرا باشد. در تمام این موارد، در صورتی حق طرح دعوای طلاق برای زن ایجاد می شود که حکم قطعی محکومیت شوهر صادر شود و مرد در زندان باشد.

ز - ابتلای زوج به هرگونه اعتیاد مضری است که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار نماید.

ح - زوج، زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند (تشخیص ترک زندگی خانوادگی و تشخیص عذر موجه با دادگاه است) و یا 6 ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت کند.

ط - محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب جرم و اجرای هرگونه مجازات اعم از حد و تعزیر در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون زوجه باشد. تشخیص اینکه مجازات مغایر با حیثیت خانوادگی است با توجه به وضع و موقعیت زوجه و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.

ی - در صورتی که پس از گذشت 5 سال، زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن و یا عوارض جسمی دیگر صاحب فرزندنشود.

ک - در صورتی که زوج مفقودالاثر شود و ظرف 6 ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود.

هـ - زوج بدون رضایت زوجه همسر دیگری اختیار کند یا به تشخیص دادگاه بین همسران خود به عدالت رفتار ننماید.

شایان ذکر است که این شروط با الهام از مواد 8 و 16 قانون حمایت خانواده (1353) نوشته شده اند که در آن مواد شروط مربوط به تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش و اختیار همسر دوم توسط مرد گنجانیده شده بود.

حقوق زنان , ضمن عقد ازدواج ,سند ازدواج

شرط تکمیلی که طرفین می توانند در عقد نکاح ذکر نمایند:
شرط تحصیل
اگرچه حق تحصیل از حقوق اساسی هر فرد است و نمی توان از تحصیل افراد جلوگیری کرد اما برای پرهیز از مشکلات احتمالی در این زمینه، عبارت زیر برای درج در سند ازدواج پیشنهاد می شود:

زوج، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می سازد.

شرط اشتغال
مطابق قانون اگر شغل زن منافی با مصالح خانواده یا حیثت شوهر یا زن باشد، مرد می تواند همسر خود را از آن شغل منع کند. با توجه به اینکه امکان تفسیرهای مختلف از این متن قانونی وجود دارد، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می شود:

زوج، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد، در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می کند.

جواز خروج از کشور
ج) شرط وکالت زوجه در صدور جواز خروج از کشور
مطابق قانون گذرنامه، زنان متأهل فقط با اجازه کتبی همسر خود می توانند از کشور خارج شوند. با توجه به اینکه این مسئله در عمل مشکلات فراوانی را ایجاد می کند، عبارت زیر به منزله شرط در حین عقد ازدواج پیشنهاد می شود:

زوج به زوجه، وکالت بلاعزل می دهد که با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر، از کشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است.

شرط تقسیم اموال موجود میان شوهر و زن پس از جدایی
مشابه چنین شرطی در سندهای ازدواج کنونی وجود دارد ولی تحقق آن منوط به عدم درخواست زن برای جدایی، یا تخلف نکردن زن از وظایف زناشویی خود و یا نداشتن رفتار و اخلاق ناشایست بوده و احراز این موارد نیز برعهده دادگاه است. برای ایجاد شرایط مساوی تر میان زن و شوهر در این خصوص، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می شود. (یادآوری این نکته ضروری است که برای رسیدن به توافق درخصوص این شرط، در نظر گرفتن حدود عادلانه برای تکالیف مالی مرد - همچون مهریه - از سوی زن مؤثر و منصفانه خواهد بود.)

زوج متعهد می شود هنگام جدایی - اعم از آنکه به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن - نیمی از دارایی موجود خود را - اعم از منقول و غیرمنقول که طی مدت ازدواج به دست آورده است - به زن منتقل نماید.

حضانت فرزندان پس از طلاق
در ماده 1169 قانون مدنی قید شده «مادر در نگهداری طفل تا 7 سالگی اولویت دارد و پس از آن حضانت با پدر است» حتی اگر صلاحیت لازم را نداشته باشد. ماده 1170 می گوید: «اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با اوست مبتلا به جنون شود یا به دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود» در این قانون علیه مادر تبعیض اعمال شده است و در شرایط مشابه چنین حق متقابلی به مادر داده نشده است و صلاح کودک نیز در نظر گرفته نشده است.

برای رفع این نقیصه زن و شوهر می توانند به توافقی درباره حضانت فرزندان برسند. این توافق (با شرط ضمن عقد یا عقد خارج لازم) می تواند به اشکال مختلفی باشد. مثلا می توان متن پیشنهادی زیر را به کار برد:

«زوجین ضمن عقد خارج لازمی توافق نمودنداولویت در حضانت فرزند یا فرزندان مشترک در صورت طلاق با مادر خواهد بود.»

یا:
«زوجین ضمن عقد خارج لازمی توافق نمودند حضانت فرزند یا فرزندان مشترک در صورت طلاق با هر کدام از والدین خواهد بود که بنا بر مصلحت طفل باشد. تعیین مصلحت طفل برعهده کارشناس یا داور مرضی الطرفین خواهد بود.»

همچنین می توان اضافه نمود: «و پرداخت نفقه طفل بالمناصفه خواهد بود.»

شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق
مطابق قانون، زن تنها در موارد بسیار خاص می تواند از همسر خود جدا شود، این در حالی است که مرد هر زمان که بخواهد می تواند با پرداخت کلیه حقوق زن، او را طلاق دهد.

از آنجا که زن و شوهر حق انتخاب یکدیگر برای شروع و ادامه زندگی را دارند، منصفانه آن است که در صورت لزوم پایان دادن به زندگی مشترک نیز، این حق انتخاب، برای هر دو وجود داشته باشد. شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق می تواند موجب ایجاد توازن در حق طلاق باشد. یادآوری این نکته ضروری است که برای حفظ توازن، زن نیز می تواند با گرفتن حق طلاق و همچنین تقسیم مساوی اموال، مهریه را تا حدود زیادی کاهش دهد.

درج شرط وکالت مطلقه زوج در طلاق به صورت زیر مطلوب است:
زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می دهد تا زوجه در هر زمان و تحت هر شرایطی از جانب زوج اقدام به مطلقه نمودن خود از قید زوجیت زوج به هر قسم طلاق - اعم از بائن و رجعی و خلع یا مبارات - به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه نماید.

مشاوره حقوقی
پرسش: اگر زنی که خود درآمد دارد و با شوهرش زندگی می کند و درآمدش را در زندگی خرج کند، اگر بخواهد عدم پرداخت نفقه توسط شوهرش را در دادگاه ثابت کند چه کار باید انجام دهد؟

پاسخ: باید پس از طرح دادخواست مطالبه نفقه با ارائه شده در دادگاه ثابت کند خرج زندگی را از درآمد خودش تامین می کند.

پرسش: سند ازدواجمان دست همسرم است. الان می خواهم مهریه ام را به اجرا بگذارم و از او جدا شوم، چه کار باید انجام دهم؟

پاسخ: با در دست داشتن شناسنامه و مدارک به دفترخانه ای که ازدواجتان در آن ثبت شده مراجعه و درخواست رونوشت از سند ازدواج کنید.

پرسش: سوء رفتار شوهر نسبت به زن چگونه ثابت می شود و چه چیزهایی جزء سوء رفتار حساب می شود؟

پاسخ: سوء رفتار در مقابل حسن معاشرت است که مورد تاکید قانونگذار در ماده 1103 قانونمدنی است. آزارهای جسمی و روحی به نحوی که عرفا غیرقابل تحمل باشد از مصادیق سوء رفتار است و تشخیص آن به نظر دادگاه است و هر یک از آنها باید با دلائل شرعی و قانونی به دادگاه ارائه شود و صرف ادعا پذیرفته نیست.

پرسش: اگر زن نداند که مرد چه اموالی دارد (غیر از منزلی که در آن زندگی می کند و ماشینی که دارد) و نتواند به دادگاه معرفی کند مهریه او به چه صورت پرداخت می شود؟

پاسخ: در صورتی که مرد اعسارش به دادگاه ثابت شود، مهریه زن قسط بندی می شود ولیکن زن هر وقت از ایشان اموالی پیدا نماید می تواند به اجرای احکام معرفی کند تا نسبت به دریافت نقدی مهریه اقدام شود.

پرسش: اگر زن درخواست مهریه کند و مرد عمدا پرداخت نکند، زن می تواند تمکین نکند؟

پاسخ: خیر، اگر زن از همسرش تمکین خاص (زناشویی) داشته دیگر نمی تواند تمکین را منوط به پرداخت مهریه نماید. درخصوص مهریه هم پس از مطالبه مهریه توسط زن، دادگاه بررسی های لازم را انجام می دهد و حکم به پرداخت نقدی یا قسطی مهریه می کند و مرد در صورت توانایی مالی نمی تواند عمدا از پرداخت مهریه شانه خالی کند.

پرسش: دختر باکره ای که مهریه اش عندالاستطاعه می باشد می تواند از حق حبس استفاده کند؟

پاسخ: در مهریه عندالاستطاعه مرد باید توانایی مالی پرداخت مهریه را داشته باشد، لذا در این نوع مهریه اگر زوج توانایی پرداخت نداشته باشد حق حبس برای خانم وجودندارد.

پرسش: آیا زن می تواند مهریه خود را از پول دیه تقاضا کند؟

پاسخ: در مهریه عندالاستطاعه مرد باید توانایی مالی پرداخت مهریه را داشته باشد لذا در این نوع مهریه اگر زوج توانایی پرداخت نداشته باشد حق حبس برای خانم وجود ندارد.

پرسش: نفقه خانم خانه دار به چه صورت محاسبه می شود؟

پاسخ: نفقه زن بستگی به شئونات خانوادگی و عرف و عادت دارد و قاضی پس از بررسی های لازم نفقه را تعیین می کند. البته ذکر این نکته مهم است که نفقه زمانی به زن تعلق می گیرد که زن در تمکین شوهرش باشد.

پرسش: حدود یک ماه و نیم است که برگه طلاق خود را از دادگاه گرفته ام و می خواهم بروم به محضر تا صیغه طلاق جاری شود ولی شوهرم حاضر به آمدن نیست، چه اقدامی مناسب است؟

پاسخ: دفتر ثبت طلاق مراتب عدم حضور زوج را به دادگاه اعلام می کند و پس از اجرای صیغه طلاق توسط دادگاه دستور ثبت و اعلام آن به دفتر ثبت طلاق صادر می شود.

منبع:مجله دنیای زنان

 

پیشنهاد ازدواج,آماده ازدواج , صحبت درباره ازدواج

وقتی دختر مورد علاقه تان را در محیط کار، دانشگاه یا یک فضای عمومی می بینید ممکن است تصمیم بگیرید نظر او را درباره خودتان بدانید و در صورت موافقت موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید. در چنین شرایطی مطرح کردن درخواست ازدواج کار سخت و مهمی است. کاری که باید به بهترین شکل انجام شود تا نتیجه مطلوب داشته باشد.

چند نکته را به شما پیشنهاد می دهیم که امیدواریم در این زمینه به کارتان بیاید.

قبل از پیشنهاد
۱. قبل از هر چیز از خودتان بپرسید واقعا آماده ازدواج هستید؟ می دانید از ازدواج چه می خواهید؟ آیا این فرد کسی است که دوست داشته باشید برای همه عمر او را مقابل خود ببینید؟ پیش از آنکه پیشنهاد ازدواج دهید درباره اهداف خود فکر کنید و با او صحبت کنید.

ببینید آیا اهداف مشترکی دارید یا صرفا چون از او خوشتان می آید و دلتا می خواهد مدت بیشتری او را ببینید، دارید به او پیشنهاد ازدواج می دهید. در واقع آیا ازدواج برای شما به معنی مجوزی برای بیشتر دیدن کسی است که دوستش دارید یا می خواهید ادامه زندگیتان، اهدافتان و سنگ بنای بقیه زندگیتان را با او بچینید؟

۲. هیاهو نکنید. اگر قصد پیشنهاد ازدواج دادن به کسی را دارید، همین قدر که خانواده شما در جریان باشند کفایت می کند. همکاران و دوستان و فامیل را تا مشخص شدن نتیجه نهایی مطلع نکنید. اگر برای مطرح کردن درخواستتان نیاز به واسطه ای از دوستان خود، دوستان طرف مقابل یا همکاران مشترکتان دارید، می توانید او را در جریان بگذارید. به شرطی که از رازداری او مطمئن باشید.

۳. ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن شوید. نباید فکر کنید چون او خیلی زیباست، چون خواستگاران زیادی دارد یا چون ممکن است به زودی فکر رفتن از ایران به سر او بزند، باید سریع وارد عمل شوید و او را شکار کنید. باید ارزش های شما با ارزش های همسرتان یکسان باشد. اگر در مورد فردی که می خواهید با او ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر برای شناخت او وقت بگذارید.

چطور پیشنهاد را بگوییم؟
۱. حتما در این مدت اطلاعات حداقلی درباره روحیات او به دست آورده اید. جدی است یا شوخ طبع؟ فانتزی فکر می کند یا خیلی رسمی؟ صحبت کردن درباره ازدواج را به فضایی که مورد علاقه او است ببرید. مثلا می توانید این کار را تلفنی انجام دهید اما چندان خوشایند نیست. صحبت درباره یک زندگی مشترک به چیزی بیشتر از گفتگوهای تلفنی نیازمند است. قرارتان را در یک محیط فرهنگی تنظیم کنید. کافی شاپ یک فرهنگسرا یا موزه محل مناسبی به نظر می رسد. اگر او را به محلی ببرید که پاتوق جوان های پرهیاهو است، مثلا کافه ای شلوغ پر از بوی دود سیگار، قطعا نتیجه مناسبی نخواهید گرفت.

۲. از او نخواهید سوار ماشین شما شود تا در خیابان یا همین طور که در حال رانندگی هستید موضوع را با او در میان بگذارید. پیشنهاد ازدواج دادن و صحبت درباره آینده نیازمند فضای مناسب و مکان مناسب است.

۳. در جلسه ای که برای صحبت درباره آینده نزد او می روید، هدیه و گل نبرید. این کار ممکن است حس بدی به همسر آینده شما بدهد و فکر کند به جای صحبت درباره ازدواج، قرار است درباره یک رابطه دوستی با او صحبت کنید.

۴. از قبل آماده کنید که چه باید به او بگویید. پراکنده گویی نکنید و خیلی راحت با یک مقدمه کوتاه سر اصل موضوع بروید. به او بگویید چرا به فکر ازدواج با او افتاده اید و چه نقاط مثبتی در او دیده اید. خودتان را معرفی کنید و به او بگویید آمادگی دارید به سوالات او صادقانه پاسخ دهید. مراقب باشید در گفتن از محسنات خود زیاده روی نکنید وگرنه او را فراری خواهید داد.

انتظار نه شنیدن را داشته باشید. ممکن است او به هر دلیلی شما را نپسندد یا فکر کند آینده مشترکی با شما نخواهد داشت. بنابراین تحمل و ظرفیت پذیرش آن را در خود ایجاد کنید و محترمانه به او حق انتخاب بدهید.

بعد از پیشنهاد
۱. به او فرصتی برای فکر کردن بدهید و مجبورش نکنید فورا نظرش را درباره شما اعلام کند. از او بخواهید درباره پیشنهادتان فکر کند و در صورت موافقت موضوع را با خانواده اش درمیان بگذارد و از او وقتی بگیرید تا با خانواده به منزل آن ها مراجعه کنید.

۲. انتظار نه شنیدن را داشته باشید. ممکن است او به هر دلیلی شما را نپسندد یا فکر کند آینده مشترکی با شما نخواهد داشت. بنابراین تحمل و ظرفیت پذیرش آن را در خود ایجاد کنید و محترمانه به او حق انتخاب بدهید. بگویید: «پاسخ شما منطقی و محترم است ولی اگر بیشتر درباره این موضوع فکر کنید و نتیجه را به من اعلام کنید ممنون خواهم شد. چون واقعا مایلم به طور جدی درباره آینده مشترک فکر کنیم و امیدوارم بتوانیم به نقاط مشترکی برسیم.»

۳. در پایان به یاد داشته باشید که زود یا دیر پیشنهاد ندهید. اگر او تازه وارد محل کار یا دانشگاه شما شده است، نمی توانید ظرف یک ماه به او پیشنهاد ازدواج بدهید. همین طور اگر ۲ ۳ سال از آشناییتان می گذرد، تقریبا زمان دیری را برای پیشنهاد دادن انتخاب کرده اید. اما اگر شرایط مساعدی دارید و مانعی برای ازدواج نمی بینید، سعی کنید زمانی میان این دو را برای پیشنهاد انتخاب کنید.
منبع:جام جم آنلاین 

 

عشق,عشق واقعی

برای پیدا کردن عشق واقعی باید مراقب سرعت رابطه باشید

قرار ملاقات با افراد جدید درست مثل رانندگی کردن در یک جاده ناشناخته است: شما می بایست به خوبی بدانید چه موقع باید پای خود را روی ترمز بگذارید، چه زمان با احتیاط برانید، و چه زمان هم می توانید به صندلی خود تکیه داده و پدال گاز را فشار دهید.

 حرکت با سرعت بالا
برای پیدا کردن عشق واقعی باید مراقب سرعت رابطه باشید. سعی کنید در چند قرار ملاقات اولیه، طرف خود را از طریق مطرح نمودن سۆالات متعدد بهتر بشناسید. می توانید پرسش هایی از این دست را مطرح کنید: کجا بزرگ شدی؟ پدر و مادرت چه کاره هستند؟ خواهر و برادر داری؟ آنها چطوری هستند؟

ما می توانیم با توجه به پاسخ هایی که طرف مقابل به سۆالاتمان می دهد او را بهتر بشناسیم و اطلاعات گسترده ای در موردش بدست آوریم. مردم دوست دارند در مورد خود با دیگران صحبت کنند. اگر در پاسخ دادن تعلل کرد، بهتر است جانب احتیاط را در مورد او بیشتر رعایت کنید.

قرار ملاقات در فضای اشتباه
زمانیکه با کسی قرار ملاقات فیکس می کنید، اگر از طریق یک واسطه با او آشنا شده اید یا او را تا کنون ندیده اید، باید در یک زمان مناسب در طول روز و در مکانی عمومی او را ملاقات کنید. به عنوان مثال رستوران، کافی شاپ، و یا یک محیط فرهنگی بزرگ گزینه های مناسبی به شمار می روند. همچنین برای اطمینان بیشتر، می توانید با یکی از دوستان خود سر قرار حاضر شوید.

عشق واقعی و پاسخ‌های نامفهوم و مبهم
نسبت به پاسخ ها و بهانه های مبهم مانند: "من سرم خیلی شلوغ است" ، یا "واقعا آخر هفته درگیر هستم" (به ویژه اگر تکرار آنها به صورت مکرر باشد) شک کنید. فرض کنید با آقایی در حال گفتگوی تلفنی هستید، ناگهان شماره دیگر او زنگ می زند و طوری با تلفن صحبت می کند که شما متوجه گفته هایش نشوید؛ این مثال یکی از رایج ترین موارد مشکل زاست و قطعاً مسئله حادی در ورای آن نهفته است. همچنین اگر آقا تنها شماره تلفن همراهش را به شما بدهد، باز هم باید به او مشکوک شوید. به طور حتم شخص دیگری در زندگی او وجود دارد که نمی تواند به راحتی با شما تماس داشته باشد. اگر به دنبال ازدواج هستید و می خواهید با طرف مقابل به نتیجه برسید، در وهله اول باید بتوانید به راحتی با هم گفتگو کرده و تماس حاصل نمایید. شاید در همان ابتدای رابطه به طور آنی نتوان به یک چنین نتیجه ای دست پیدا کرد، اما به هر حال با عمیق تر شدن این شناخت باید چنین پیوندی در وجود شما شکوفه کند.

بازگشت به ارتباط قبلی
اگر نمی دانید که با ارتباط یا نامزدی گذشته خود چه کنید، بهتر است زیاد عجله نکنید و کمی فرصت به خودتان بدهید. اگر بخواهید صرفاً برای فرار از تنهایی به ازدواج فکر کنید، کارتان به هیچ کجا نخواهد رسید. در ضمن پیدا کردن عشق واقعی آن هم با سرعت نور امری است که به ندرت جامه عمل به خود می گیرد.

آماده پذیرایی از عشق واقعی شوید
اگر نکات مثبت زیر از نقاط بارز فردی که با او ملاقات می کنید، باشد، او می تواند عشق واقعی شما و  همسر مناسبی برای شما باشد.

عشق حقیقی,عشق

نشانه های عشق واقعی

توجه و علاقه عشق واقعی به شماست
کسی که توجه خالص خود را نثار ما می کند به طور قطع محافظ همیشگیمان خواهد بود. چیزی که واقعاً به صورت یک خصوصیت بارز نمود می کند، عمل به گفته هایش است. در صورتی که برنامه هایش تغییر کند، باید حتما شما را در جریان قرار دهد. اگر قرار باشد که ساعت 8 شما را برای صرف شام ملاقات کند، اما کارهای اداری باعث شود که 20 دقیقه تاخیر داشته باشد، باید به شما زنگ بزند و اطلاع دهد. او باید شما را در برنامه هایش دخیل کند و برای حضور شما در زندگی اش احترام قایل باشد.

عشق واقعی شما را عضو گروه می داند
یکی از نشانه های وجود سازش میان شما و همسر آینده تان این است که او شما را از هر نظر پذیرفته باشد و در تمام جمع های خود راه دهد. در زمانی که خانواده، دوستان و همکارانش را ملاقات می کنید، ببینید که چگونه می توانید خود را با آنها سازگار سازید؛ آیا احساس می کنید که می توانید جزئی از گروه او باشید؟ اگر این چنین نباشد ارتباط شما به بن بست خواهد رسید. او هر چقدر هم تلاش کند، باز هم فشاری که از خارج بر او وارد می شود، باعث ایجاد جدایی میان شما دو نفر خواهد شد.

عشق واقعی و ارتباط متعارف خانوادگی
ارتباطی که میان هر یک از اعضای خانواده آقا وجود دارد، گویای مطالب بسیار زیادی در مورد اوست. رابطه او با مادرش چگونه است؟ با پدر؟ و با خواهرها و برادرهایش چطور؟ به طور کلی رفتار او با افراد دیگر به چه شکل است؟ اگر در همان ابتدای کار نمی توانید یک مرتبه مادرش را ملاقات کنید، فقط کافی است دقت کنید که او در مورد مادرش به شما چه می گوید. داشتن عشق حقیقی ،رابطه های عاطفی و مناسب با فامیل، همیشه به عنوان یک امتیاز مثبت محسوب می شود. این امر نشان می دهد که او برای اطرافیانش ارزش قائل است و با شما هم به خوبی رفتار خواهد کرد.

اشتیاق به آینده با عشق واقعی
مهم نیست الان کجا هستید، مهم این است که به کجا می روید. مثلا اگر همسر آینده تان در حال حاضر از نظر مالی وضعیت مناسبی نداشته باشد، (ممکن است دانشجو باشد و یا تازه شغلش را شروع کرده باشد) اما به آینده خود خیلی خوش بین بوده و با علاقه وافر به آن نگاه کند، نباید او را به خاطر مسئله بی پولی کنار بگذارید، چراکه آینده روشنی در انتظار اوست. برخورداری از چنین حس انگیزه و علاقه ای به اندازه طلا گرانبهاست. نکته مهم این است که او اشتیاق ساختن آینده را داشته باشد و در حال حاضر بتواند مقدمات اولیه زندگی مشترک را حتی در سطحی ابتدایی (مثل یک خانه کوچک اجاره ای و شغلی که درآمدش کفاف دو نفر را بدهد) فراهم کند.مطمئن باشید او عاشق واقعی شماست.
منبع: شهر سلامت

دختران مشکل‌پسند,سن ازدواج,همسر دلخواه

در طول سال های اخیر، سن ازدواج بسیار بالا رفته است و هر دو جنس زن و مرد، هر کدام نیز دلایل خاص خود را دارند. اما باید بدانید بسیاری از زنان برای مسایل سطحی و بی ارزش تن به ازدواج نمی دهند.

مادر که نمازش را تمام کرده، دستانش را به طرف آسمان بالا می برد و برای فرزندانش دعای خیر می کند؛ برای پسرانش روزی فراوان می خواهد و آرزو می کند بتواند دختر 25 ساله اش را که با وجود داشتن مدرک و شغل مناسب هنوز نتوانسته راهی خانه بخت شود، در لباس عروسی ببیند. نگرانی درباره نیافتن همسر دلخواه یکی از دغدغه های جوانان و خانواده های آنهاست، اگر این جوان دختر باشد نگرانی خود و والدینش بیشتر خواهد بود زیرا با اضافه شدن به سال های زندگی اش باید هر لحظه منتظر باشد تا جامعه آن "لفظ معروف دختران ازدواج نکرده" را در موردش به کار ببرد.

در طول سال های اخیر، سن ازدواج بسیار بالا رفته است و هر دو جنس زن و مرد، هر کدام نیز دلایل خاص خود را دارند. اما باید بدانید بسیاری از زنان برای مسایل سطحی و بی ارزش تن به ازدواج نمی دهند.

در تحقیقاتی که روی زنان صورت گرفته، مشخص شده است آنها برای یافتن مرد موردپسند خود به «خانمی که هرگز راضی نمی شود» تبدیل می شوند. برای اینکه بدانید آیا شما نیز جزو زنان مشکل‌پسند و سخت‌گیر هستید یا خیر، نشانه های زیرا را مطالعه کنید.

واقع‌گرا نیستید
اگر فهرستی از فاکتورهای تهدیدکننده تهیه کردید که بیش از 5 مورد را در خود داشت، بدانید که مشکل خود شما هستید. صرف‌نظر از مواردی که نمی توانید به آنها بی تفاوت باشید (مثلا طرف مقابل هرگز عطر یا اسپری بدن استفاده نمی کند)، موارد دیگری وجود دارند که باید به آنها بی توجه باشید. به طور مثال، عقاید سیاسی یا علایق ورزشی مسایلی نیستند که رابطه شما را خراب کنند. اگر شما در این زمینه های با هم اختلاف دارید، دلیل نمی شود با او سر ناسازگاری بگذارید. آیا تاکنون نشنیده اید که تفاوت ها رابطه های بهتری می سازند؟

ظاهر برایتان مهم است
در طول سال های اخیر، سن ازدواج بسیار بالا رفته است و هر دو جنس زن و مرد از پذیرفتن مسوولیت زندگی شانه خالی می کنند. هر کدام از آنها نیز دلایل خاص خود را دارند.  اما باید بدانید بسیاری از زنان برای مسایل سطحی و بی ارزش تن به ازدواج نمی دهند. یکی از آنها اندام و چهره طرف مقابل است. آنها گاهی به دنبال یافتن فردی هستند که قد، هیکل و چهره جذابی داشته باشد. این مسایل ظاهری ممکن است آنها از یک زندگی عالی و ایده‌آل محروم کند.

وسواس به خرج می دهید
برخی از خانم ها محافظه كاری های بی مورد دارند و با ازدواج، وسواس گونه برخورد می كنند. از آشنایی می ترسند و مشکلات كوچك آدم ها را بهانه ای برای نه گفتن می کنند. آنان نمی خواهند بپذیرند که هر گز نمی توانند یك شخصیت بی عیب و نقص را به عنوان همسر شان انتخاب كنند، چرا که هر كسی با هر شخصیتی هم كه باشد، مشكلاتی دارد كه می توان از آن ها ایراد گرفت. به هر حال کوتاه سخن آنکه، این خانم ها باید  كمی در نگاه شان تجدید نظر كنند. شاید یكی از همین موارد بتواند همسر ایده آلی برای آنان  باشد.

قرار ملاقات نمی گذارید
در طی سال های اخیر، بیش از 50 درصد ازدواج ها و آشنایی ها از طریق دوستان صورت گرفته است. به این مفهوم که متاهل ها دوستان مجرد خود را دور یکدگیر جمع می کنند تا شاید آنها از یکدیگر خوششان بیاید و با هم نامزد شوند. اگر شما در چنین جمع هایی شرکت نمی کنید یا دوستان شما این کار را برایتان انجام نمی دهد، شاید به همین دلیل است که تاکنون ازدواج نکرده اید.

نامزد خیالی دارید
دختران زیادی را می‌شناسیم که با وجود مجرد بودن برای دفع مزاحمان و دست به سر کردن آنها یک حلقه نمادین به دست می‌کنند و خیلی از افراد با دیدن آن فکر می‌کنند که وی متاهل است. اما اگر دختری واقعا قصد ازدواج دارد  باید از خیر این حلقه بگذرد و مراقب باشد که خواستگارهای واقعی را هم فراری ندهد.

می گوئید قصد ازدواج ندارید
برخی از خانم ها از سر ناآگاهی جلوی دوستان و آشنایان پز می دهند که شوهر نمی‌کنم و دلم نمی‌خواهد ازدواج کنم، یا آنکه وقتی موردی را رد می کنند به کل ازدواج را نفی کرده و  می گویند: ازدواج چیه؟! سری که درد نمی کنه دستمال نمی ببنند! و... برخی از حرف ها باعث می شود که دیگران پشت سرتان بگویند: فلانی قصد ازدواج ندارد.

بی‌روح و بی‌احساس هستید
برخی از خانم ها اصولا خیلی با احساس نیستند و همین باعث می شود از هیچ رویدادی نه خیلی خوشحال و نه خیلی ناراحت شوند. این باعث می شود مردها کشش کمتری به آنها پیدا کنند زیرا بسیار بی تفاوت به نظر می رسند و تعامل و زندگی با چنین افرادی بسیار خسته کننده است زیرا هیچ کاری آنها را هیجان زده نمی کند. اگر شما هم این طور هستید برای اینکه زودتر نیمه گمشده خود را پیدا کنید باید کمی احساس هزینه کنید و نگاه خود به زندگی را تغییر دهید.

قرار ملاقات را به مصاحبه کاری تبدیل نکنید
بسیاری از خانم ها عادت دارند در همان جلسه اول از همه مسایل زندگی طرف مقابل سر در بیاورند. به همین منظور، به جای اینکه در مورد خود حرف بزنند، از طرف مقابل سوالات متعدد می پرسند. این کار موجب رنجش مردان می شود و تصور می کنند به جای قرار عاطفی در یک جلسه کاری حضور دارند و باید در مورد سوابق خود توضیح دهند. دست از این کار بردارید. لازم نیست همه اطلاعات را در همان جلسه اول کسب کنید. اگر دوطرف مورد پسند هم واقع شدند، برای سوال های بی‌شمارِ شما فرصت زیاد است.

نمی‌خواهید جوان‌تر از سن خود باشید
تصور کنید با فردی ملاقات داشته اید و همه جانبه موردپسند شما واقع شده است، اما هنگامی که حرف سن و سال به میان می آید، متوجه می شوید او چند سال از شما کوچک تر است. از این موضوع نهراسید. در چند سال اخیر بسیار زیاد شده اند زن و شوهرهایی که زن بزرگ تر از مرد است و زندگی بسیار خوبی هم دارند. صرفا کوچک تر بودن مرد دلیلی برای آغاز نکردن یک رابطه خوب نیست. شما در کنار این مردها می توانید جوان تر به نظر برسید و جوان تر رفتار کنید.

منابع: برترین ها/پرسمان/جام خانواده/چاردیواری

 

پیش از ازدواج,مهارت‏های زندگی,مراحل پیش از ازدواج

امروزه شاید بسیاری از جوانان و خانواده ها نیز به این نکته دست یافته اند كه صرف رسیدن به سن خاص و بلوغ جسمی و جنسی، برای تحقق ازدواجی موفق و مطمئن كافی نیست و علاوه بر آن یك جوان باید به حدی از رشد و آمادگی روان شناختی نیز رسیده باشد تا بتواند عهده دار مسئولیت ها و نقش های جدید خود در قالب زندگی مشترك گردد.

داشتن زندگی شاد، مۆفق و مۆثر، آرمانی ست که هر فردی در زندگی خود می‏تواند به دنبال کسب آن باشد و تحقق این آرمان زمانی میسر است که زمینه برای آموزش و به ‏کارگیری مهارت‏های زندگی آماده باشد.

طبق گفته بسیاری از کارشناسان، مهارت های زندگی مجموعه توانایی‏هایی هستند که فرد را قادر می ‏سازند در طول زندگی، در مسیر کمال و ارتقای سازگاری با خود، دیگران و محیط گام بردارد؛ به نحوی که به بهبود کیفیت زندگی او بینجامد.

 

در واقع آنها معتقدند مهارت ‏های زندگی، توانایی ‏های روانی- اجتماعی برای رفتار انطباقی و مۆثر هستند که افراد را قادر می ‏سازند به ‏طور مۆثرتری با مقتضیات و چالش ‏های زندگی روزمره مقابله کنند.

توجه همه جانبه به کسب مهارت های زندگی در مراحل پیش از ازدواج و پس از آن، ضرورتی ست که نرخ بالای طلاق و آسیب های بعد از آن به خوبی به آن اشاره دارد، البته نباید فراموش کرد که آموزش و کسب این مهارت ها تنها نباید به سنین جوانی نیز ختم شود؛ چراکه قدر مسلم آموزش های دوران کودکی و نوجوانی در فرد گیراتر و ماندگارتر است.

در هر حال کارشناسان حوزه خانواده و ازدواج معتقدند برای شروع زندگی نیاز به کسب یکسری از مهارت ها بسیار احساس می شود تا فرد زندگی موفق و درستی را در پیش داشته باشد.

آمادگی‌های روانشناختی
منظور از «آمادگی های روانشناختی» كسب حد نصابی از رشد شناختی، عاطفی و رفتاری است كه صلاحیت و توانمندی فرد برای شروع زندگی مشترك را مشخص می سازد؛ حداقل هایی كه به مرور زمان و متناسب با مراحل بعدی زندگی (پذیرش نقش ها و موقعیت های جدید) رشد می كنند و كامل می شوند.

بهره‌مندی از بهداشت و سلامت روانی
از آنجا كه حالات جسم و روح در یكدیگر اثرگذار هستند، اختلال و ناهنجاری هر یك می تواند در دیگری نیز اثرگذار باشد. بنابراین جوانی كه در آستانه سن ازدواج قرار دارد، باید با ارتقاء بینش و كسب مهارت های رفتاری در پیشگیری از بروز چنین موانعی جدیت داشته باشد و از سوی دیگر، فردی كه از اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب، استرس، وسواس و ... رنج می برد باید بداند كه این موارد می تواند در زندگی آینده او و نحوه تعامل با همسر و فرزندان آثار نامطلوبی را داشته باشد و ضروری است تا حد امكان در كاهش و درمان این اختلالات بكوشد.

شناخت شخصی
فردی كه می خواهد ازدواج كند باید تعریفی از خود داشته و هویت یافته باشد. جوانی كه هنوز به روشنی نمی داند كیست؟ از چه ظرفیت ها و توانمندی هایی برخوردار است و چه علایقی دارد؟، آیا می تواند با ازدواج و ورود به مرحله جدید زندگی، از عهده مسئولیت ها و نقش های خود به خوبی برآید؟

شناخت غریزه جنسی
از آنجا كه انگیزه جنسی مهم ترین عامل در سوق دادن انسان به سمت ازدواج است، شناخت دقیق این غریزه و آگاهی از نحوه عمل و كاركرد آن، جوان را در مدیریت و كنترل این غریزه كمك خواهد كرد.
 
آگاهی از تفاوت‌های زن و مرد
شناخت خصوصیات جنس مخالف بسیار حائز اهمیت است؛ شناختی كه به منظور انتخاب او برای زندگی مشترك صورت می پذیرد و آگاهی از این ویژگی ها و تفاوت ها برای كسی كه در صدد ازدواج برآمده لازم است تا بتواند در مواجهه و تعامل با همسر خود رفتار مناسب داشته باشد. مثلاً از جمله تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان نسبت به مردان است كه عدم آگاهی و مدیریت صحیح آن می تواند دردسر ساز باشد.

شناخت نقش‌ها و مسئولیت‌ها
برخی از مردها و یا زن ها هستند كه آگاهی بسیار كم و ناچیزی نسبت به وظایف و مسئولیت های خویش دارند. در واقع از مهم ترین آمادگی های لازم برای آغاز زندگی مشترك، مسئولیت شناسی و مسئولیت پذیری است. با شروع زندگی مشترك زن و مرد عنوان و جایگاه جدیدی پیدا می كنند و باید نسبت به یكدیگر حقوق و تكالیفی را پذیرا باشند و بهترین زمان آموختن این حقوق و تكالیف همان سنین آستانه ازدواج است.

آمادگی عاطفی– هیجانی
عواطف و هیجانات، بخش مهمی از شخصیت انسان را شكل می دهند و در تصمیم گیری ها و رفتارهای انسان به ویژه در ارتباط با زندگی مشترك نقش مهمی دارند. از جمله این آمادگی ها تحقق بلوغ عاطفی در زوجین است.

بلوغ عاطفی، قابلیت درک احساس دیگران یا همدلی است و در این بین به جهت نیاز عاطفی بیشتری كه در جنس زن نهفته است، مسئولیت مرد در برآورده ساختن این نیاز به مراتب بیشتر خواهد بود.

مهارت ها
صاحب نظران معتقدند كسب مهارت ها از جمله آمادگی های لازم برای ازدواج است كه به دست آوردن بخش مهمی از آن (مانند مهارت های ارتباطی، عاطفی و رفتاری) پیش از ازدواج كاملاً ضروری است.

گرچه کسب برخی مهارت ها مثل مهارت ارتباطی، عاطفی، مدیریتی، مهارت حل اختلاف و تعارض و... پیش از ازدواج لازم است، اما ناگفته نماند كه تحقق كامل این مهارت ها با مرور زمان و كسب تجربیات در خلال زندگی میسر می گردد، اما در عین حال باید توجه داشت كه حد نصابی از این موارد قبل از آغاز زندگی مشترك باید در فرد حاصل شود.

مهارت ابراز صمیمیت
توانایی ابراز محبت و صمیمی بودن كه از نشانه های رشد و بلوغ عاطفی جوان است، باید قبل از ازدواج حاصل شده باشد و جوان آماده ازدواج، باید به اهمیت این موضوع واقف باشد كه یكی از مهمترین سرمایه های او برای زندگی موفق، رسیدن به همین رشد و توانمندی است.

چه بسا دختر و پسرهایی كه از امكانات مالی و مادی فراوانی برخوردار هستند، اما از آنجا كه بستر تربیتی خانواده و نوع رفتار پدر و مادر، محبت كردن و عشق ورزیدن را به آنها یاد نداده است، بعد از مدت کوتاهی چون قادر به تحمل طرف مقابل خود نیستند و نمی توانند پاسخگوی نیازهای عاطفی او باشند، به راحتی پیوندشان به جدایی و زندگی مشتركشان به شكست منتهی می گردد.

مهارت ارتباطی
آموختن مهارت های ارتباطی جدید و مۆثر در رسیدن به هماهنگی، رضایت و آرامش نقش قابل توجهی دارد. در واقع بخشی ازمهارت های ارتباطی در خوب گوش دادن، خوب حرف زدن و خوب تجزیه و تحلیل كردن صحبت های دیگران نهفته است.

 

مهم‌ترین مهارت؛ مهارت های حل اختلاف
بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری كاملاً عادی و طبیعی است، اما مهم تر ازآن این است كه افراد باید نسبت به حل این اختلافات اشراف داشته و بتوانند اختلاف یا سوءتفاهمات خود با دیگران را به گونه ای منطقی و مسالمت آمیزحل كنند. گوش دادن فعال به سخنان همسر، سعی در درك و پذیرش احساسات او و استفاده از راهكارهای كاهش ناراحتی ها (شوخی و مزاح ، عوض كردن موضوع بحث ، قدم زدن و تفریح و...) می تواند در حل اختلاف مۆثر باشد و باید دختر و پسر آماده ازدواج در به كار بردن این روش ها توانمند باشند.

مهارت تصمیم‌گیری و اراده
تصمیم گیری و به دنبال آن داشتن اراده ای مصمم، نیاز به مهارت دارد. انسان ها به شکل های مختلفی تصمیم گیری می كنند؛ برخی در تصمیم گیری کاملاً مستقل عمل می کنند و هیچ گونه مشورت و همفکری با دیگران ندارند و برخی دیگر تصمیم گیری شان مطیعانه است و از خود هیچ اراده و عزمی ندارند.

سبك تصمیم گیری مطیعانه، می تواند صدمه زیادی به موضوع تصمیم و یا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد كند. در تصمیم گیری مطیعانه، دیگران برای شخص تصمیم می گیرند بدون آن كه فرد، نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند.
منبع : مهرخانه همراه با تغییرات/تبیان

 

عقدهای آسمانی,عقد دختر‌عمو و پسر‌عمو ,ازدواج کردن

از قدیم گفته‌اند که عقد دختر‌عمو و پسر‌عمو را توی آسمان‌ها بسته‌اند اما این روزها می‌گویند اگر با دختر‌عمویم ازدواج کنم، ممکن است بچه‌مان ناقص شود!

 

خیلی از پدر و مادرها در مورد ازدواج کردن و به قول خودشان عاقبت به خیری تمایل دارند کسی را برای دختر یا پسرشان انتخاب کنند که بهترین باشد و چه کسی بهتر از بچه های خواهر و برادرشان که هم دیده و شناخته شده هستند و هم حیف است چنین کسی با این شرایط اخلاقی خوب و امکانات تحصیلی و شغلی مناسب را از دست بدهند؟! آنها پیشنهاد می دهند و در ظاهر، شما را آزاد می گذارند که پاسخ مثبت یا منفی بدهید اما اگر جرات دارید، بگویید نه!

ازدواج ناف بریده‌ها یکی از موضوعاتی است که هنوز در خیلی از خانواده‌ها مطرح می‌شود. هرچند این روزها بازار ازدواج فامیلی به گرمای دیروز نیست اما بازهم برای شما که در‌گیر‌و‌دار انتخاب همسر هستید‌، ممکن است یکی از گزینه‌ها دختر‌عمو یا پسر‌خاله‌تان باشد. پس خالی از لطف نیست کمی هم در این‌باره صحبت کنیم.

در هرصورت فامیل یک شبکه بزرگ ارتباطات است که می‌تواند امکان آشنایی دختر و پسر را فراهم آورد. این شبکه مزایایی دارد که می‌تواند به یک انتخاب صحیح کمک کند و البته این نوع از انتخاب خالی از مشکلات نخواهد بود‌. اول خوبی‌ها و بدی‌هایش را بخوانید و سپس این شما و این میدان!

نکته‌های منفی‌ ازدواج فامیلی

مشکلات ژنتیکی
اولین چیزی که با شنیدن ازدواج فامیلی به ذهن‌مان خطور می‌کند‌، مشکلات ژنتیکی است. اکثریت کارشناسان معتقدند که احتمال بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواج های غیرخویشاوندی 2 تا 3درصد است در حالی که این رقم برای ازدواج های خویشاوندی به 4 تا 5 درصد می رسد. زمانی که یک دختر و پسر که دارای بارهای ژنتیکی مشابه هستند با هم ازدواج کنند، بیماری‌های مختلفی که در خانواده وجود داشته در این ژن‌ها وجود دارد و زمانی که این ژن‌ها با هم جمع می‌شود، بیماری‌ها خودشان را نشان می‌دهند. این قضیه خصوصا در مورد بیماری‌های روان‌پزشکی بسیار صادق است. اگر زن و شوهری که دارای اختلالات روانی هستند با هم ازدواج کنند، درگیری‌هایی در خانواده ایجاد می‌شود که هم در خانواده و هم در جامعه تبعات مثبتی نخواهد داشت.در دهه‌های گذشته‌، برنامه‌های زیادی در صدا و سیما در این خصوص پخش شده و فرهنگ‌سازی خوبی صورت گرفته است. این یک واقعیت است که ازدواج فامیلی می‌تواند بروز برخی اختلالات ژنتیکی را دامن بزند اما مشاوره‌ی ژنتیک این روزها کمک‌کننده است. از طرفی وقتی نسبت‌ها خیلی نزدیک نباشد، نگرانی مشکلات ژنتیکی کمتر خواهد بود‌.

این مشکل یک راه‌حل ساده دارد‌، دلدادگی و روابط عاطفی یا اطلاع دادن به بستگان و گرفتن مراسم را به بعد مشاوره‌ی ژنتیکی موکول کنید. اگر قرار است با دختر‌دایی‌تان به زیر یک سقف بروید اول مطمئن شوید که فرزندان سالمی خواهید داشت و بعد شمع و چراغ‌ها را روشن کنید.

دخالت‌های بیشتر
مشکل دیگری که در این نوع ازدواج‌ها ممکن است آزار‌دهنده باشد‌، دخالت بیشتر خانواده‌ها در زندگی عروس و داماد تازه است. گاهی دو خواهر که فرزندان‌شان با هم ازدواج می‌کنند‌، در مقام مادر زن و مادر شوهر می‌توانند بسیار تخریب‌کننده عمل کنند. حریم شخصی چنین زوج‌هایی کم‌رنگ‌تر است. وقتی خاله‌ی تو مادر زنت هم باشد‌، هم احتمال صمیمیت بیشتر وجود دارد و هم دخالت بیشتر! البته این به سطح فرهنگ خانواده‌ها و همچنین خود زوج جوان هم بستگی دارد.

این مشکل هم می‌تواند با درایت دختر و پسر و ایجاد حریم مناسب برای زندگی جدید و همچنین درک خانواده از نیاز آنها به استقلال حل شود.

تغییر نقش ها و تعارضات وابسته به آن
مساله مهمی که در ازدواج فامیلی مطرح است این است که معمولا اختلاف های خانوادگی و فامیلی به زندگی زوجین کشیده می شود و بر روابط آنها تاثیر می گذارد و زندگی زناشویی آنها را تحت الشعاع قرار می دهد.اصل و ریشه این اختلافات از آنجایی ناشی می‌شود که بعد از ازدواج نسبتی که بین ما و خاله یا عمه یا زن‌دایی‌مان بوده است حالا تغییر می‌کند و او را مادر همسرمان می‌دانیم نه همان خاله‌ جان یا عمه جان. شاید هنوز هم عمه یا خاله جان را دوست داشته باشیم اما حس ما نسبت به او تغییر می‌کند. توقعی که از او داریم رنگ دیگری می‌گیرد و او مادرشوهر یا مادرزن ماست نه خاله جانی که از کودکی برایمان عزیز بوده است.

در واقع چون حس ما تغییر کرده و نوع توقعات‌مان در این قالب جدید عوض شده‌اند این روند اتفاق می‌افتد. شما با این ازدواج تماس‌ها و برخورد‌هایتان بیشتر می‌شود و به دنبال عمیق‌تر شدن رابطه با هم در تعارض قرار می‌گیرید چون منافع شما با هم در تقابل‌اند یا لااقل حس شما این را القا می‌کند که چنین حالتی وجود دارد. همین جا لازم است بگویم اگر شما اصرار دارید با هم ازدواج کنید و مشاوره ژنتیک هم انجام داده‌اید و مانعی وجود ندارد قبل از ازدواج حتما با یک مشاور صحبت کنید تا با آموزش برخی نکات مهم به شما کمک کند این حس خود را در اختیار بگیرید. مشاور به شما می‌آموزد چطور با فراگیری مهارت‌های بهتر زیستن، رفتاری با مادر همسرتان داشته باشید که نه تنها نقش قبلی را حفظ کند بلکه در جایگاه خاص‌تری هم قرار بگیرد.

اگر مهارت ارتباط سالم با خانواده همسر را یاد بگیرید، می‌توانید مانع اختلافات خانوادگی شوید و این یعنی مدیریت صحیح و داشتن خانواده‌ای سالم. در این شرایط شما قادرید مشکلات بین خود و همسرتان را حل و فصل کنید .

گسترده نشدن خانواده‌ها
یکی دیگر از بدی‌هایی که ازدواج فامیلی دارد این است که با ازدواج کردن خانواده ‌ما گسترده‌تر نخواهد شد. در حالی که اگر با یک فرد غریبه ازدواج کنیم، اعضایی جدید به خانواده ما اضافه می‌شود. گسترش روابط و برخورداری از حمایتی گسترده از محاسنی است که با ازدواج فامیلی از آن بی‌بهره می‌مانیم.

دعواهای ناخوانده
مساله مهم دیگری که در ازدواج فامیلی مطرح است این است که معمولا اختلاف‌های خانوادگی و فامیلی به زندگی زوجین کشیده می‌شود و بر روابط آنها تاثیر می‌گذارد و زندگی زناشویی آنها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

در هر صورت وقتی اختلافی رخ می‌دهد‌، ممکن است یکی از زوجین با نیت حل اختلاف از اقوامش حمایت کند و همسرش هم از طرف دیگر حمایت کند. این موضوع نه تنها اختلاف‌ها را حل نمی‌کند بلکه سبب افزایش آن می‌شود و دامنه‌اش به زندگی این زوج هم کشیده می‌شود.

برای حل این مشکل هم باید زوج جوان خود را در اختلافات والدین‌شان دخالت ندهند. هرچند این کار بسیار سخت است.

وجه دیگر این مساله، زمانی که زن و شوهر با هم اختلاف پیدا می‌کنند، نمایان می‌شود. در ازدواج‌های فامیلی، نقش حمایتی خانواده‌ها در زمان اختلاف زن و شوهر بیشتر است و ممکن است مشکل‌ساز شود. البته باید گفت نمی‌توان قانون کلی صادر کرد و گفت چنین حمایت‌هایی همواره اختلاف‌ها را بیشتر می‌کند.

نکته‌های مثبت ازدواج فامیلی

دیده و شناخته، بهتره
در ازدواج حتی اگر کامل‌ترین تحقیقات هم انجام شود باز هم همه‌ی جوانب زندگی فرد روشن نخواهد شد. اما افرادی که با هم قوم و خویش هستند‌، از کودکی تا به امروز یکدیگر را مانیتورینگ کرده و از همه‌چیز هم با خبرند.

هم‌کفو بودن‌های خونی
کفویت که یکی از شرایط ازدواج موفق است‌، در این نوع ازدواج‌ها بیشتر به چشم می‌خورد‌. زن و شوهری که در یک فامیل بزرگ شده‌اند‌، باید دارای تشابهات زیادی باشند؛ تشابهات مذهبی ،فرهنگی ، اعتقادی، تحصیلی، شغلی، مالی، خانوادگی و سبک تربیتی ، طرز تفکر در مورد اداره زندگی، روابط جنسی و فرهنگی همگی همراه بلوغ فکری و عاطفی، یک ازدواج موفق را برای افراد رقم می‌زند.

حمایت‌های گروهی
زوج جوان در ازدواج‌های فامیلی همان‌طور که ممکن است از دخالت والدین خود آسیب ببینند‌، می‌توانند از حمایت بیشتر نزدیکان‌، سود ببرند. حمایت‌های مالی، میانجیگری هنگام اختلاف و قبح بیشتر طلاق در چنین ازدواج‌هایی می‌تواند به یک زندگی موفق منجر شود.
حال تصمیم‌گیری با شماست‌، می‌خواهید با فامیل‌تان ازدواج کنید؟
منابع: باشگاه فعلن مجردها/فارس/مجله سلامت

خواستگاری,انتخاب همسر

سوالات خواستگاری برای شناخت تفکر دختر و پسر

 مهمترین سوالات خواستگاری 

امر ازدواج و انتخاب همسر برای نسل جوان از اهمیت بالایی برخوردار است. موفقیت یا عدم موفقیت در این امر مقدس و درعین حال حساس، تعیین كننده سرنوشت جوانان است و سلامت جسم و روان و پیشرفت های مادی و معنوی آنان در عرصه های اجتماعی، ارتباطی تنگاتنگ با درستی یا نادرستی انتخاب همسر و پایداری یا ناپایداری ازدواج دارد، و سوالات خواستگاری آغاز این راه مقدس است.

سوالات  جلسه خواستگاری
بهتر است جلسه خواستگاری برای صحبت مستقیم دختر و پسر وقتی اتفاق افتد كه تحقیقات لازم درباره دختر و خانواده اش از منابع تحقیق ( همسایه ها، دوستان و آشنایان، رجوع به محل تحصیل یا كار فرد مورد نظر و ...) توسط خانواده پسر و همچنین تحقیقات لازم درباره پسر، توسط خانواده دختر صورت گیرد (خاصه اگر طرفین نا آشنا باشند) و پس از آن اگر رضایت طرفین در این مرحله حاصل شد، برای تكمیل شناخت، اقدام به صحبت های مستقیم و رو در روی دختر و پسر شود (زیر نظر خانواده های طرفین)؛ كاری كه بسیاری از خانواده ها آن را انجام می دهند.

حال اگر از این مرحله گذشتید و توافقات اولیه صورت گرفت، به جلسه رسمی خواستگاری می رسیم كه در آن جا دختر و پسر برای شناخت بیشتر از هم اقدام به پرسش و سوالات خواستگاری از یكدیگر می كنند.

سوال‌های خوب در جلسه خواستگاری
اگر دختر و پسر از تفاوت های فردی و خانوادگی یکدیگر مطلع باشند می توانند تصمیم درست بگیرند. در جلسات خواستگاری وقتی دختر و پسر به طور خصوصی با هم صحبت می کنند پرسش هایی که از هم می پرسند به آنها کمک می کند بعضی از تفاوت های خانوادگی خود را بشناسند.

 

سوالات خواستگاری و پرسش‌هایی درباره رابطه با خانواده
کسی که در جلسه خواستگاری حاضر می شود یعنی می خواهد تشکیل خانواده بدهد. پس مهم است که بدانید در مورد خانواده چطور فکر می کند، چه دیدگاهی دارد و روابطش را با اعضای خانواده چطور تنظیم کرده است.

پاسخ به پرسش های زیر در جلسه خواستگاری می تواند به شما کمک کند آینده خودتان را در زندگی خانوادگی با طرف مقابل ببینید.

1. خانواده برای تو چقدر اهمیت دارد؟
2. احساس ات درباره شیوه ای که والدین ات تو را بزرگ کرده اند چیست؟
3. والدین ات اهل کجا هستند و کجا بزرگ شدند؟ درباره ریشه های فرهنگی و ملیتی آنها چه می دانی؟
4. چه سنت هایی در خانواده شما اهمیت داشته اند؟ دوست داری فرزندانت هم این سنت ها را ادامه بدهند؟
5. روابط تو با برادرها و خواهرهایت چگونه است؟ نزدیکترین عضو خانواده به تو کیست؟
6. بزرگترین نزاعی که با خانواده خود داشتی چه بوده است؟ آیا این مسئله کاملا حل شده است؟
7. چند وقت یک بار خانواده ات را می بینی؟ فکر می کنی همین مقدار کافی است؟
8. آیا در زمان کودکی تو والدین ات با هم درگیری و نزاعی شدیدی پیدا کردند؟ چه احساسی نسبت به آن وضعیت داشتی؟
9. نسبت به حفظ روابط خانوادگی با اقوام احساس تعهد می کنی؟ به نظر تو کار درستی است که با بخشی از اعضای فامیل قطع رابطه کنیم؟
10. در بین اقوام ات چه کسی برای تو فرد محبوبی است؟ چه چیزی او را تا این حد ویژه کرده است؟
11. در مدت آشنایی چه رفتارهایی از طرف خانواده من باعث ناراحتی تو شده است؟ فکر می کنی می توانیم موضوع را حل کنیم؟
12. معمولاً از شهرهای دیگر مهمان برای شما می آید؟ اگر به خانه ما آمدند دوست داری چقدر آنجا بمانند؟
13. نسبت به عضوی از اعضای خانواده خود حسادت می کنی؟ چرا؟
14. اگر بچه داشته باشیم مایلی چند وقت یک بار پدربزرگ و مادربزرگ خود را ببیند؟ درباره اینکه بچه ها وقت زیادی را با پدربزرگ و مادربزرگ یا سایر بستگان بگذرانند، نگرانی خاصی داری؟

خواستگاری,ازدواج

طرح پرسش در جلسه خواستگاری و شناخت بیشتر افراد از یکدیگر

 

سوالات خواستگاری درباره ویژگی های شخصی و احساسات
ویژگی های شخصیتی آدم ها در واقع هسته و قلب وجود آنهاست. ممکن است هر فردی بتواند دیدگاه خود را درباره اقتصاد یا سیاست عوض کند اما به سختی ممکن است بتواند عکس العمل خود را نسبت به پدیده ها و اتفاق ها، حتی در مدت زمان طولانی تغییر دهد. طرح پرسش های زیر در جلسه خواستگاری به دختر و پسر کمک می کند همدیگر را بهتر بشناسند. حتی اگر به پرسش های زیر در مورد خودشان جواب دهند درک و شناخت عمیق تر نسبت به خود پیدا می کنند.

1. چه چیزهایی را در شخصیت من دوست داری؟
2. در زندگی خود کسی را الگو قرار داده ای، کسی که دوست داشته باشی همه کارهایت دقیقاً مثل او باشد؟
3. به نظر تو چه چیزی به ما ارزش زنده بودن می دهد؟
4. آیا تو فردی هستی که خود را با تغییرات هماهنگ می کند؟ ممکن است در مورد این موضوع یک مثال بزنی؟ برای مثال به تغییر مهمی که در زمینه شغلی یا خانوادگی ات رخ داده اشاره کن.
5. به طور کلی کدام یک از این ویژگی ها درباره تو صدق می کند؛ بدبین، خوش بین، یا واقع گرا؟
6. فکر می کنی بهترین مزیت مرد بودن/ زن بودن چیست؟
7. آیا معمولاً تصمیم های خود را قبل از ابراز یا اجرا، تحلیل و بررسی می کنی یا بدون اینکه زیاد به آنها فکر کنی، تصمیم هایت را اجرا می کنی؟
8. در ابراز احساسات راحت هستی؟ چه احساسی رو به سختی ابراز می کنی؟ چه احساسی رو در خودت به سختی کنترل می کنی؟
9. وقتی در یک وضعیت بحرانی گرفتار می شوی خودت و شرایط را چگونه مدیریت می کنی؟
10. چه چیز باعث می شود احساس امنیت و آرامش کنی؟ آیا چیزی هست که دائماً درباره آن نگران باشی؟
11. فکر می کنی بزرگترین عیب تو چیست؟ برای رفع آن چه کاری باید بکنی؟
12. آدم قابل اعتمادی هستی؟ چه ویژگی هایی باعث می شود قابل اطمینان باشی؟
13. در چه حوزه هایی از زندگی احساس استقلال یا وابستگی می کنی؟
14. چه چیزهایی می توانند تو را عصبانی کنند؟ معمولاً در زمان عصبانیت چه واکنش هایی از خودت نشان می دهی؟ تا حالا واکنش فیزیکی هم داشته ای؟
15. اگر همسرت کار اشتباهی انجام دهد، چه عکس العملی نشان می دهی؟ یا حاضری او را ببخشی؟
16. از چه چیزی خیلی می ترسی؟ آیا این ترس تا به حال باعث شده نتوانی کاری را که می خواهی انجام دهی؟
17. آیا تا به حال در زندگی خود نقطه عطفی داشته ای؟
18. صبح ها که از خواب بیدار می شوی سرحال هستی یا بداخلاق و بی حوصله؟ در حالت دوم چقدر طول می کشد تا سرحال شوی؟
19. از اینکه توی جمع صحبت کنی، چه احساسی داری؟ آیا دچار اضطراب می شوی یا به راحتی حرفت را به پایان می بری؟
20. تا حالا عزیزی را از دست داده ای؟ چطور با مرگ او کنار آمدی؟
21. در طول روز بهتر کار می کنی یا شب ها راحت تری؟
22. وقتی غمگینی، چه واکنش ها و حرف هایی از سوی دیگران تو را آرام می کند؟
23. آیا آدمی هستی که برای انجام کارهای خود برنامه ریزی می کند؟ برای چند سال آینده زندگی خود برنامه ریزی کرده ای؟
24. آیا دوست داری که همسرت در انجام کارها و برنامه هایی که داری به تو کمک کند یا با کمک او مخالفت می کنی؟
25. وقتی مریض هستی و احساس ضعف می کنی دوست داری تنها باشی، ترجیح می دهی کسی کنارت باشد یا دوست داری یکی دائم از تو مراقبت کند؟
26. شرکت در چه نوع فعالیت های اجتماعی را دوست داری؟ با حضور در گروه های کوچک راحت تری یا در جمع های بزرگ؟
27. ترجیح می دهی در گروه، یک رئیس و سردسته باشی یا حضورت کمرنگ باشد؟
28. آیا از در آغوش گرفتن مردم خوشحال می شوی؟ آیا دوست داری دیگران تو را در آغوش بگیرند یا از لمس بقیه احساس خوبی نداری؟
29. معمولاً از دیگران درخواست کمک یا حمایت می کنی یا ترجیح می دهی همه کارها را خودت انجام دهی؟
30. چقدر مقید به امورات مذهبی هستید؟
31. تاریخ های مهم مثل تولد و سالگرد ازدواج را در تقویم ات یادداشت می کنی؟ معمولاً تاریخ ها یادت می مانند؟
32. به چه نوع از موسیقی علاقندی؟ خوانندده خاصی یا گروه خاصی؟
33. تا حالا تنهایی زندگی کرده ای؟ از تنهایی لذت می بری؟ چقدر می توانی تنها بودن را تحمل کنی؟
34. تا حالا شده حس کنی به حمایت عاطفی نیاز داری؟ چه زمانی بوده است؟
35. آیا اغلب احساس می کنی که خیلی وقت تلف می کنی و در انجام کارها تنبل هستی؟ آرزو می کنی که کاش این طور نبود؟
36. آیا آدم وقت شناسی هستی و یا معمولاً دیر سر قرار حاضر می شوی؟

نکته: سوال ها و حرف هایی که در جلسه خواستگاری مطرح می شوند اهمیت زیادی دارند چون پایه ای برای ارتباطات بعدی هستند. دختر و پسر باید بدانند هدف و خواسته آنها از ازدواج چیست تا بتوانند صحیح و هدفمند با هم گفتگو کنند. در واقع دو طرف باید براساس معنایی که زندگی مشترک و همسر خوب برای آنها دارد سوال هایی بپرسند که به شناخت آنها از طرف مقابل کمک بیشتری می کند.
منابع: تندرستی /پرسمان

 

مردان ,فریب دادن زنان,نقش مردان

خانم Heather Quinlan (سایکوتراپیست )برخی از فریب هایی که مردان روی زنان پیاده می کنندرا بررسی می کند و این زمانی است که زنان سیستم درونی دفاعی خود را از دست می دهند!

آریل دانشجوی سال اول یک کالج است. چند هفته پیش با برایان از طریق فیسبوک آشنا شده بود. برایان ادعا می کرد که می خواهد آریل را بهتر بشناسد ، آریل نیز تصور می کرد که دوستی آنها جدی است . برایان ستاره تیم هاکی و جزو ارشد های مدرسه است ، آریل و برایان زیاد تلفنی صحبت نمی کردند . دوست آریل به او هشدار داد و سعی کرد به آریل بگوید که او نیات خوبی ندارد اما آریل می گفت که مطمئن هستم من برای او با همه فرق دارم .

یک شب، آریل و دوستانش به یک مهمانی رفتند و برایان هم با دوستانش به آنجا آمد. در نهایت آخر شب او پیش برایان ماند از یک طرف به خاطر توجهی که به او می شد و از طرف دیگر نمی خواست برایان را از خود نا امید کند و شاید هم نمی دانست که در آن لحظه چه کاری انجام دهد.

آریل آن شب آنقدر گیج بود که نمی دانست چکار می کند ولی بعد از آن برایان دیگر با او تماس نگرفت ، مطمئنا این داستان نمونه ای از فریب هایی است که مردان روی زنان پیاده می کنند و زنان نیز به خوبی مسائل را حلاجی نمی کنند، این زمانی است که زنان سیستم درونی دفاعی خود را از دست می دهند . زمانی که با افراد مختلفی در زندگی خود آشنا شوید، شنیدن چنین داستانهایی برایتان تازگی نخواهد داشت.شاید شما بگویید این تصمیم خودش بوده است ، بله اما روز بعد آریل چندان از این کار راضی نبود ، احساس بد فریب خوردگی داشت و فکر می کرد به او توهین شده !

برای بیماران و دوستانی که تجربیات سختی داشته اند و برای اینکه شما راه آنها را نروید، به شما 10 نکته یاد می دهم تا متوجه شوید که شخص مقابل شما نقش بازی می کند یا خیر؟

او همواره به شما می گوید که زیبا هستید اما به درونتان توجه نمیکند .

او همیشه مشغول چک کردن تلفن همراه خود است و جوری نگهش می دارد که شما نتوانید پیامهای او را ببینید.

او همیشه به زنهای دیگر نگاه می کند ( بیشتر از حالت طبیعی )

او همیشه به شما پیامک می زند و یا با شما چت می کند ولی هیچ تلاشی نمی کند که شما را ببیند مگر اینکه بخواهد با شما تنها باشد.

او در همان ابتدا جوری جمله بندی می کند که به نوع ماشینی ( گرانقیمت ) که سوار می شود اشاره داشته باشد و یا به میزان درآمد خود اشاره می کند.

اگر کار خطرناکی انجام دهید برای او اهمیتی ندارد( مثل : رانندگی در حال بد ، تنها قدم زدن در محوطه یک پارکینگ دورافتاده)

برای او مهم نیست که شما در وضعیت ناخوشایندی باشید و به جای اینکه به شما گوش کند، به شما استرس وارد می کند.

اگر به او بگویید درباره مساله ای ناراحت هستید، با انتقاد و مسخره کردن او مواجه می شوید.

دوستانتان به او اعتماد ندارند ( و این چیزی نیست که آنها همیشه به شما بگویند ).

او معروف به بد رفتاری کردن با زنان است و همیشه موارد خاصی هم می توانید ببینید.

در حالیکه مهم است به خود اجازه بدهید که برای ارتباط برقرار کردن با دیگران ازخودگذشتگی کنید اما وقتی که می خواهید کسی را بشناسید ( مخصوصا از طریق اینترنت یا در محیط دانشگاه) بهتر است به جای فرضیه بافی کردن در مورد شخص مقابل ، کمی باهوش عمل کنید: او قابل اطمینان نیست مگر اینکه خلافش ثابت شود. فرض کنید که شخص مقابل نقش بازی می کند سپس طبق این پیش فرض مراحل آشنایی را هدایت و کنترل کنید. در ابتدا حالت آماده باش داشته باشید وبعد از طی یک دوره، می توانید از حساسیت خود کم کنید.
مواظب خودتان باشید و این مطلب را به دوستان و کسانی که به مراقبت و یادآوری نیاز دارند بفرستید.
منبع:آی بانو

مجرد ماندن,زندگی مجردی, زندگی زناشویی

بطور روزانه با مراجعه کنندگان جوان،‌یعنی دخترها و پسرهایی روبرو می‌‌شوم که مجردند و به ظاهر زندگی آرام و خوبی دارند اما به شدت ناامیدند و از زندگی مجردی خود می‌‌ترسند و نگران آینده هستند. از طرفی با خانم‌ها و آقایان زیادی مواجه می‌‌شوم که متاهل اند و به دنبال هر دستاویزی می‌‌گردند تا خود را از زندگی زناشویی سخت و طاقت فرسای خود رها کنند‌. از خود می‌‌پرسم حق با کدام دسته است؟ و همیشه به‌یک پاسخ می‌‌رسم. حق با هر دو گروه است‌. اما چرا‌؟ چون برای برخی از افراد، مجرد بودن به شدت مخرب و حتی افسرده کننده است و برای برخی دیگر متاهل بودن و البته برای هر دو گروه، افتادن در دام ازدواج‌های ناهماهنگ که بطور روزانه آنها را در معرض تخریب و حتی اختلالات جسمی‌‌و روانی قرار می‌‌دهد‌.

مجرد بودن برای چه کسانی بهتر است؟
گرچه مجرد ماندن، برای بیشتر افراد ، چندان مناسب نیست اما برخی افراد، به دلیل داشتن برخی ویژگی‌ها و اختلالات بهتر است تا قبل از این که درمان شوند مجرد بمانند‌. برای مثال برخی افراد هستند که به خاطر نوع شخصیت خود (که روانشناسان به آنها شخصیت اسکیزوئیدى مى‏گویند)، طورى در ازدواج ظاهر مى‏شوند که به خود و دیگران آسیب‌های جدی وارد می‌‌آورند‌. البته به دلیل آسیب‏هاى جدى دوران کودکى این افراد، نمى‏خواهم آنها را به خاطر این ویژگى‏هایشان مقصر بدانم، اما به هر حال مى‏توان گفت که مجرد ماندنشان سود و منفعت بیشتری دارد.


غیر از این دسته، گروه‏هاى دیگرى هم هستند که به دلایل مختلف ازدواج کردن به صلاحشان نیست. چون قرار گرفتن در روابط نزدیک و صمیمى باعث مى‏شود نه تنها به همسر و فرزند، که حتى بیشتر به خودشان آسیب بزنند و گاهى هم پختگى لازم، آمادگى یا رشد کافى براى ورود به تجربه ازدواج را ندارند. این افراد، یا همان‏هایى هستند که به زعم روانشناسان و محققان، از رابطه صمیمانه فرارى‏اند و می‏ترسند صمیمیت و نزدیکى با کسى داشته باشند و یا وقتى در داخل رابطه‏اى قرار مى‏گیرند انگیزه‏هاى ناخودآگاه، آنها را به سمت آسیب زدن به خود، یا طرف مقابل سوق مى‏دهد. حتماً اصطلاحات سادیسم و مازوخیسم را شنیده‏اید که به معناى دیگر آزار یا خودآزارند. البته من در اینجا، به دنبال توضیح و تشریح معناى واژه ‏هاى روانشناختى نیستم، اما می‏خواهم اشاره ‏اى به اختلال‏هایى داشته باشم که حداقل در تجرد و تنهایى تخریب کمترى را متوجه خود و اطرافیان دارند و ماهیت آنها به گونه ‏اى است که آسیب‏هاى جدى به دیگران و خصوصاً به نزدیکان فرد وارد مى ‏آورند.

براى مثال افرادى که دیگران و خصوصاً همسر خود را به شدت کتک مى‏زنند یا انواع خشونت‏هاى جسمانى – روانى را در مورد آنها اعمال مى‏کنند، همچنین کسانى که فرزندان خود را بدون احساس گناه یا ناراحتى، با شدت زیاد جلوى چشم دیگران یا در خفا به باد کتک و ضرب و شتم یا تحقیر شدید مى‏گیرند از این دسته ‏اند. حتى افرادى که به ظاهر آرام و مهربانند اما همسر و فرزندان و نزدیکان آنها هرگز در آنها نشانه‏اى از محبت حقیقى، همدلى یا دلسوزى نمى‏بینند یا کسانى که ناخوآگاه تا جایى که مى‏توانند خود را از نظر عاطفى از فرزند و همسر دور نگه مى ‏دارند و اصلا حاضر نیستند با آنها و با مسائل، مشکلات و حتى شادى ‏هاى آنها قاطى شوند، و تعامل و تبادل احساسى عاطفى و کلامى داشته باشند از این دسته ‏اند، و بالاخره کسانى که وقتى جر و بحث، مشاجره، مشکل یا بحرانى پیش مى ‏آید به شدت به خود آسیب مى‏زنند، مثلاً خود را مى ‏زنند، با تیغ یا چاقو زخمى مى‏کنند، دست، پا یا انگشتان خود را مى ‏شکنند و حتى دست به خودکشى، خودسوزى و نظایر اینها مى ‏زنند در زمره افرادى هستند که درگیر اختلالات روانى نظیر سادیسم، اختلالات اسکیزوئیدى، مازوخیسم و نظایر اینهایند و برقرارى روابط نزدیک، براى خود آنها یا اطرافیانشان، مضر و حتى خطرناک است.


تحقیقات و بررسى ‏ها نشان مى‏دهد غیر از دسته ‏هایى که ذکر شد افراد معمولى ‏تر هم که در برقرارى رابطه و مهم‏تر از آن، در همذات‏پندارى (یعنى خود را به جاى طرف مقابل گذاشتن و مثل او فکر کردن) با طرف مقابل، ضعف جدى دارند یا کاملاً ناتوانند، بهتر است با احتیاط بیشترى به سراغ ازدواج بروند، چون برقرارى و سیالیت ارتباط و توانایى همذات پندارى و همذات‏گرى و خود را به جاى دیگران گذاشتن و از نگاه آنها دنیا را دیدن، از ملزومات اولیه ازدواج است و اگر طرفین قادر به ایجاد و برقرارى چنین رابطه عمیق و همدلانه‏اى نباشند حتى اگر زیر یک سقف هم باشند و از زوایایى (مانند زاویه جنسى، یا تعاملات مالى یا…) ارتباط برقرار کنند، اما در واقع مجردند و بودن آنها در کنار هم و زندگى با همدیگر، محصولى (معنوى) ندارد.
از بیماران حاد و جدى ‏تر جسمى و روانى هم نمى‏ گویم چون تکلیف‌شان معلوم است و بسیار بسیار بعید به نظر مى‏رسد که بتوانند وارد روابط موفق زناشویى شوند.

متاسفانه افراد زیادی وجود دارند که به دلیل ترس و هراس از تجرد، رابطه‌ای رقت‌انگیز و حتی آمیخته با سوءرفتار و سوءاستفاده را ادامه می‌دهند و به طرف مقابل انواع باج‌ها را می‌‌دهند تا با آنها بماند ! بدیهی است که چنین ماندنی نمی‌‌تواند از سر شوق و محبت باشد و به‌ تدریج رابطه‌ یک طرفه شده و مبدل به معامله ای می‌‌شود که باعث سقوط‌یکی از طرفین‌یا هر دو آنها خواهد شد‌.


متأسفانه عواملی مانند ترس از مشکلات مالی، نداشتن اعتماد به نفس در پیداکردن همسر ، شرمندگی از دربه‌دری و از دست‌دادن پایگاه اجتماعی است که باعث می‌شود فرد‌یک عمر به رابطه‌ای ناخوشایند و حتی خطرناک تن بدهد. بنابراین اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید لااقل قبل از آن که وارد ارتباط شوید از خود بپرسید چرا می‌‌خواهم به تجرد خود پایان بدهم‌؟ چرا از مجرد بودن می‌‌ترسم‌؟ چرا می‌‌خواهم به هر نحوی شده، هر خواری و خفتی را تحمل کنم اما مجرد نمانم‌؟


برخی از دلایلی که افراد برای ترس خود از تجرد بیان می‌‌کنند به شرح زیر هستند :
ترس از این که خانواده‌ یا اجتماع مرا طرد کنند‌.
ترس از تنهایی و تنها ماندن تا پایان عمر
ترس از این که آبرویم نزد همسن و سال‌هایم برود‌.
ترس از اداره کردن مالی زندگی
ترس از این که اطرافیان برچسب‌هایی بر من بزنند‌.
ترس از این که مزاحم ازدواج خواهر‌یا برادر‌های بعدی‌ام باشم‌.
ترس از کم شدن معاشرت‌ها
عدم تحمل کم پولی
فشار خانواده‌ها و اطرافیان
بالاتر رفتن سن و سال
محرومیت از برخی امکانات اجتماعی مانند وام‌ها و‌…

همانطور که ملاحظه می‌‌کنید بسیاری از ترس‌های مرتبط با تجرد، در اثر شرطی شدگی و برخی هنجارهای تحمیلی هستند، و ترس‌های واقعی محسوب نمی‌‌شوند و در نتیجه نمی‌‌توانند دلایل واقعی برای ازدواج تلقی شوند ‌. دلایل واقعی برای ازدواج عبارتند از نیاز ریشه دار ( نه مقطعی و گذرا) به همدلی و محبت‌. نیازهای جنسی خودانگیخته ( نه با تحریک محرک‌های محیطی)، نیاز ماندگار به داشتن جفت و زندگی مشترک ( نه برای چشم و هم چشمی) و نیز پیدا کردن کسی است که می‌‌تواند همسر مناسب و هماهنگی برای ما باشد‌. بدیهی است که اگر تنها از روی ترس و اضطراب تن به ازدواج بدهیم، همیشه مانند برده‌ طرف مقابل خواهیم ماند. چون طرف مقابل به راحتی در می‌‌یابد که ما حاضریم تن به هر ذلتی بدهیم اما مجرد نشویم ‌یا مجرد نمانیم. او به راحتی متوجه می‌‌شود که انتخاب ما انتخابی آزادانه نیست‌. بلکه انتخابی است از سر ترس، کمبود اعتماد به نفس و کمبود خود کفایی. بنابراین آگاهانه‌یا ناخودآگاه، به نسبت‌های مختلف ما را مورد بهره‌کشی و آزارهای ناشی از آن قرار می‌‌دهد‌.

برخی نکات مهم برای مجردها
از برقرار‌کردن روابط ناموفق و نافرجام اجتناب کنید و مراقب گزینه‌های نامناسبی که به شما پیشنهاد می‌شود ‌یا شما به دیگران پیشنهاد می‌کنید، باشید. در این میان (گزینه‌ها)‌ افرادی می‌توانند اهل بدرفتاری باشند‌یا جزو کسانی باشند که نمی‌توانند‌یا نمی‌خواهند دنبال تعهد واقعی باشند. خود را فریب ندهید‌.
از آمادگی احساسی و هیجانی خود مطمئن شوید. اگر از قبل روابطی داشته‌اید که هنوز با آنها مشغله ذهنی دارید، پس هنوز برای‌یک رابطه ماندگار آماده نیستید. همچنین بدانید در هر مقطعی از زندگی‌یک نفر هست که به شما علاقه‌مند شود و به شما نیاز بیشتری داشته باشد تا شما به او. نباید فقط صرف نیاز طرف مقابل «درگیر» رابطه با وی شوید.


بر معیارها و ارزش‌های اصلی خود تمرکز کنید. به صفات، خصوصیات و رفتارهایی که طرف مقابل‌تان حتما باید داشته باشد فکر کنید. شاید صداقت، وفاداری،‌ قابل اعتماد بودن، دلسوزی و شوخ‌طبعی برای شما ارزشمند باشد.
ببینید آیا واقعا به‌ یک رابطه جدید نیاز دارید و رابطه جدیدی را می‌خواهید و از خود بپرسید اگر الان رابطه دلخواه خود را داشتم، اوضاع چه فرقی می‌کرد؟ سپس به واکنش‌تان در برابر این سوال فکر کنید.


هنگام مجردی هرگز این باور دردآور را که «راه‌ حلی ندارید» دنبال نکنید. وقتی به این باور غلط پناه می‌برید نه‌ تنها اوضاع بهتر نخواهد شد، بلکه رنج زیادی را به خود تحمیل می‌کنید، بخش بالغ ‌وجود شما می‌گوید شما بدون وجود دیگری نیز زنده خواهید ماند و به زندگی ادامه خواهید داد و اگر باورهای غلط خود را درباره تجرد کنار بگذارید؛ حتی خوشحال‌تر، قوی‌تر و کامرواتر نیز خواهید شد!


با همه‌ ی این توضیحات امیدوارم این تصور پیش نیاید که باید فرصت‏هاى رشد و تعالى را که توسط ازدواج فراهم مى ‏شود نادیده بگیریم. چون ازدواج هماهنگ و خوب، فرصتی است برای فرا رفتن از خود و کنار گذاشتن منیت و تمرین مؤثرى براى رشد روحی به حساب می‌‌آید و تاثیرات مثبت جسمانی، روانی و حتی روحی به دنبال دارد‌. اما ازدواج‌هـــای ناهماهنگ، و ازدواج‌هایی که ازروی ترس انجام می‌‌شود، متاسفانه، جز تخریب طرفین و افتادن در وادی طلاق نتیجه ای نخواهد داشت‌.
منبع:زیبــاشــو دات کام

 

همسر ایده آل, انتخاب همسر,  همسر آینده‌

در گذشته بزرگتر‌ها نقش مهمی در ازدواج فرزندان و به‌خصوص در انتخاب همسری ایده‌آل البته به‌زعم خودشان، ایفا می‌کردند و فرزندان هم معمولاً بدون هیچ مخالفتی می پذیرفتند.

اما امروزه نقش جوانان در انتخاب همسر آینده‌شان بسیار پررنگ‌تر از گذشته است. تا حدی که ملاک‌ها و معیارهای بسیاری نیز برای انتخاب شریک زندگی‌شان در نظر می‌گیرند. مطمئناً همه شما به‌دنبال همسری ایده آل و «مناسب» هستید. اما «مناسب» بودن از نظر افراد متفاوت است. در این میان دختران و پسران معیارهای جداگانه‌ای برای خود در نظر می‌گیرند. مثلاً پسران انتظار دارند همسر آینده‌شان مهربان، آسان‌گیر، پاک‌دامن، متواضع و فروتن و از همه مهم‌تر آراسته باشد. به همین صورت دختران نیز انتظار دارند که همسری خوش‌رفتار، باسخاوت، با اراده، قابل‌اعتماد و تکیه‌گاهی مطمئن داشته باشند.

معیارها و ملاك‌های مشترك

-ایمان، دین‌داری و باورهای صحیح
قران کریم نیز صراحتاً ایمان را از اصول اولیه انتخاب همسر بیان می‌کند. همان‌طور که در سوره مبارکه بقره می‌خوانیم: «زنان مشرک را تا ایمان نیاورده‌اند به زنی مگیرید و کنیز مومن بهتر از زن آزاد مشرک است، هرچند زیبایی او شما را به شگفت آورد، و به مردان مشرک تا ایمان نیاورده‌اند زن مومن ندهید و برده مومن بهتر از مرد آزاد مشرک است، هرچند شما را به شگفت آورد. آنان شما را به سوی آتش فرا‌می‌خوانند.» از این آیه چنین استنباط می‌شود که داشتن ایمانی محکم مهم‌تر از برخورداری از طبقه‌ای بالاست. پای‌بندی به دین انسان را از انجام گناه و اعمال خلاف باز می‌دارد.

-اصالت خانوادگی
یکی از مهم‌ترین معیارهای انتخاب همسر اصالت خانوادگی است‌. اصالت به‌معنای واقعی یعنی شخص از خانواده‌ای باشد که واقعا در تربیت و رشد معنوی او تلاش کرده باشند و الگوهای اخلاقی و رفتاری صحیحی در اختیار آن‌ها قرار داده باشند و به آن پای‌بند باشند.

-حُسن خلق
اساس زندگی زناشویی، سازگاری، تفاهم و همکاری است که تنها در سایه اخلاق نیکو تحقق می‌یابد. رسول اكرم (ص) می‌فرماید: «همانا برانگیخته شدم تا مكارم اخلاق را بین مردم زنده كنم.»

برخی از مصادیق خوش‌اخلاقی چنین ذکر شده‌اند: تواضع عاقلانه، انعطاف‌پذیری، صله‌رحم، بخشش، حیا، عفت و پاکدامنی، سازگاری، نیکی به پدر و مادر، صبر و راستگویی.

-سلامت جسم و روان
ابتلا به بیماری‌های لاعلاج یا بیماری‌های روانی باعث می‌شود که کارکردها و اهداف مورد‌نظر ازدواج به‌طور شایسته تامین نگردند.

-کفویت و همانندی
بنیادی‌ترین اصل در ازدواج که باعث آرامش انسان می‌شود، اصل همتایی و ‌هم‌کفو بودن است. آرامش در سایه ازدواج با فردی حاصل می‌شود که همتای ماست نه فراتر یا فروتر از ما. بنابراین در نظر گرفتن همه ابعاد سنی‌، جسمی، روحی و روانی، فرهنگی و علمی برای رسیدن به ازدواجی استوار و پا برجا لازم و ضروری است‌.

این‌ها معیارهای مشترکی است که هر دختر و پسری برای رسیدن به خوشبختی و آرامش واقعی، که هدف اصلی هر ازدواجی به حساب می‌آید، در نظر می‌گیرند و همسر آینده خود را بر مبنای آن‌ها انتخاب می‌کنند. البته معیارهای دیگری هم وجود دارند که جنبه اختصاصی‌تری دارند و جزء ملاک‌های مشترک محسوب نمی‌شوند و به تفاوت سلیقه و طرز فکر افراد بستگی دارند و باعث می‌شوند «مناسب» بودن از نظر افراد مختلف تعابیر مختلفی داشته باشد.
منبع:باشگاه مجردها

خواستگاری,خواستگاری دختر خانم‌ها,مراسم خواستگاری

از قدیم مرسوم بوده که آقا پسرها به خواستگاری دختر خانم‌ها بروند و این رسم نسل به نسل ادامه داشته و به ما رسیده است، پسر‌ها عادت کرده‌اند که گل و شیرینی بخرند و با خانواده و اقوام نزدیک به منزل دختر مورد نظر خود بروند و در این راه ممکن است به هدف خود برسند و با شخص مورد علاقه خود ازدواج کنند یا حتی ممکن است درخواست‌شان مورد قبول نباشد و دختر خانم‌ها هم طبق این رسم در خانه می‌نشینند و منتظر می‌مانند تا انتخاب شوند و کسی از آنها خواستگاری کنند و از بین خواستگارانی که دارند فرد مورد نظر و ایده آل خود رابرای ازدواج انتخاب کنند که معمولا این ازدواج‌ها با انواع شروط و مهریه همراه خواهد بود، حالا اگر این روند برعکس شود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ اگر دختر خانم‌ها به خواستگاری پسرها بروند آیا این شروط همچنان باقی خواهد ماند ؟ برای دختری که از پسری جواب نه بشنود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ بد نیست بدانیم چند تن از کارشناسان در مورد خواستگاری دختر خانم‌ها موافقت خود را اعلام کرده‌اند و برای جا افتادن و فرهنگ شدن این رسم تلاش می‌کنند. یکی از این افراد دکتر ابهری (متخصص در روانشناسی و رفتارشناسی) است. ایشان یکی از سر سخت‌ترین موافقان این طرح است. او چندوقت پیش در گفت و گو با یکی از خبرگزاری‌ها گفته بود: «در حال حاضر فاصله سن بلوغ تا ازدواج ۱۵ الی ۱۷ سال شده است و با توجه به تغییرات جامعه و حرکت به سوی مدرنیته برای کم کردن این فاصله سنی، دختران نیز در صورت لزوم باید بتوانند از پسران خواستگاری کنند و این مسئله باید در جامعه فرهنگ‌سازی شود.»به بهانه همین موضوع با دکتر ابهری گفت وگوی مفصلی داشتیم که به جزئیات این طرح و نتایج کاربردی برای خواستگاری دختران از پسران برسیم.

چرا باید ازدواج کنیم؟
ازدواج پیوند دو انسان با یکدیگر است و با ازدواج است که از نظر روحی و عاطفی یک فرد کامل می‌شود و نیمه دیگر خودش را پیدا می‌کند. وقتی کسی ازدواج نمی‌کند در روند تکاملی زندگی اجتماعی قرار نمی‌گیردو همواره خلأیی در زندگی خود احساس می‌کند و همین خلأ شخص را به انواع آسیب‌های اجتماعی و رفتاری سوق می‌دهد. ازدواج در طول تاریخ مراحل و بحران‌های زیادی را پشت سر گذاشته است؛ در قدیم ممکن بود یک مرد در آن واحد با چند زن ازدواج کند یا مثلا در هندوستان ازدواج یک زن با چند مرد- که هنوز هم این رسم در آنجا وجود دارد- مرسوم بود اما با گذشت زمان انسان به این نتیجه رسید که بهترین و منطقی‌ترین نوع ازدواج، همان ازدواج یک مرد با یک زن است که تمام ادیان آسمانی آن را تايید می‌کند.

ماجرای دو عدد قوی وحشی
در این سال‌ها شاید بيشترين فعاليت من در زمينه امضاي طلاق بوده که بیشتر آنها مهریه‌های سنگین و عجیبی داشتند؛ مهریه هایی که بیشتر به لطیفه شبیه هستند تا دلیلی برای شروع یک زندگی مثل : یک کیلو بال مگس، یک تن پوست پیاز، یک خرمن گل سرخ، به ارتفاع کوه دماوند سکه بهار آزادی، دو عدد قوی وحشی يا دو تا آهو. همین شروط کافی است تا آقایان در همان شروع راه وحشتی از ازدواج کردن داشته باشند. با تمام این داستان‌ها بعد از گذراندن مرحله مهریه و توافق دو طرف می‌رسیم به مراسم ازدواج که بزرگترین مانع ازدواج در بین جوان‌هاست که لازمه آن هزینه‌های بسیاری در این رقابت‌های ناسالم اجتماعی است؛ شروطی برای مراسم مثل کالسکه سفید با شش اسب سفید، مشعل دارهای پیاده تا سالن و هتل‌های مجلل . در حال حاضر کمترین و معمولی‌ترین مراسم ازدواج در تهران 35 میلیون تومان هزینه دارد.
 
رسوم دست و پا گیر
برای تحقق یک ازدواج مقدماتی لازم است و متاسفانه در دو دهه اخیر در کشور ما این مقدمات متن اصلی ازدواج را تحت تاثیر قرار داده‌اند. به عنوان مثال مراسم خواستگاری تبدیل شده به مجلس زورآزمایی و قدرت و ثروت نمایی و اصل قضیه که همان دیدن دختر و پسر و به تفاهم رسیدن است، در این بین گم شده است. بعد از مراسم خواستگاری صحبت‌هایی پیش می‌آید که همین مسائل باعث کم شدن آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج شده است، مسائلی مانند شیربها، جهیزیه‌های آنچنانی و مهریه‌های غیر منطقی. اگر ما در شهر زندگی می‌کنیم باید بدانیم این رسوم فقط در اقوام دورافتاده از زندگي مدرن هنوز پابرجاست و اگر می‌خواهیم با این رسوم زندگی کنیم باید شهر را رها کنیم و در روستاها ساکن شویم زیرا این رسوم در هیچ کجای دنیا در زندگی‌های شهری اتفاق نمی‌افتد. من فکر می‌کنم خواستگاری دختران از پسران، بتواند تا حدود زیادی این رسم و رسوم مشکل‌ساز را از بین ببرد و در آسان سازی ازدواج موثر باشد.

چرا می‌گویم دختران به خواستگاری پسران بروند؟
شاید از این حرف هم شگفت زده شوید اما خواستگاری دختر از پسر اتفاق جدیدی در ایران نیست و به نوعی از گذشته‌ها مرسوم بوده! در قدیم پدر و مادرها با هم می‌نشستند و برای پسر و دختر‌های خود مورد ازدواج انتخاب می‌کردند. آشنایان دختر و پسرهایی را که می‌شناختند به هم معرفی می‌کردند و معمولا ازدواج‌های با دوام تری نسبت به حالا داشتند که دوام ازدواج‌ها خیلی کمتر از قبل است، به همین دلیل من طرح خواستگاری دختران از پسران را مطرح کردم زیرا این موضوع قبلا هم در فرهنگ ما ایرانی‌ها بوده است و من حرف تازه‌ای نزده‌ام. اغلب علمای بزرگ خودشان دخترشان را به عقد بهترین شاگردشان در آورده‌اند و پیشنهاد دهنده خودشان بوده‌اند. مثل میرداماد، شیخ بهایی. همين‌طور تجار بزرگ که وقتی می‌دیدند شاگردشان دست پاک و چشم پاک است به پیشنهاد خودشان شاگرد را به دامادی می‌گرفتند.

خواستگاری,خواستگاری دختر خانم‌ها,مراسم خواستگاری

چه کنیم که از پسر موردنظر پاسخ منفی نشنویم؟
اگر دختر‌ها از این مسئله ناراحتند که ممکن است از طرف آن پسر جواب منفی بشنوند، باید کمی صبور باشند تا این فرهنگ جا بیفتد. همان‌طور که این مسئله الان برای پسرها جا افتاده است و شنیدن جواب منفی شاید خیلی هم برای‌شان سخت نباشد، این فرهنگ هم می‌تواند برای دختر خانم‌ها جا بیفتد. باید از خودمان شروع کنیم نباید منتظر باشیم تا دیگری این کار را انجام دهد و اگر خوب بود ما انجام دهیم، باید هر کدام برای ساخته شدن این فرهنگ تلاش کنیم. این مسئله کاملا جدی است؛ منظور ما این نیست که برای دوستی‌های کوتاه مدت و مسائل غیر جدی دختر پیشنهاد دهنده باشد، منظور ما بر سر اصل زندگی است. شاید در دید اول این ماجرا خیلی قشنگ نباشد و این توهم به وجود بیاید که حتما این دختر روی دست پدر و مادرش مانده است اما اگر این فرهنگ به طور درست و دقیق جا بیفتد، به مرور پسرها هم متوجه می‌شوند آن دختر خانم واقعا قصد زندگی دارد و طبق معیارها و ایده‌آل‌هایش آن شخص را انتخاب کرده است.

چگونه مرد مناسب را تشخیص بدهیم؟
دختر خانم‌ها نباید این مسئله و بحث را به شوخی بگیرند و اگر از ظاهر هر پسری خوش‌شان آمد به او پیشنهاد ازدواج بدهند، زیرا آمار نشان داده است 79 درصد ازدواج‌هایی که بر اساس معیار‌های ظاهری بوده در کمتر از 3 سال به طلاق انجامیده است . اما اگر بر اساس معیار‌های درست و منطقی انتخاب صورت گیرد بهتر است مدتی او را زیر نظر گرفت تا بیشتر با او آشنا شد. خانم‌ها استاد تشخیص مرد خوب و بد هستند. اینطور هم نیست که هر کسی را در خیابان دیدند بدون شناخت از او خواستگاری کنند، باید یک شناخت اولیه وجود داشته باشد مثل شخصی که در محل کار می‌شناسیم يا در مهمانی‌های خانوادگی يا در دانشگاه. به هر حال باید 2 نفر یک جایی همدیگر را ببینند. پس در ابتدا دیدن، بعد ارزیابی و مشورت با بزرگ‌ترها و بعد اقدام کردن.

اگر پسری مناسب است، از او خواستگاری کنید
این روزها سبک زندگی به کلی تغییر کرده است اما می‌توان به راحتی این رسم را جا انداخت. وقتی خانواده دختری پسری را می‌بیند که متدین و سلامت است و معتاد نیست و خودشان دختری دارند که وقت ازدواجش است چرا نباید پیشنهاد دهنده باشند؟ چه اشکالی دارد اگر پسر خوبی را می‌شناسیم و می‌دانیم که استانداردهای یک همسر خوب را می‌تواند برای خود ما یا فرزندمان داشته باشد، خودمان به او پیشنهاد ازدواج بدهیم. بحث خواستگاری دخترها از پسرها بحثی است که باید برای فرهنگ سازی آن تلاش کرد.

چه کسانی باید این فرهنگ را جابیندازند؟
باید در این مسئله مسئولان، فرهیختگان، اساتید دانشگاه، تجار و افراد فرهنگی جامعه پیشتاز باشند  تا مردم عادی بتوانند راحت‌تر این مسئله را بپذیرند و باید بدانیم آمار نشان می‌دهد در تهران بیش از 14 هزار ازدواج داریم که در آنها دختر خانم‌ها پیشنهاد دهنده بودند. اگر پیشنهاددهنده دختر باشد به مرور زمان این مراسم‌های مجلل و اضافی و مهریه‌های عجیب از بین می‌روند و این سنت‌های اشرافي و مصرف‌گرایانه که اصلا برای فرهنگ ما ایرانیان نیست از بین می‌رود.

روز اول پدرت را دوست نداشتم
شاید بگویید پدران و مادران ما به همین روش ازدواج می‌کردند و خیلی هم خوب تا آخر عمر عاشق هم بودند و هستند یا  این جمله برای شما آشنا نیست روز اول پدرت را دوست نداشتم، ازدواج که کردیم مهرش به دلم افتاد و در آن سو شاید اين جمله برای شما آشنا باشد «من به خاطر شما بچه‌ها با  باباتون زندگی کردم وگرنه یک لحظه هم تحملش نمی‌کردم.» شاید به جرات  بتوان گفت که حتی ازدواج‌های سنتی دیروز هم امروزه رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفته چراکه خانواده‌ها فهمیده‌اند دوران والدین‌سالاری به سر آمده و بیشتر از سابق به انتخاب فرزندان احترام می‌گذارند،  دختران فهمیده‌اند که می‌توانند ادامه تحصیل بدهند و شغل مناسب انتخاب کنند و در این بین اگر مرد ایده‌آل خود را یافتند با او ارتباط‌شان را بیشتر و در صورت امکان ازدواج کنند و دیگر لازم نیست نگران بالا رفتن سن‌شان باشند، در خانه محصور باشند و منتظر بمانند که هر چه سریع‌تر ازدواج کنند مبادا  برچسب پیردختر به آنها بخورد.

زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش  در زندگی دارای توانایی بیشتری هستند
در تعریف ازدواج‌های امروزی که به ازدواج مدرن باب شده انتخاب همسر بر مبنای عشق، دوست داشتن  و با اختیار و انتخاب خود فرد است. نتایج پژوهش‌ها در ایران  نشان داده زنان با ازدواج مدرن توانایی بیشتری در زمینه ارتباطی دارند در نتیجه  آشنایی زوجین قبل از ازدواج می‌تواند در چگونگی ارتباط زوجین در ادامه زندگی تاثیر عمیقی گذاشته  و موجب بهتر شدن این بعد‌ا ز کارکرد خانواده شود. همچنین  نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد از لحاظ ایفای نقش بین زنان دارای ازدواج مدرن و زنان دارای ازدواج سنتی، زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش  در زندگی زناشویی دارای توانایی بیشتری هستند. از دیگر مواردی که زنان با سبک ازدواج مدرن را  نسبت به زنان با سبک ازدواج سنتی متفاوت كرده ابراز مهر و محبت به یکدیگر و در نظر داشتن هیجانات عاطفی و احساسی به طرف مقابل است که باز هم تحقیقات نشان داده زنان با سبک ازدواج مدرن بهتر و بیشتر  ابراز هیجان می‌کنند.
منبع:مجله زندگی ایده آل

 

توهم عاشقی,داستان‌های عاشقانه‌,دنیای عشق

در داستان‌های عاشقانه‌ای که از کودکی شنیده ایم جدایی جزء جدایی‌ناپذیر عشق است و عقل و آرامش هم با این احساس میانه‌ای ندارند.

برای خیلی ها وارد شدن به دنیای عشق و ازدواج می‌تواند به معنای ورود به یک دنیای پر از رنج و آسیب باشد اما روانشناسان با این روایت‌های ادیبانه میانه‌ای ندارند. آنها وابستگی عاطفی ای را که شما را رنج دهد عشق نمی دانند. این نشانه ها را بخوانید و اگر در خودتان یافتید بدانید توهم عشق دارید و در رابطه ای بیمار قرار گرفته اید که هر چه سریعتر باید با یک نه قاطع خود را از آن بیرون بکشید. به ازدواج منتهی شدن این روابط نتایج بدی برایتان خواهد داشت.

 

کمبودهایتان را جستجو می کنید؟
وقتی صحبت از عشق به میان می‌آید، در ذهن اغلب ما رابطه‌ای تداعی می‌شود که بتواند جای تکه‌های گمشده پازل زندگی‌مان را پر کند.

اگر پیش از این از محبت بی‌بهره بوده‌اید به دنبال یک عاشق مهربان و همیشه بخشنده می‌گردید و اگر هیچ‌کس در سال‌های کودکی و بعد از آن بر رفتارها و زندگی‌تان نظارت نکرده باشد و آزادی بی‌قید و شرط‌تان را محدود نکرده باشد، احتمالا به دنبال یک عاشق مقتدر می‌گردید که تک‌تک رفتارهای شما را زیر ذره‌بین بگذارد. اگر احساس می‌کنید در زندگی‌تان آن‌طور که می‌خواستید حمایت نشده‌اید و کسی از شما مراقبت نکرده، احتمالا به یک مرد کنترل‌گر دل می‌بندید اما صبر کنید. نیاز شما به کنترل شدن به معنای عاشق بودن‌تان نیست. شریکی که برای زندگی‌تان انتخاب می‌کنید باید در کنار شما قرار بگیرد نه در مقابل‌تان. پس نام نیازتان به کنترل شدن را عشق نگذارید.

اشک‌تان را درمی‌آورد؟
با فکر کردن به او بغض گلوی‌تان را می‌گیرد و این عشق به جای آنکه انرژی‌تان را بیشتر کند به غم‌های‌تان افزوده است؟ دست‌تان به کار نمی‌رود، میلی به بودن در کنار دیگران ندارید و تنها یک اتاق ساکت می‌خواهید که در آن به غم عشق‌تان پناه ببرید؟ اگر این رابطه شما را به گروه عاشق‌های بدحال وارد کرده و همراه با حس دوست داشتن، احساسات تلخ و متناقضی را تجربه می‌کنید بهتر است نام «عشق» را روی این حال و هوای‌تان نگذارید. دوست داشتنی که با بدحالی همراه می‌شود، عشق نیست بلکه حسی است که نیاز روان آسیب‌دیده شما به خودآزاری را برآورده می‌کند.

اگر عشق در زندگی شما ابزاری برای زجر کشیدن است، بهتر است به جای پر و بال دادن به آن از یک روانشناس وقت ملاقات بگیرید. احساس دوست داشتنی که بعد از شدت گرفتن نام عشق را به خود می‌گیرد، قرار نیست شما را از پا دربیاورد بلکه باید انرژی تازه‌ای را به زندگی‌تان تزریق کند.

توهم عاشقی,داستان‌های عاشقانه‌,دنیای عشق

عشق را گدایی می‌کنید؟
اگر در جریان زندگی آنقدر تحقیر شده باشید که احساس کنید شایسته دوست داشته شدن نیستید با پیدا شدن مردی که به شما می‌گوید دوست‌تان دارد و برایش از هرچیزی با ارزش‌تر هستید، چشم‌های‌تان را بر واقعیت می‌بندید و عاشقش می‌شوید. تصور اینکه فرد مقابل تنها کسی است که می‌تواند به شما دل ببندد باعث می‌شود هر روز بیشتر از قبل احساس عاشق بودن را به خود تلقین کنید. در چنین شرایطی شما به اینکه او تا چه اندازه همراه خوبی برای‌تان است، تا چه اندازه سبک زندگی‌اش شبیه شماست و تا چه اندازه به شما احترام می‌گذارد توجهی نمی‌کنید و به هیچ قیمتی حاضر نمی‌شوید عشق گرانبهایی که بالاخره در خانه شما را هم زده از دست بدهید. البته ماجرا به این جا ختم نمی‌شود و با وارد شدن به رابطه‌ای که می‌ترسید از دستش دهید، مدام به این شاهزاده سوار بر اسب باج می‌دهید و می‌خواهید با محبت بی‌اندازه او را به خود وابسته‌تر کنید یا با سکوت در برابر آزارهایش راه خروج را بر او ببندید.

به جای آنکه عشق را از دیگران گدایی کنید و به فکر بستن راه فرار معشوق‌تان باشید، در وجودتان به دنبال دلیلی بگردید که شما را شایسته دوست داشته شدن می‌کند. ماندگار کردن فرد مقابل‌تان در رابطه و سرازیر کردن محبت نامحدود و بی‌قید و شرط به سمتش به معنای وارد شدن شما به یک رابطه عاشقانه نیست. عشق هیچ‌وقت نمی‌تواند یک‌طرفه ایجاد شود یا دوام بیاورد.

در عشق ذوب شده‌اید؟
فکر می‌کنید کسی که حالا کنارتان است، تنها مردی است که می‌تواند خوشبخت‌تان کند. احساس می‌کنید هر روز که می‌گذرد جام عشق‌تان لبریزتر می‌شود و تصور می‌کنید هیچ اتفاقی و هیچ تغییری نمی‌تواند این حس را از شما بگیرد. گرفتار شدن در احساسی که تصور می‌کنید پایان‌ناپذیر است به معنای عاشق بودن شما نیست. متاسفیم که ناامیدتان می‌کنیم اما عشق رمانتیک واقعا متعلق به قصه‌هاست. عشق نمی‌تواند به شرایط و تغییراتی که فرد مقابل‌تان می‌کند بی‌ارتباط باشد. اگر فرد مقابل‌تان شما را آزار دهد، سرد شود یا به شما پشت کند، باز هم نمی‌توانید به بهانه غرق بودن در عشق او را از رفتارهایش جدا کنید و تصویری که خودتان از او ساخته‌اید را ستایش کنید.

عاشق شدن حسی نیست که از ناکجا یک دفعه به قلب شما الهام شود. برای آنکه چنین احساسی در شما ایجاد شود و بتوانید آن را حفظ و پربارتر کنید باید دلایلی هم داشته باشید. ضرب‌المثل «خدا یکی، یار یکی» را فراموش کنید و تصور نکنید کسی که در نگاه اول شبیه مرد رۆیاهای‌تان بوده در هر شرایطی می‌تواند مرد زندگی‌تان باقی بماند.

به آزارهایش وابسته‌اید؟
اگر بعد از جدا شدن از همسر یا نامزدتان در خیال آزارهایی که به شما می‌رساند غرق می‌شوید و حتی برای ناسزا گفتن‌ها، بی‌وفایی‌ها و سردی‌هایش دلتنگ می‌شوید، به احساسی که دارید شک کنید. «جلاد عشق» هیچ شباهتی به احساس آرامش‌بخش دوست داشتن که می‌تواند به زندگی‌تان رنگ دهد، ندارد. در چنین رابطه‌ای، این عاشق نیست که با تاثیر گذاشتن بر شما و زندگی‌تان محبت شما را از آن خود می‌کند بلکه این شما هستید که به خاطر خلاها و ضعف‌هایی که دارید به یک رابطه آزاردهنده و بیمارگونه نیاز پیدا می‌کنید.

یک بار این احساس را برای خود تعریف کنید و بگویید وقتی از عشق حرف می‌زنید از چه حرف می‌زنید؟ اگر از عهده پاسخ دادن به این سۆال برنمی‌آیید، بیشتر مراقب باشید. شما ممکن است هر حس متفاوتی را با عشق اشتباه بگیرید یا آن را از روی احساسات دیگران کپی کنید، یعنی با دیدن عاشق‌های آزار دیده اطراف‌تان تصور کنید این احساس واقعا همان چیزی است که آدم‌های آسیب‌دیده اطراف‌تان در حال تجربه آن هستند.
منبع: سیب سبز

 

آماده ازدواج,پذیرش مسئولیت ازدواج,آمادگی ازدواج

بعضی ها نظرات خاصی درباره این که آماده ازدواج هستند یا نه، دارند. بعضی ها می گویند آدم باید دستکم یکسال نامزد باقی بماند تا بفهمد آماده ازدواج هست یا نه. بعضی ها می گویند آدم باید از نظر مالی به ثبات مطلوبی رسیده باشد تا بتواند ازدواج کند. بعضی ها هم ممکن است بگویند وقتی همه شرایط جور باشد خود آدم می فهمد که آمادگی ازدواج را دارد.

چه سئوالاتی می پرسیم؟
گاهی گیج کننده و طاقت فرساست که حتی خود آدم بتواند بفهمد آماده پذیرش مسئولیت ازدواج هست یا نه. همه جور سۆالی به ذهن آدم می آید.

در این مواقع همه از خود می پرسند:
آیا انتخابم درست است؟
آیا خیلی زود نیست؟ خانواده و دوستانم چه نظری درباره او دارند؟
آیا موقعیت مناسبی برای ازدواج است؟
آیا طرف مقابل این آمادگی را دارد؟ آیا واقعا آمادگی پذیرش تعهد را دارم؟
آیا به اندازه کافی راجع به نامزدم می دانم که با او ازدواج کنم؟

نکته:اینها پرسش های متداولی است که کسی که به فکر ازدواج است از خودش می پرسد. درواقع، یافتن پاسخ به بعضی از این سۆالها هم هست که کمکتان می کند بتوانید بفهمید آیا واقعا آماده ازدواج هستید یا نه.

انتخاب درستی داریم؟
یکی از مهم ترین موارد درباره ازدواج این است که باید بتوانید به همسرتان متعهد باشید، خوشحال باشید و بتوانید طرف مقابل را دوست داشته باشید. بنابراین درنهایت، سۆال از «آیا آماده ازدواج کردن هستم؟» به «آیا آمادگی دارم با نامزدم ازدواج کنم؟» تغییر می کند.شاید خیلی راحت تر باشد که بتوانید تشخیص بدهید آماده ازدواج هستید یا نه، تااینکه بتوانید بفهمید آیا آمادگی این را دارید که با شخص خاصی ازدواج کنید یا نه.

اگر کسی کاملا مطمئن نیست که آمادگی ازدواج را دارد ممکن است علت اصلی این باشد که نداند آیا خواستگارش درست همان کسی است که دلش می خواهد به او متعهد بشود. متأسفانه، خیلی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی ندارند. ممکن است دو نفر دوران نامزدی خیلی خوبی با هم داشته باشند اما بلافاصله بعد از ازدواج از هم جدا می شوند. این یکی از علت های اصلی است که باید از خودتان بپرسید «آیا آماده ازدواج کردن هستم؟» خیلی مردم مطمئن نیستند که آیا انتخاب درستی کرده اند.

خوشبختانه کار ساده ای است که بفهمید آیا آمادگی دارید که با نامزدتان ازدواج کنید یا نه. فقط کافی است به چندین سۆال صادقانه جواب بدهید. هرچه بیشتر درباره اخلاق، رفتار و خلقیات نامزدتان بدانید بیشتر مطمئن می شوید که آیا می توانید با هم زوج خوبی باشید یا نه.

اما در چنین شرایطی چه سۆالاتی که باید پرسید:
تعجب نکنید اگر بگوییم برای اینکه تاحدودی در این باره مطمئن بشوید باید دست کم هزار سۆال بپرسید. جزئیات سۆالاتتان را خودتان باید با توجه به شرایط خودتان طراحی کنید. اما موضوعات اصلی که باید به آنها بپردازید اینها هستند:

شخصیت؛ احساسات و عواطف؛ دین، مذهب و مسائل معنوی؛ اخلاقیات، ارزشها، و باورها؛ علایق؛ جذابیتها؛ بهداشت، عادات غذایی و سلامت فردی؛ تعطیلات؛ نوع برخورد با جشنها؛ خانه و زندگی در خانه؛ گذشته و آینده؛ سرگرمیها و اوقات فراغت؛ عشق، کارهای رمانتیک و قرارهای دوستانه و فامیلی؛ نحوه ارتباط برقرار کردن؛ شغل و تحصیلات؛ پول؛ بچه و تربیت بچه؛ عروسی و ماه عسل.
منبع: سیب سبز

 

 

معرف ازدواج, خواستگاری,زندگی آینده

تا یکی، دو دهه قبل، آدم ها سعی می کردند از محدوده کوچه و شهرشان دورتر نروند. به همین دلیل به خواستگاری آشنایان و اقوامشان می رفتند و کسانی را برای زندگی آینده انتخاب می کردند که تا حدودی آنها را می شناختند یا از طریق واسطه هایی می توانستند در موردشان اطلاعاتی کسب کنند.

اما این روزها، در جامعه ای با کلانشهرهایی که دیگر امکان آشنایی های قبلی در آنها وجود ندارد، اوضاع کمی متفاوت تر شده. در چنین جامعه ای قدم برداشتن برای ازدواج، نیازمند پیش زمینه و فراهم کردن مقدمات یک آشنایی قبلی است. معرفی، یکی دیگر از روش های آشنایی است که مزایا و معایبی دارد.

در این روش ما اصلا نباید به معرف توجه کنیم. مثلا میان معرفی استاد دانشگاه مان یا سوپری سر کوچه مان نباید برتری قائل شویم بلکه باید به خود شخصی که معرفی شده توجه کنیم و در این مورد خودمان و خانواده مان به طور مستقل تصمیم بگیریم. متاسفانه در جامعه ما اغلب افراد تحت تاثیر معرف قرار می گیرند درحالیکه برای داشتن ازدواجی موفق، خود ما باید همه چیز را بررسی کنیم و تصمیم بگیریم.

واسطه خوب چه کسی است؟
یک واسطه خوب و مطمئن باید متدین، عاقل، فهیم، دلسوز و خیرخواه باشد، معیارهای اصلی و حقیقی ازدواج را بشناسد، نقاط ضعف و قوت دو طرف را بداند، کاملا با خلقیات، روحیات، فرهنگ و مذهب خانواده‌ها آشنا باشد و بسیار سنجیده و عاقلانه طرفین را آگاه سازد.

فرد واسطه براساس تفکر، فرهنگ و ویژگی های مذهبی خود دو نفر را به هم معرفی می‌کند و ممکن است طرفین را به درستی نشناخته باشد، بنابراین نمی‌تواند تضمین‌کننده موفقیت در ازدواج باشد. در واقع بعد از معرفی این شما هستید که باید تحقیق را شروع کنید، یکدیگر را محک بزنید و بشناسید و طرف مقابل را با اعتقادات و روحیات خود بسنجید و در نهایت تصمیم بگیرید.

واسطه ها چند گروه اند. عده‌ای خیرخواه و آگاهند. پس می‌توان به آنها اطمینان کرد. عده‌ای خیرخواه اما نا آگاهند. اعتماد به این افراد خسارت بار و موجب پشیمانی است. عده‌ای درست مثل بنگاه املاک عمل می‌کنند. یعنی همه تلاششان در پی تحقق معامله و رسیدن به سود و منفعت مالی است اینها هم خطرناکند. گروه دیگر سوءنیت دارند یعنی با حیله و دغل سعی می‌کنند به اهداف و منافع شوم خود برسند. این گروه سرشار از بخل، کینه و حسد بوده و هدف اصلی آنان نابودی خانواده‌ها است. این دسته بشدت غیرقابل اعتماد بوده و باید از آنها ترسید.

در نهایت می‌توان گفت که انتخاب یک معرف امین و خیرخواه خود نیز به اندازه انتخاب یک همسر مناسب سخت است.

کلا در فضای معرفی بهتر است معرف ها در سنین بالایی باشند، خودشان ازدواج کرده باشند و تجربه زندگی مشترک را داشته باشند. درصورتی که افراد در سنین پایین تر معمولا بدون تجربه و تحت تاثیر احساسات این کار را انجام می دهند

چه کسانی معرف های خوبی نیستند؟
معرفی همسالان به همسالان در گروه های همکلاسی و گروه های دوستی هم از دیگر شیوه های معرفی است اما در این فضای معرفی، ممکن است آسیب هایی اتفاق بیفتد. وقتی همسالان کسی را به هم معرفی می کنند، معمولا تحت تاثیر فضایی عاطفی هستند و ممکن است به انگیزه شخصی این کار را انجام دهند.

متاسفانه در جامعه ما اغلب افراد تحت تاثیر معرف قرار می گیرند درحالیکه برای داشتن ازدواجی موفق، خود ما باید همه چیز را بررسی کنیم و تصمیم بگیریم.

کلا در فضای معرفی بهتر است معرف ها در سنین بالایی باشند، خودشان ازدواج کرده باشند و تجربه زندگی مشترک را داشته باشند. درصورتی که افراد در سنین پایین تر معمولا بدون تجربه و تحت تاثیر احساسات این کار را انجام می دهند.

معرفی، یکی از اتفاقات خوبی است که در جامعه روی می دهد و اگر وجود نداشته باشد، آمار ازدواج در جامعه کاهش می یابد اما باید توجه داشت که خانواده ها نباید در تصمیم گیری فرد به ازدواج با کسی که معرفی شده اصرار ورزند زیرا در نهایت خود او باید تصمیم گیرنده باشد. اما معرفی مورد ازدواج از سوی همسالان اغلب با مشکلات زیادی همراه می شود.

دوستی ها به هم می ریزد و فضای خانوادگی درگیر تنش می شود. درکل معرفی در سنین پایین جالب نیست اما در سنین بالاتر، افرادی که سنشان از حدی بالاتر است، باید این روش معرفی را جدی بگیرند تا آمار ازدواج در جامعه در وضع نرمالی بماند.

 

مشاور ازدواج ,نامزدی,شکست های همسر

اگر شما از آن دسته آدم هایی هستید که متوجه شده اید اشکالی در نامزدی یا ازدواج تان هست، خواندن این مطلب به کارتان می آید. واقعاً چه چیزهایی را باید به مشاور گفت و چه چیزهایی را باید محرمانه نگه داشت؟

اگر به مشکلی با نامزدتان برخورده اید، پیشنهاد می‌کنیم با هم به دیدار مشاور بروید. اگر یکی از دو طرف موافقت نکند که با هم پیش مشاور بروند، باز هم تنها رفتن یک طرف مفید است.

در هر دو حالت باید فکر ‌کنید چه چیزهایی را می‌توانید و باید با مشاور درمیان بگذارید؟ آیا باید تمام جزئیات مسائل خانوادگی‌تان را به مشاور بگویید یا فقط باید مسائلی را مطرح کنید که باید روی آن‌ها کار بشود؟ اگر مسئله خیلی حساس است، آیا باید تمام آن را تعریف کنید یا باید شمایی کلی از مسئله را مطرح کنید؟ در اینجا نکات کلی را به شما می گوییم.

 اگر همسرتان حضور ندارد، به یاد داشته باشید که هرچیزی که به مشاور می گویید ممکن است ضبط شود یا به نحوی در پرونده تان ثبت شود. ممکن است مشاور بخواهد نکاتی را که ثبت کرده در اختیار پژوهشگری قرار بدهد یا به هر ترتیبی این اطلاعات در اختیار دیگران قرار بگیرد. به هرحال از مشاورتان درباره رازداری اش سۆال کنید.

 اگر همسرتان در جلسه حاضر است و تعریف کردن موضوع خاصی باعث شرمندگی او می شود، او را دچار خشم می کند یا در او احساس گناه را بیدار می کند، بهتر است بعضی چیزها مخفی بماند، مگر اینکه موضوع اصلی مراجعه شما به مشاور باشد.

صادق باشید. هنگامی که شکست های همسرتان را ارزیابی می کنید اغراق نکنید.

مشتاق باشید کارهایی که برای حفظ و بهبود رابطه تان لازم است را انجام بدهید. حتی اگر قرار باشد، معذرت خواهی کنید یا قیافه مهربانانه به خود بگیرید.

نظرات منصفانه ای درباره نقاط قوت و ضعف همسرتان و همچنین درباره خودتان ارائه بدهید. آماده باشید به جای اینکه تمام مدت از همسرتان ایراد بگیرید و از او انتقاد کنید، درباره خودتان صحبت کنید. بگویید: «احساس خشم کردم وقتی که...» یا «احساس غم کردم وقتی که...»

پذیرای بازخورد و پیشنهاد باشید. بسیاری از مشاوران خانواده گزارش می کنند که درصد بالایی از مراجعان شان، شاید 80 درصدشان، فقط برای این می آیند که احساسات منفی خودشان را خالی کنند. سپس دفتر مشاور را ترک می کنند و هیچ توجهی هم به توصیه های او نمی کنند و نمی خواهند گام های فعالانه ای بردارند تا وضعیت ازدواج شان را بهبود ببخشند. مشتاق باشید کارهایی که برای حفظ و بهبود رابطه تان لازم است را انجام بدهید. حتی اگر قرار باشد، معذرت خواهی کنید یا قیافه مهربانانه به خود بگیرید.

روی مشکلات اصلی متمرکز شوید. ممکن است در زندگی زناشویی تان با چند مسئله دست وپنجه نرم کنید، بدترین و بزرگترین مشکل را درنظر بگیرید و به کمک مشاور، نخستین مرحله را برای آن طراحی کنید. جزئیات را مستند کنید؛ تاریخ ها، ساعت ها و محل هایی را به یاد داشته باشید که وقایع مهم رخ داده اند و به این ترتیب، چشم انداز دقیقی از موقعیت موجود در اختیار مشاورتان قرار دهید.
منبع: سیب سبز

 

ازدواج,تفاوت سنی ازدواج,انتخاب همسر

سن ازدواج و فاصله سنی مناسب میان زن و مرد یکی از عوامل مهمی است که رضایت از زندگی مشترک را تحت الشعاع قرار می دهد. متخصصین امر ازدواج معتقدند که اگر زوجین از نظر سنی با هم تناسب داشته باشد یعنی مرد با فاصله سنی مشخصی (بین 3 تا 7 سال) از زن بزرگتر باشد؛ از نظر عقلی،  فیزیکی، تجربی، جنسی، هیجانات روانی و رفتارهای اجتماعی ـ اخلاقی نیز به هم نزدیک شده و با هم هماهنگ تر می شوند.

همین امر موجب افزایش تفاهم و کاهش اختلافات و درگیری ها در زندگی زناشویی ‌شان می شود. با همه این تفاسیر آنچه امروزه در جامعه ما باب شده است و روز به روز در حال افزایش می باشد ازدواج هایی است که در آن سن دختر خانم از آقا پسر بیشتر است. افرادی که به چنین ازدواج هایی رو می آورند معمولاً بر این باورند که سن امری شناسنامه ای بوده و هیچ تاثیری بر زندگی مشترک و موفقیت یا عدم موفقیت در آن ندارد. از دید این افراد موفقیت در زندگی مشترک تنها و تنها با تفاهم و درک متقابل حاصل می شود و این امور هیچ ربطی به سن و سال ندارند.

در حالی که گمان این افراد صددر صد اشتباه است. حتماً می پرسید چرا؟
همانگونه که قبلاً اشاره شد تناسب سنی دختر و پسر با یکدیگر یکی از عوامل ایجاد تفاهم و تناسب بیشتر میان آن دوست. هر چقدر این فاصله سنی بیشتر و بیشتر شود میزان تفاهم میان زن و مرد کمتر می شود. چه برسد به اینکه تفاوت سنی از طرف دختر خانم باشد یعنی سن دختر خانم از آقا پسر بیشتر باشد. البته در این امر نیز مثل اصول و امور دیگر استثناهایی وجود دارد. یعنی ممکن است در اطراف شما چنین ازدواجی اتفاق افتاده باشد و طرفین هم از زندگی شان راضی باشند ولی به صرف این چند مورد نمی تواند ریسک کرد. شاید شما نتوانید مانند آنها درست انتخاب کنید و خوشبخت شوند.

چرا پسر باید از دختر بزرگتر باشد؟ زیرا
- دختر خانم ها به طور میانگین 2 الی 3 سال زودتر از آقا پسرها به بلوغ جسمی و جنسی و رشد عقلی، فکری، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و... می رسند، به همین دلیل زودتر از آقا پسرها به پختگی های لازم برای زندگی مشترک دست می یابند.

- همانگونه که دخترها زودتر به بلوغ جنسی می رسند از آن طرف هم،‌ نیازهای جنسی شان زودتر از مردان فروکش می‌کند. معمولاً خانم ها در میانسالی دچار سردی در روابط زناشویی می شوند. حال اگر سن مرد از زن کمتر باشد دوران سردی زن دقیقاً مصادف می شود با دوران گرمی و هیجان مرد و همین امر ستون های زندگی مشترک شان را متلاشی می کند.

- خانم ها به علت زایمان، زودتر طراوت جسمی و شادابی خود را از دست می دهند. در نتیجه اختلاف سن مناسب باعث ایجاد توازن فیزیکی و موازنه در شکستگی صورت و اندام می ‌شود.

برخی از مشکلاتی که به دلیل بزرگ بودن زن از مرد در زندگی زناشویی حاصل می گردد
- نقش زن و شوهری جای خود را به نقش «والد و فرزندی» می دهد.

زمانی که زن از همسرش خیلی بزرگتر باشد چون بسیاری از امور را تجربه کرده است در دام پند و اندرز و بکن نکن دائمی می افتد. یعنی به جای نقش همسری، نقش مادری را در زندگی ایفا می کند. همین امر باعث ایجاد حس کودکی در مرد و سپس خشم و عصبانیت در وی می گردد.

-زن برای اینکه از ارتکاب مرد به اشتباهات مادی و غیر مادی جلوگیری نماید مدام وی را کنترل می کند. کنترل دائم مرد نیز باعث خشم و عصبانیت وی و ایجاد اختلاف در روابط زناشویی شان می شود.

-وقتی زن وارد دوره میانسالی می شود طبیعتاً دچار سردی در مسائل جنسی می شود.

- زن برای پایداری زندگی و رضایت همسرش باید اقدام به امور و کارهایی نماید که مربوط به سن واقعی اش نبوده و برای جوانترهاست. ادامه این روند و بازی پس از مدتی زن را خسته می کند.
-و ...

توجه: نکات هشدار دهنده ای که در بالا قید شد قابل تعمیم به همه افراد نیست. در این راستا میزان عقل و شعور طرفین، کم بودن فاصله سنی شان و ... تاثیرات بسیاری بر موفقیت یا عدم موفقیت در زندگی مشترک دارد.
منبع:تبیان

 

شرایط ازدواج,خواستگاری,دلیل ازدواج

در خواستگاری بهتر است بحث را دو بخش کنیم: مسائل فردی و مسائل عمومی مثل موقعیت خانوادگی، پول، محل سکونت و...؛ البته نباید فراموش کرد که نکات عمومی با همه اهمیتی که دارند، به اندازه مسائل فردی اهمیت ندارند.

تو واجد شرایط نیستی!
شما به عنوان پسر باید دختر را ببینید، با او صحبت کنید. در مورد افکار، اعتقادات و مسائل این چنینی با هم صحبت کنید.

پسر باید خودش را معرفی کند؛ این معرفی هم یک معرفی شغلی برای استخدام نیست. باید توانایی این را داشته باشد که در یک محیط صمیمی و در عین حال نه خیلی خودمانی، خودش را به دختر و خانواده او معرفی کند؛ در این حد که من کی هستم، تحصیلاتم این است، اعتقادم این است و... و به این ترتیب خودش را به خانواده دختر معرفی کند.

دختر هم همین طوری باید عمل کند. البته دختر معمولا مورد سۆال قرار می‌گیرد و خیلی لازم نیست خودش صحبت کند. اما پسر خوب نیست که در جلسه خواستگاری صحبت نکند.

این معنی اش این است که موضوعی برای صحبت از خودش ندارد. به همین دلیل توصیه می کنیم خواستگاری نروید، اگر هنوز تکلیفتان با درس و سربازی‌تان معلوم نیست و کارتان هنوز مشخص نیست؛ یک روز خیاط، یک روز نقاش و... هستی. چون با این تنوع رفتاری و کاری در شرایطی که هنوز به ثبات کاری و فکری نرسیده‌اید، اصلا واجد شرایط ازدواج نیستید.

یکی از وظایف خانواده دختر هم همین است. تشخیص مشخص بودن وضعیت یا بلاتکلیفی خواستگاری که در خانه‌شان را زده.

 چرا الان اینجایی؟
 یکی از سۆال‌های مهمی که باید از پسر پرسیده شود، دلیلش برای ازدواج است و این که چرا این دختر را انتخاب کرده. خیلی از آدم‌ها تعاریف و معانی مختلفی از ازدواج دارند. ممکن است دختر خانم، نقشی را از همسرش انتظار داشته باشد که پدرش آن جور بوده؛ یعنی در خانه‌شان همیشه یک کسی بوده که آنها را خوشحال کند و حالا در زندگی خانوادگی این انتظار را از همسرش دارد و اگر همسرش این طور نباشد، شرایط خیلی سخت می‌شود.

گفت و گو در این مورد که توقع تو از نقش همسری چیست، گفت و گوی خیلی مفیدی است.

بعضی از زندگی‌ها حتی بعد از 24 سال از هم می پاشند. داستان بعضی‌ها عشق است، داستان بعضی‌ها علم است و داستان بعضی‌ها هم معنویت؛ بعضی‌ها ازدواج می‌کنند که به آرامش معنوی برسند، در حالی که همسری که انتخاب کرده‌اند خیلی مادی‌گراست. این توقعات و لینک کردن و سنجاق کردن همه چیز به هم باعث می‌شود که آخر سر نه دین بماند نه زندگی. آسیب‌شناسی این داستان‌ها را می‌توانید در کتاب «عشق داستان است» نوشته رابرت استرنبرگ بخوانید.

اگر کسی باشد که طی چند ماه گذشته یک شکست داشته، توصیه این است که خودمان را بکشیم کنار چون او فعلا در دوران نقاهت به سر می‌برد و هنوز کاملا خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلی مقایسه کند و این مشکل ایجاد می‌کند

سۆال‌ها و درخواست جواب‌ها:
بعضی‌ها فقط کتاب خوانده‌اند و زیاد هم حرف می‌زنند اما خسته کننده و همه را گیج می‌کنند: «هدف من از زندگی این است که...» در حالی که خیلی راحت باید هدفت را برای طرف مشخص کنی: «من PHD گرفتم و انتظارم از همسرم این است که به پیشرفت من کمک کند».

به این ترتیب همان ابتدای کار تکلیف طرف مقابل را مشخص می‌کند؛ یعنی انتظار ندارد که همسرش رفتارهای عجیب و غریب برای او انجام دهد. فقط از با او بودن، به دست آوردن شأن اجتماعی بیشتر می‌خواهد.

درست است که اگر کسی مستقیما بگوید من برای رابطه زناشویی ازدواج می‌کنم، قشنگ نیست و در عمل هم هیچ کس نیست که این را بگوید و قصدش صرفا همین باشد. اما بیان همین مسأله نشان می‌دهد که طرف روی زمین زندگی می‌کند و خودش را روی مریخ تصور نکرده. این آدم با خودش روراست است. این که شما به عنوان خواستگار چهار تا جواب این طوری برای خود داشته باشید و خانواده دختر هم چهار تا سوال این طوری داشته باشند، خیلی مهم است. ضمن این که خانواده پسر هم باید سۆال کنند که شما تصمیمت در مقابل این حرف‌ها چیست؟ حاضری با این شرایط ازدواج کنی؟

قبلا کجاها بودی؟
مسأله دیگر، روابط قبلی و پرسش از آنهاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است.

اگر کسی باشد که طی چند ماه گذشته یک شکست داشته، توصیه این است که خودمان را بکشیم کنار چون او فعلا در دوران نقاهت به سر می‌برد و هنوز کاملا خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلی مقایسه کند و این مشکل ایجاد می‌کند. البته یادتان باشد که جواب این سۆال‌ها فقط با حرف زدن به دست نمی‌آید. باید بیشتر با هم هم‌نشینی کنند و بعد، همه داشته‌هایشان را کنار هم بگذارند برای تصمیم‌گیری و حتی از مشاور کمک بگیرند.
منبع: سایت دکتر شیری

عشق های مبتذل,ازدواج سالم ,ازدواج های بی سرانجام

به طور کلی، ازدواج به دنبال پاسخ دادن به یکسری نیازهای رواشناختی انجام می گیرد. یعنی ازدواج ساز و کار فرهنگ پذیرفته و متمدنانه ای است برای زمینه سازی ارضای نیازهایی که نیاز جنسی فقط یکی از آنهاست. در واقع نیازهایی دیگر مانند نیاز به تعلق، امنیت، احساس ارزشمند بودن، مسئولیت پذیری، احساس استمرار درباره دستاوردها - از جمله فرزندان - استمرار نسل و نیاز به قابل پیش بینی بودن امور مهم از جمله روابط انسانی معنادار، همگی، جزء نیازهایی هستندکه در یک ازدواج سالم می توان به آن پاسخ داد.

منظور از نیاز به استمرار که منعکس کننده نیاز پایه ای تر پیش بینی پذیری امور است، آن است که افراد ترجیح می دهند اگر رابطه عاطفی معناداری با کسی دارند، به آن استمرار ببخشند. پیمان ازدواج نیز از طریق زمینه سازی تعهد متقابل این استمرار را پیش بینی می کند. از آنجا که فرد از طریق ازدواج خود را درون قاعده و چهارچوبی حس می کند، با فرض اینکه طرف مقابل با او خواهد ماند، می تواند با امنیت خاطر روی این رابطه سرمایه گذاری کند.

آنچه برشمردیم، به طور کلی، مجموعه ای از عوامل روانشناختی ازدواج بود. در سال های اخیر بنا به گزارش ها و آمارهای منتشر شده از سوی مسئولین، شاهد بالا رفتن سن ازدواج بوده ایم. به طور طبیعی، وقتی سن ازدواج بالا می رود، ارضای نیازهای یادشده که اصیل و انسانی هم هستند، به تعویق می افتدو همین امر تبعات متعددی در پی خواهد داشت. یکی از آنها این است که افراد برای پاسخ به نیازهای خود به دنبال روش های جایگزین می گردند. مثلا وارد روابط موقت، ارتباطات گذرای عاطفی یا جنسی می شوند و یا وقت شان را به دوست بازی می گذرانند. یا اینکه اصلا به انکار نیازها می رسند؛ به طوری که اساسا خود را به عنوان یک فرد دارای نیاز نمی بینند؛ که این موضوع هم متعاقبا تبعاتی خواهد داشت.

در یک جمع بندی اجمالی، تبعات افزایش سن ازدواج را می توان اینگونه عنوان کرد:
زمینه سازی ترویج روابط بی چهارچوب عاطفی یا جنسی، که محصول آن می تواند پایین تر آمدن سن نخستین رابطه جنسی نیز باشد. این موضوع در طول زمان با ریخته شدن قبح ماجرا، تبدیل به فرهنگ یا عرف می شود و ممکن است والدینی که خودشان سرخوردگی های احساسی داشته اند، برای جبران ناکامی های احساسی خود، در مقابل فرزندانشان سهل گیری کنند یا اصلا به دلیل مسائل اجتماعی - اقتصادی وقت کافی برای نظارت به فرزندانشان را نداشته باشند؛ یا تحت تاثیر القای فرهنگی رسانه ها، تساهل گرا شده باشند. از طرف دیگر، بچه ها هم، تحت تاثیر امیال غریزی و نیازهای عاطفی ناگهان فعال شده اما به خوبی درک نشده، با یکدیگر روابط صمیمانه برقرار می کنند تا جایی که ممکن است تجربه جنسی خارج از قواعد شرع را هم پیدا کنند.

اگر این اتفاق رخ دهد ممکن است فرزند، به خاطر احساس گناه ناشی از این تجربه زودتر از موعد جنسی، این عمل را ترک کند. گاهی هم احساس گناه باعث می شود او شروع به انکار ضوابط شرع و عرف کرده و حتی تحت یک فرایند جبرانی روانی، دست به فلسفه بافی بزند و با خود بگوید «حالا مگر چه شده و اصلا چه اشکالی دارد؟» برخی هم از رابطه با طرف مقابل خارج شده و با هدف رعایت ضوابط شرع و اخلاق سعی در بازسازی سبک زندگی خود می کنند.

اغلب این افراد برای چهارچوب دادن به این رابطه انگیزه پیدا می کنند و به سمت ازدواج سالم می روند. اگر بخواهیم تحلیل روان شناختی خود را راجع به پایین تر آمدن سن رابطه جنسی و افزایش سن ازدواج بپردازیم لازم است به این موضوع اشاره کنم که امروزه باور غلطی رایج شده است که می گویند«ازدواج باید با عشق شروع شود.» صرف این تصور از ازدواج، بیماری است. ازدواج باید به عشق منتهی شود نه اینکه لزوما به دنبال آنچه برویم که در اکثر مواقع به جای عشق اشتباه گرفته می شود، شروع شود.

عشق های مبتذل,ازدواج سالم ,ازدواج های بی سرانجام

برای انتخاب همسر باید دنبال کسی رفت که ظرفیت ارتباط انسانی سالم را داشته باشد. در این صورت و به فرض وجود این توان و آگاهی و ظرفیت در هر دو طرف است که می توان بعد از مدتی زندگی مشترک توأم با احترام، مسئولیت پذیری، محبت ورزی، تعهد و حمایت متقابل در بالا و پایین های زندگی مشترک، شاهد جوانه زدن بذر عشق در رابطه باشیم.

بنابراین اینکه افراد می گویند باید با عشق شروع کنیم، اغلب منتهی به اشتباه گرفتن احساس های شهوت و شیفتگی و نوعی فرافکنی متقابل با عشق خواهیم شد. برای روشن شدن این موضوع از خودتان بپرسید: «نقطه مقابل عشق چیست؟» اغلب مردم خیال می کنند تنفر نقطه مقابل عشق است، در حالی که نقطه مقابل تنفر، شیفتگی است نه عشق.

تنفر، اوج انزجار است با چشم بسته؛ طوری که هیچ کدام از خوبی های کسی را نبینیم و شیفتگی، اوج کشش است با چشم بسته؛ طوری که فردِ شیفته بدی های طرف و اشکالات رابطه را نمی بیند. پس جایگاه عشق در این میان چه می شود؟ عشق نقطه مقابل ندارد. یا هست یا نیست. عشق، گر گرفته نیست. تصاحب گرا نیست. تملک جو نیست. عشق نوسان ندارد، سیال است. هدف و شرط عشق، لزوما وصال نیست اما همه اینها در شیفتگی هست. در شیفتگی فرد به دنبال وصال است. اگر طرف مقابلش برود یا قهر کند و نباشد، او دیوانه می شود. آدمِ شیفته، تملک گرا و انحصارطلب است.

پس عشق که اغلب در ادبیات رایج ما جایگاهش به شیفتگی تنزل پیدا کرده و مبتذل شده است، این نیست و آنچه به عنوان عشق در جامعه می بینیم بیشتر شوقی است که مؤلفه های شهوت و برون فکنی متقابل نیازها و انگیزه ها را دارد.

نکته مهم دیگر آن است که افراد متاسفانه فکر می کنند آن ازدواجی درست و خوش عاقبت است که این شوق، از روز نخست در دل آنها باشد. همین نگرش باعث می شود خیلی از ازدواج های سالم و بالقوه موفق اتفاق نیفتد، چون به اصطلاح آن حرارت و تپش قلب و هیجانی که انتظار می رود در دل دو طرف نیست.

جالب است بدانید بسیاری از ازدواج هایی که با این عشق آتشین شروع شده است، منجر به نارضایتی های جدی زناشویی و حتی طلاق می شود و همین امر جوانان را نسبت به ازدواج بدبین می کند چرا که با خود می گویند حالا که قرار است این شعله فروکش کند اصلا بهتر است تا وقتی با هم هستیم، بدون دردسر به صورت غیررسمی و بدون ثبت در سند و قباله باشد.

همه این موارد جزو موضوعات ریزی هستند که آمار طلاق را بالا می برند. این وضعیت بلاتکلیفی، به اضافه دسترسی بی قاعده به روابط شبه صمیمانه با جنس متفاوت، برخی افراد را تنوع طلب می کند و سبب می شود فرصت های دسترسی به جنس متفاوت برای درگیر شدن در روابط شیفته واری استفاده کرده و آن را عشق می نامند.


به این ترتیب، بسیاری از افراد از مسیر درستی که می تواند با رعایت اصول ارتباط انسانی و انتخابی شریک شایسته فرصت برقراری یک رابطه احساسی باثبات را فراهم کند دور شده و بازیچه روابط بالقوه ناپایدار و وهم آمیز می شوند.

بنابراین در یک فرصت ده ساله - از بیست تا سی سالگی - که طی آن افراد نه ظرفیت عاطفی جا افتاده و نه بی تفاوتی و بی نیازی سنین پایین تر را دارند، شرایطی صورت می گیرد که از ایجاد رابطه صمیمانه و پایدارِ متعهدِ چارچوب دار، مانند ازدواج، طفره می روند.

البته ناگفته پیداست، موضوعاتی که برشمردیم تنها عاملِ به تاخیر افتادن ازدواج نیست و صد البته نمی توان منکر مسائل اقتصادی و اجتماعی شد؛ اما من به عنوان یک روانشناس، در این یادداشت، فقط به تحلیل برخی عوامل روان شناختی این موضوع پرداختم. در ضمن، یادآور می شوم از عوامل دیگری که به افزایش نسبی سن ازدواج دامن می زند نیز نداشتن مهارت های زندگی و علاوه بر آن داشتن انتظارات اقتصادی و اجتماعی غیرواقع بینانه از ازدواج است.
منبع:مجله سپیده دانایی

 

خواستگاری,جلسه خواستگاری,زمان خواستگاری

وقتی از مهم ترین و سرنوشت سازترین مراحل زندگی یک دختر یا پسر حرف می زنیم، از چه چیزهایی یادمان می آید؟ مدرسه رفتن، گواهینامه گرفتن، دانشگاه رفتن، ازدواج، انتخاب شغل و... برای کدام یک از این امور نباید آموزش های خاص ببینیم و آمادگی های قبلی پیدا کنیم؟

صرف رسیدن به سن گواهینامه دلیل بر موفقیت در این کار نیست. این که تو رانندگی را دوست داری، یا اینکه ماشین هم خریدی یا پول خرید ماشین را هم داری، کفایت نمی کند؛ بلکه باید در کلاس آیین نامه شرکت کنی، چندین جلسه عملی ببینی و با ریزه کاری ها، قواعد و قوانین آشنایی پیدا کنی تا بتوانی نتیجه مطلوب را در آزمون رانندگی کسب کنی.

ازدواج نیز به عنوان یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین یا حتی مهم ترین و سرنوشت سازترین قسمت زندگی، نیاز به آموزش، یادگیری، مطالعه و مشورت بسیار دارد و این مطلب آنقدر دقیق است که حتماً باید برای هر مرحله ای که جلو می روی، اطلاعات و ریزه کاری های متناسب با آن را یاد بگیری. بنابراین خواستگاری که از اولین قدم های ازدواج به حساب می آید، واقعاً یک هنر است و تکنیک می خواهد.

این طور نیست که سۆالی بپرسی و پاسخی بشنوی و پاسخی بگویی و تمام شود. بلکه باید سوالاتی ظریف و با دقت کامل بپرسی و پاسخ هایی صادقانه و برخواسته از اندیشه ها و باورها بدهی و باید شنیده ها را تجزیه و تحلیل کنی و برداشتها را به مشورت بگذاری. اگر تعداد جلسات خواستگاری بیشتر شد و یا زمان جلسات طولانی شد، اصلاً نگران نباشید. یک عمر زندگی ارزش چند ساعت و چند روز وقت گذاشتن بیشتر را دارد. باید با ملاک ها و معیارهای صحیح آشنا شویم، آن ها را با گفته ها و شنیده ها مطابقت دهیم و اگر به نتیجه نرسیدیم، برای برداشت درست حتماً مشورت کنیم.

دقت کنید: همیشه یک پسر یا دختر خوب، الزاماً همسر خوبی نیست!
پس باید بفهمیم که آیا این پسر یا دختر خوب، دارای ملاک های همسر هم هست؟! و فهم این مطلب ظریف و مهم نیاز به یک نقشه دقیق از قبل طراحی شده دارد که ما می خواهیم به کمک هم این نقشه را ترسیم کنیم.
 
جلسه اول


به چشم خریدار نگاه کنید:
چون قرار است با هم راحت حرف بزنیم، این عنوان را انتخاب کردم. می دانم شما باهوشید و تا چشمتان به عنوان مطلب افتاد، همه حرفی که می خواهم بگویم را حدس زده اید! اما باز هم ادامه نوشته را مطالعه کنید، یقیناً ضرر نخواهید کرد!

جلسه اول خواستگاری را به بررسی مطالب ظاهری سپری کنید. آیا صورت و شکل ظاهری پسری که به خواستگاری شما آمده یا دختری که به خواستگاری او رفته اید، را می پسندید؟! اندام کلی، کوتاهی یا بلندی قد، رنگ پوست و نوع لهجه و گویش او را چطور؟!

اگر همین موارد از نظر شما غیر قابل تحمل است، دیگر نیازی به ادامه صحبت و قرار جلسات بعدی نیست. اگر ایده آل شماست که چه بهتر، و اگر نیست آیا در صورت توافق در مطالب بعدی و داشتن سایر ملاک ها ظاهر او برایتان قابل تحمل هست یا خیر؟!

پس در صورتی ادامه دهید که یا ایده آل باشد یا قابل تحمل!
علاوه بر ظاهر طرف مقابل، می توان مطالب ظاهری دیگری از قبیل: سر و وضع و نوع پوشش، ظاهر خانه یا ماشین، رعایت آداب نشستن، خوردن، راه رفتن، کفش پوشیدن و کفش درآوردن، نوع خنده، خجالتی بودن یا نبودن، اضطراب داشتن یا نداشتن، وقار یا سبکی و... را در همین جلسه مورد بررسی قرار داد و در صورتی که نکته قابل توجهی مشاهده شد که با ملاک ها و معیارهای مهم و درجه یک شما منافات داشت، یا جلسات بعدی را اصلاً پیگیری نکنید و یا حتماً در جلسات بعدی لابه لای صحبت ها، روی این نکته زوم کنید!!

برای اینکه در این جلسه ظاهراً خیلی هم بیکار نباشید سعی کنید توپ را به داخل زمین طرف مقابل بیاندازید و از او بخواهید صحبت کند و شما بیشتر شنونده باشید یا اگر اصرار کرد که شما بپرسید، یک سۆال کلی برای اینکه تمام مدت او حرف بزند، کافی است. مثلاً بپرسید: همسر ایده آل شما باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟!

جلسه دوم


از کلیات روحیه شخصی خود پرده بردارید:
در این جلسه لازم نیست به جزئیات زندگی خود و روحیات و شخصیت خود بپردازید. وقتی هنوز معلوم نیست که چقدر باهم به تفاهم و توافق برسید پس نیازی نیست که یکجا از همه اسرار و ریز زندگی خود پرده بردارید. احتیاط در آن است که گام به گام پیش بروید.

بهتر است این جلسه را به یک بحث دو طرفه مبدل کنید و به ازای هرچه می گویید، از طرف مقابل نیز اطلاعات طلب کنید.

این بار کلیات روحیه و شخصیت خویش را تماماً تعریف کنید و نظر طرف مقابل خود را راجع به اینچنین شخصیت و روحیاتی جویا شوید.

مثلاً اینکه: من کلاً بسیار آرامم و از هیجان خوشم نمی آید، اهل ریسک نیستم، خیلی هم اهل میهمانی ها و رفت و آمدها نیستم، زیاد عصبانی می شوم یا بر عکس این مطالب.

پس هر روحیه ای را که از روحیات خود برای طرف مقابل تعریف کردید از او دو سۆال بپرسید:

- نظر شما درباره این روحیه چیست؟!
- آیا شما هم دارای چنین روحیه ای هستید یا نقطه مقابل آن را دارید یا همین روحیه را در درجه ای کمتر یا بیشتر دارا هستید؟!
برگرفته از: سایت موسسه راه روشن

 

رابطه احساسی,رابطه احساسی در محل کار,سن ازدواج

چند سالی است که حضور خانم‌ها در جامعه زیاد شده است. خانم‌ها بلافاصله بعد از فارغ‌‌التحصیلی سر کار می‌روند و شکل جدیدی از روابط اجتماعی را تجربه می‌کنند. ارتباط خانم‌ها و آقایان جوان در محیط کار اجتناب‌ناپذیر است. زنان در محیط کار معمولا با پیشنهادهایی مواجه می‌شوند که باید بدانند چطور آنها را مدیریت کنند که برای کارشان مشکلی ایجاد نشود. این رابطه‌ها می‌تواند مفید باشد. آشنایی‌های دوران دانشجویی به خاطر جوان بودن طرفین معمولا آینده‌دار نیست اما افراد معمولا در سن ازدواج در محل کار با هم آشنا می‌شوند. افراد در محل کار خیلی از ویژگی‌های خود را بروز می‌دهند و امکان ایجاد شناخت خوبی از خود را فراهم می‌کنند بنابراین محل کار یکی از مکان‌ها و موقعیت‌های خوب برای آشنایی و ازدواج است. اما آیا ایجاد چنین روابطی احساسی در محیط کار صحیح است و در صورت به نتیجه نرسیدن رابطه، چطور می‌توان آن را مدیریت کرد؟

کد اشتباه ندهید
قبل از هرچیز باید بدانید در محل کار باید چطور رفتار کنید. ارتباط داشتن با همکاران غیرهمجنس و کنترل این ارتباط مثل حرکت بر لبه‌ تیغ است. شما باید شخصیت افراد مختلف را بشناسید و بر آن اساس با آنها رفتار کنید. ممکن است بعضی از رفتارهاي شما به سردی بیش از حد یا صمیمیت بی‌اندازه تعبیر شود و برای همکاران شما خوشایند نباشد. ممکن است همکار شما تعریف شما از خود را به حساب پیشنهاد ازدواج بگذارد، پس بهتر است به محض پا گذاشتن در یک محیط جدید اول به رفتار افراد با هم نگاه کنید و حد و حدود روابط را بشناسید. از درددل‌های بی‌دلیل با همکاران غیر همجنس خودداری کنید. دلیلی ندارد آنها جزئیات زندگی شما را بدانند و شما با این کار ناخواسته حق دخالت در زندگی‌تان را به آنها می‌دهید. اگر حس می‌کنید فردی خارج از حد و حدود خود پا گذاشته بهتر است رابطه با او را کنترل کنید یا محترمانه به او تذکر دهید. اگر قصد آشنایی برای ازدواج با یکی از همکارها را داشتید، خارج از محیط کار با او حرف بزنید.

عجله نکنید
قبل اقبل از اینکه در یک محیط کار جا بیفتید با کسی رابطه برقرار نکنید. شما به مقدار زیادی زمان نیاز دارید تا هم خودتان را در محیط کار اثبات کنید، هم بتوانید موقعیت شغلی‌تان را تثبیت کنید و هم فرد مقابل را به خوبی بشناسید. در چند هفته و از روی رفتار محبت‌آمیز یک همکار نمی‌توان پی به شخصیت او برد. تصمیمی که برای آشنایی در محیط کار و نامزدی می‌گیريد تصمیم سختی است و عواقب زیادی دارد بنابر این در آن عجله نکنید. همکارها معمولا سال‌ها با هم هستند و شما فرصت کافی برای شناخت و شروع درست یک ارتباط سالم و آینده‌دار را پیدا خواهید کرد.

شرایط را بسنجید
بعضی از محل‌های کار نسبت به روابط بین کارمندان حساس هستند. در ایران تعدادی از شرکت‌های خصوصی استخدام زن و شوهر را ممنوع کرده‌اند بنابراین بهتر است قبل از تصمیم برای ازدواج با همکار، سیاست‌های شرکت در این‌باره را بدانید و از خود بپرسید آیا ارزشش را دارد که به خاطر آن کارتان را کنار بگذارید یا نه.

رابطه احساسی,رابطه احساسی در محل کار,سن ازدواج

رازدار باشید
ما زمان زیادی از وقت‌مان را در روز در محل کار و با همکارهای‌مان می‌گذرانیم، پس برای اینکه زندگی بهتری داشته باشیم لازم است از بودن با همکاران‌مان لذت ببریم. لذت بردن از معاشرت با همکارها نیاز به صمیمی ‌شدن با آنها دارد و صمیمی شدن می‌تواند به مشکل بینجامد. مسلما شما نمی‌خواهید به خاطر یک رابطه اشتباه شغل‌تان را از دست بدهید. اول از همه باید مواظب باشید تا زمانی که روابط شما به نتیجه نرسیده و جدی نشده آن را به شدت از دیگر همکاران مخفی نگهدارید. برای مثال اگر در شرکت شما رسم نیست، هرگز یکدیگر را به اسم کوچک صدا نزنید. محیط کار محیط کوچکی است که شایعه در آن زود می‌پیچد. کافی است شما بخشی از تصمیمات مقدماتی که برای نامزد کردن با همکارتان گرفته‌اید را لو بدهید تا این خبر به شدت بین همکاران پخش شود و بسیار بزرگ‌تر از چیزی که فکر می‌کنید به نظر بیاید. آن‌وقت سیل نظرات مثبت و منفی به سمت شما سرازیر می‌شود و باعث آزار شما خواهد شد. به علاوه ممکن است همکارها با شما شوخی‌هایی بکنند که خوش‌تان نيايد و اگر رابطه شما به ازدواج نیانجامد، ناچارید ماجرا را برای تمام افراد توضیح دهید. مطمئن باشید کارفرمایان هم از این حرف‌ها در محیط کار خوش‌شان نمی‌آید و فکر می‌کنند این روابط به ضرر کار شما خواهد بود. برای همین ممکن است برای شغل‌تان مشکلی پیش بیاید.

سلسله مراتب را رعایت کنید
بهتر است از نامزد شدن با کسی که موقعیت شغلی خیلی بالاتر یا خیلی پایین‌تر از شما دارد، اجتناب کنید. برای مثال اگر کارمند هستید، همانطور که درخواست آشنایی از تحصیلدار شرکت را نمی‌پذیرید، بهتر است از رابطه با مدیرکل هم بپرهیزید. سلسله مراتب اداری همیشه ذهن شما را در تسلط خود می‌گیرد. شما همیشه خود را پایین‌تر از کسی که مدیر شماست می‌بینید و همین پایین‌تر دیدن می‌تواند اعتماد به نفس شما را در زندگی از بین ببرد و باعث شود حس کنید موقعیت سست‌تری دارید در حالی که شما خارج از محیط کار شخصی هستید با ارزش‌های والای خودتان که این ارزش‌ها هیچ ربطي به سلسله ‌مراتب اداری شما ندارد. به علاوه این رابطه می‌تواند حسادت همکاران را هم برانگیزد و باعث مشکلاتی در کار شود. همچنین در این صورت ممكن است هر پیشرفت کاری‌اي که شما می‌کنید به حساب ارتباطی که دارید نوشته شود و قابلیت‌های شما تحت سؤال قرار بگیرد. این را هم بدانید اگر رابطه با رئیس‌تان به مشکل خورد، ممکن است کارتان را از دست بدهید.

حرفه‌ای باشید
مهم‌ترین نکته در ایجاد ارتباط برای آشنایی پیش از ازدواج با همکار اين است که بتوانید روابط کاری را کاملا از رابطه دونفری بین خودتان جدا کنید؛ فیلم همسر را که به یاد دارید؟ زندگی خانوادگی زوج در اثر ریاست زن در محل کار به هم خورد. در مورد شما هم ممکن است همین اتفاق بیفتد. شما ممکن است بارها در محل کار با نامزدتان به مشکل برخورید. ممکن است یکی از شما موضع بالاتری داشته باشد و ارتباط بین شما باعث به وجود آمدن توقعات کاری از طرف دیگر شود. برعکس این مورد هم امکان‌پذیر است. ممکن است شما با هم به مشکل برخورید و این مشکل در رابطه کاری شما تاثیر بگذارد مثلا نتوانید به خوبی با هم کار کنید و دلخوری باعث ایجاد مشکل کاری شود، پس از قبل خود را آماده کنید و با نامزدتان هم قرار بگذارید که مشکل شخصی به کار مربوط نیست. به علاوه بهتر است بحث‌های شخصی را هم به خارج از ساعت اداری موکول کنید.
منبع:مجله زندگی ایده آل

 

موانع ازدواج, مسائل مانع ازدواج, نیاز به ازدواج

قبول دارم که بعضی مسائل مانع ازدواج است و با وجود آن ها نمی توان ازدواج کرد، اما نکته ی مهم این است که اگر به سبب آن مانع، از ازدواج چشم بپوشیم، نیاز به ازدواج از بین نمی رود. کار روز به روز سخت تر می شود و این دغدغه به یک گره فکری تبدیل خواهد شد.

باید برنامه ای برای رفع مانع بریزیم تا خیالمان راحت شود که این مانع تا مدتی دیگر-با لطف خداوند- برطرف خواهد شد. اکنون به مهم ترین موانع ازدواج و برنامه ی پیشنهادی برای رفع آن اشاره می کنیم.
 
1) بیکاری
پیشنهاد: 1) به طور جدی تحقیق و مشورت را شروع کنیم. 2) به فکر کار خاصی مثل پشت میز نشستن یا درآمد زیاد نباشیم، بلکه بدانیم تلاش برای کسب روزی امری است واجب و نوعی عبادت و افتخار به شمار می آید و برکت با خداوند است. 3) قانع باشیم و همین که زمینه ی کار مناسب و حقوق حداقل فراهم شد، برای ازدواج اقدام نماییم و بر خداوند توکل کنیم.
 
2) نداشتن امکانات
از استدلالات ناصحیح اما شایان توجه این است که پدرها و مادرها می گویند: « ما در آغاز زندگی از صفر شروع کردیم و هیچ امکاناتی نداشتیم. ولی کم کم خداوند لطف کرد و همه چیز درست شد. » اما نوبت به فرزندانشان که می رسد توقع دارند نسل جوان همه چیز داشته باشند و از خواستگار دخترشان توقع داشتن خانه، خودرو و امکانات دیگر دارند.

پیشنهاد: اگر جوانی جرأت و شهامت کار کردن را دارد و تن پرور و تنبل نیست و زمینه ی کار برایش فراهم شده، اما هنوز درآمد زیاد و امکانات زیاد فراوان ندارد، باید به سرگرفتن ازدواجِ او کمک کنیم. خانواده ی دختر و خانواده ی پسر باید با آسان گرفتن امر ازدواج و آموختن درس قناعت و تحمل و نیز یادآوری سختی هایی که با یاری خداوند به آسانی تبدیل شده، زمینه ی زندگی را برای دو جوان فراهم کنند و بدانند که پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: « هر کس از ترس خرج و نفقه ازدواج نکند، به خدا بدگمان گشته در حالی که خدای تعالی در قرآن می فرماید: « ازدواج کنید که اگر فقیر باشید خداوند شما را از عنایت خود بی نیاز می گرداند. » از سوی دیگر ازدواج خودش یکی از عوامل افزایش روزی است؛ همانطور که پیامبر عزیزمان فرموده اند: « ازدواج کنید زیرا همسر برای شما سبب روزی است.»
 
3) تحصیل
پیشنهاد: دختران هنگامی که به سن ازدواج می رسند و خواستگاری مقبول و موجه دارند، او را رد نکنند چرا که اولویت برای هر زن، همسرداری و مادری است و او اگر توانست این وظیفه را کامل انجام دهد و در کنار آن آمادگی و توان خدمتی افزون تر را هم به جامعه دارا بود، آن وقت به کار دیگر بپردازد. پس شایسته است اول ازدواج کند و آنگاه، با فکر، مشورت و نظرخواهی از همسر و افراد آگاه و دلسوز بررسی کند که آیا ادامه ی تحصیل به نفع زندگی او و جامعه هست یا نه؟ بدیهی است تحصیل در همه ی رشته ها و همه ی محیط ها مفید نیست بلکه برای بانوان ادامه ی تحصیل با چند شرط می تواند مفید باشد:

1) آن رشته برای جامعه مفید و لازم باشد.

2) دانش آموختگان شایسته در آن رشته به اندازه ی کافی نباشند.

3) این خانم استعداد تحصیل توأم با موفقیت را در آن رشته داشته باشد و این نکته را استادان متعهد و متخصص تأیید کنند.

4) از سلامت محیط و تأثیرناپذیریِ خودش از موارد منفی مطمئن باشد. در این نکته باید دقت بیشتری به خرج داد زیرا چه بسیار افرادی که با انگیزه های خیر وارد دانشگاه شده اند ولی پس از مدتی، به علت نادرست بودن محیط آن دانشکده نه تنها از فکر خدمت به دیگران منصرف شده اند، بلکه گوهر ایمان و عبادت و ارزش های اخلاقی خود را هم از دست داده اند.

5) همسر راضی باشد و به اولویت نخست یعنی ایفای وظایف همسری و مادری آسیب نرساند.

بنابراین پس از ازدواج اگر شرایط پیش گفته محرز شد می تواند با اطمینان خاطر و امنیت بیشتر به تحصیل ادامه دهد، وگرنه صلاح دراین است که به زندگی خود برسد و از تعقیب هدف والای زندگی بازنماند.

4) مخالفت والدین
اگر کسی خیلی مایل به ازدواج باشد اما پدر و مادرش به هر دلیل مخالف باشند، وظیفه ی او چیست؟

پیشنهاد: ابتدا باید تحقیق و بررسی کرد علت مخالفت ایشان چیست. در این زمینه می توان از فکر و نظر افراد آگاه و دلسوز کمک گرفت. اگر مخالفت آنان منطقی و به صلاح فرزند است، باید با کمک خودشان راهکار مناسب را پیدا کنند و تا زمان مهیا شدن شرایط، فرزند صبر کند و والدین هم به فکر مقدمات ازدواج او باشند. اما اگر مخالفت آنان منطقی نیست، در این صورت فرزندان باید از بحث و جدل و خدای ناکرده بی احترامی به والدین بپرهیزند و با کمک خواستن از فرد عاقل و موجه در بین بستگان یا دوستان و واسطه قرار دادن آن فرد، پدر و مادر را آگاه و ایشان را با ازدواج فرزندشان موافق گردانند. بارها تجربه شده وقتی فرزندان احترام والدین را نگه داشته و فردی موجه را واسطه قرار داده اند،پدر و مادر هم حق را پذیرفته اند. به عکس، وقتی فرزندان به جدل با والدین مشغول شده اند، کار سخت تر و گاهی به نزاع و گرفتاری های دیگر منجر شده است.
منبع: راه روشن

 

ازدواج,فوائد ازدواج,ازدواج نکردن

یک وقت کسی عذر موجه دارد، مثلاً هنوز به سربازی نرفته یا منتظر است شغل مناسبی پیدا کند و بعد به سراغ ازدواج برود. خوب، این شخص حق دارد. اما اگر کسی بی جهت و در عین حال که شرایط برایش مهیاست ازدواج نکند، معلوم است که بسیار ضرر می کند. در این جا به بعضی از این ضررها اشاره می کنیم.

1)  فاصله گرفتن از پیامبر اکرم(ص) و سنت آن حضرت
حتماً شنیده اید که پیامبر عزیزمان فرموده اند: « ازدواج سنت من است و هرکس از سنت من دوری کند از من نیست.» پس حتی اگر ما حکمت ها و فوائد ازدواج را هم ندانیم، وقتی به توصیه ی رسول خدا عمل کنیم، خیر و سعادت نصیبمان خواهد شد و اگر بی توجهی کنیم، ضرر کرده ایم؛ به ویژه که آن حضرت در جمله ی دیگری فرموده اند: «هرکه قدرت ازدواج داشته باشد و ازدواج نکند، از من نیست. »

2)  فراهم بودن زمینه ی دخالت شیطان و گرفتار شدن به گناه
نمی خواهم بگویم هر آدم مجردی گناه کار است؛ چه بسا جوان های مجردی که وقتی یوسف وار از زمینه های گناه فرار می کنند چنان پیش خدا عزیز می شوند که ده ها متأهل هم به گردشان نمی رسند. اما واقعیت این است که اگر کسی بتواند ازدواج کند و نکند، شیطان خیلی به او طمع می کند و برایش نقشه می کشد! پیامبر اکرم(ص) به شخصی فرمودند: « آیا همسر داری؟ گفت: نه یا رسول الله. فرمودند: « آیا ثروت و امکانات ازدواج داری؟ گفت: بله. فرمودند: ازدواج کن و گرنه از گناهکاران خواهی بود. »

3) در معرض خطر بودن اعمال صالح
کارهای خوبی که انسان انجام می دهد مانند پس اندازی است که جوانی کوشا و پرتلاش دارد. حالا مجسم کن اگر جوانی زحمت بکشد و کار کند اما پول های خود را جایی پنهان کند که در دسترس دزدان و شیادان است، هر لحظه خطر سرقت هست. چقدر این جوان در معرض خطر قرار دارد؟ از همین روست که امام باقر(ع) فرموده اند: « دو رکعت نماز همسردار بهتر است از آنکه فرد بی همسر شب را تا صبح نماز بخواهند.» بله، اجر نمازهای او زیاد است اما شاید شیطان با یک فریب دستاورد او را غارت کند.

4) محروم شدن از نسل پاک
می دانی که فرزند صالح بهترین دستاورد زندگی است. گاهی در میان اخلاف انسان، افرادی ممتاز متولد می شوند که اجداد ایشان هم از برکات اعمالشان بهره مند می شوند. ازدواج نکردن انسان را از این نعمت محروم می کند.

5) ضررهای دیگر
علاوه برآنچه گفتم، اگر بعد از سالها که تصمیم نداشته ای ازدواج کنی در سن بالا به فکر ازدواج بیفتی، ضررهای غیرقابل جبرانی متوجه تو خواهد بود:

1) از دست دادن شور و شوق زندگی
2) سخت شدن هماهنگی و هم دلی زن و شوهر، چون شخصیت هریک تا آن سن شکل گرفته و تثبیت شده است.
3) بالا رفتن توقعات و مشکل پسندی
4) کم شدن احتمال پیدا کردن همسر مورد نظر
5) زود رنجی و ضعف اعصاب
منبع: موسسه راه روشن

 

ازدواج,مخالفت والدین در ازدواج,جلب رضایت والدین در ازدواج

مخالفت والدین در ازدواج اتفاقی است که برای خیلی ها می افتد. در این مواقع باید چه کار کرد؟ پا پس کشید و تسلیم خواسته خانواده شد یا همچنان بر خواسته خود اصرار ورزید؟

مخالفت والدین در ازدواج
هیچ مخالفتی به معنی رد گزینه شما نیست و هیچ موافقتی هم به معنی تایید کامل آن نیست. پس اگر والدینتان با انتخاب شما مخالفت کردند، فکر نکنید فرد مورد نظرتان از هر حیث مردود است. یک بار دیگر به معیارهایتان نگاه کنید و فرد منتخبتان را با آنها بسنجید و بعد، از او در مقابل خانواده تان دفاع کنید. در واقع از انتخاب خودتان دفاع کنید.
 
قدم اول
اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.

اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون هندی بازی و عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و ... رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج می باشد.

در چنین صورتی می توان از انتخاب خود دفاع کرد.

اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزند به دلیل عدم تطابق ملاک ها و هم شانی فرد با فرزند یا خانواده است. و معمولا زمانی که فرزند قبل از تعیین ملاک ها عاشق شده باشد چنین مشکلی خواهند داشت. البته درصد بسیار کمی از والدین هم از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزند خود مخالفت می کنند اما مطمئنا در درصد بسیار پایینی قرار دارند.
 
قدم دوم
شما نیم نگاهی به ملاک های خودتان بیندازید.

آیا فرد مورد نظر را بر اساس ملاک های خود انتخاب کرده اید؟
آیا اول انتخاب کرده و بعد عاشق شده اید یا اول عاشق شده اید و بعد ملاک ها را بر اساس فرد مورد نظر تعدیل کرده اید؟
آیا صفت خاصی در محبوب نیست که به خاطر همان ویژگی خاص، شما حاضر شده اید با او ازدواج کنید و سایر داشته ها و نداشته ها را غافل نشده اید؟

اگر مطمئن شدید انتخاب شما کاملا معقول و منطقی و بر اساس ملاک بوده طبعا مخالفت والدین، غیر منطقی خواهد بود.
 
قدم سوم
شما باید در جو صمیمی و فرصت مناسب با والدین خود صحبت کنید. ملاک هایتان را برای او بازگو کنید. چرا و بر چه اساسی او را انتخاب کرده اید و محاسن او و ایده آل های شخصی تان که ممکن است با والدینتان داشته باشد با او صحبت کنید. البته اگر شخص امینی که هم والدینتان او را قبول کنند و هم با شما صمیمی باشد، قبلا با شما هماهنگ شده و در جلسه حاضر باشد تاثیر مثبتی در جلسه شما خواهد داشت. البته ممکن است پدر یا مادر شما هم دلایلی داشته باشند که از نظر شما بدون دلیل باشد اما از نظر ناظر بی طرف و امین شما حرف درستی باشد و شما باید ملاک های خود را تعدیل کنید.

ازدواج,مخالفت والدین در ازدواج,جلب رضایت والدین در ازدواج

بیشتر بدانید
مطمئنا هیچ پدر و مادری مانع خوشبختی فرزندش نمی شود. حتی اگر با ازدواج او صد در صد مخالف باشد. والدین زیادی دیده ایم که با وجود مخالفت صد در صد با فرزندی که تا آخرین فرصت فکر می کرد انتخاب درستی داشته و حتی پدر او را تهدید به عدم حمایت و محرومیت از ارث کرده بوده اما بعداز ازدواج باز هم نظر حمایت خود را از فرزندش دریغ نکرده است.

همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدین هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید خودو خانمتان رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید. این مساله هم اکثرا اوقات امکان وقوعی ندارد و ماه های بعدی ازدواج و سردی عطش تصمیم عجولانه باز هم محبت والدین در وجود انسان روشن می شود. و هم این که والدین انسان به مانند ریشه او هستند و قطع رابطه با والدین انسان را تبدیل به موجودی بی ریشه می کند که مشکلات فراوانی فراروی خود و خانواده خود خواهد داشت. ضمن این که خداوند در قرآن شدیدا از قطع رابطه با والدین نهی می کند.

شما به جای این که از برخورد والدینتان با عروس خانم نگران باشید. بعد از اطمینان از انتخابتان بر اساس ملاک ها و اولویت های ذکر شده، از همسر آینده تان بخواهید با هم دنبال راه هایی باشید که نظر لطف والدین دو طرف همیشه بر زندگی مشترک شما سایه بیندازد.
منبع:شهر سوال/تبیان

 

همسر مناسب, انتخاب همسر ,همسر خوب

اگر ازدواج را یک مسیر در نظر بگیرید که با گفتن « بله» شروع می‌شود، آن وقت اهمیت انتخاب همسر بیشتر معلوم خواهد شد.

بر خلاف فیلم‌هایی که در انتهای‌شان دو نفر به هم می‌رسند و گویی کار تمام شده و دیگر تا پایان عمر به خوبی و خوشی با هم زندگی خواهند کرد، باید نگاه شما به ازدواج نقطه شروع یک راه پر فراز و نشیب باشد. راهی که در آن اتفاقات پیش‌بینی نشده زیادی در طول زمان می‌تواند اتفاق بیافتد و هر دو نفر باید در تمام این شرایط کنار هم بمانند.

حتماً برای ازدواج معیارهایی دارید اما کدام ملاک‌های برای ازدواج مناسب است؟ اینکه بگویید یک همسر خوب می‌خواهم هیچ کمکی به درستی انتخاب شما نخواهد کرد.

داشتن ابهام در معیار، می‌تواند در این مورد خیلی خطرناک باشد پس به جای واژه های «خوب »، «ایده‌آل »و… که گسترده و مبهم هستند، مصداق‌های عینی مشخص کنید.

هرچند برخی ویژگی‌ها مثل صبور بودن، نجابت در همه جای دنیا و برای همه مثبت است اما شما نیاز دارید تا ویژگی‌های شریک زندگی‌تان را طبق خصوصیات خودتان و نیازهایی که زندگی با شما در پی خواهد داشت، مشخص کنید. مراقب باشید که برای انتخاب شریک زندگی خود از روی سرمشق دیگران عمل نکنید. البته مشورت کردن لازم است.

علاوه بر تعیین معیارهای تخصصی باید ضریب هر کدام را هم مشخص کنید. کمی کار پیچیده شد. کنکور ازدواج خیلی سخت‌تر و مهم‌تر از کنکور دانشگاه است. این را سال‌های بعد خواهید فهمید.

تعیین معیار در ازدواج کار مهم و سختی است اما اگر هدف‌تان از زندگی مشترک معلوم باشد، کار شما راحت‌تر خواهد بود. لطفاً با خودتان رودربایستی نداشته باشید.

اگر داشتن موقعیت مالی خوب یکی از اهداف مهم‌تان در زندگی است (صرف نظر از خوب یا بد بودن این هدف)، شرایط اقتصادی همسر آینده شما مهم خواهد بود.

وقتی در خلوت خود به هدف‌تان از تشکیل خانواده فکر می‌کنید، نگاه جامع‌تر و عمیق‌تری از چند روز اول زندگی مشترک داشته باشید.

در تعیین معیارهای صحیح یک فاکتور اساسی وجود دارد: شما باید به دنبال چیزهایی باشید که برایتان آرامش را به همراه بیاورند. در بحث ضریب معیارها، آن‌هایی ضریب بالاتری می‌گیرند که آرامش بیشتری را برای‌تان به همراه داشته باشند.

خانه‌ای را تصور کنید که همه چیز در آن وجود دارد اما افرادی که در آن زندگی می‌کنند، آرامش ندارند. در چنین خانه‌ای خوشبختی یک رویای دوردست خواهد بود.

اگر در مورد هدف زندگی مشترک‌تان خوب فکرکرده‌اید و در حال چینش معیارهایتان هستید، یک تقلب کوچک به شما خواهیم رساند و آن گفتن مهم ترین معیار برای رسیدن به همان آرامشی است که در مورد آن حرف زدیم.

این معیار مهم، همان معیار معروف کفویت و یا همتایی است که برای ساختن یک زندگی عاشقانه به آن نیاز دارید. همتایی در اعتقادات، در فرهنگ خانواده، در نوع تربیت و… می‌تواند تضمین کننده خوبی برای فردای شما باشد اما چگونه می‌توانید همتای خود را بیابید اگر هنوز شناخت کاملی از خودتان ندارید؟

همسر مناسب, انتخاب همسر ,همسر خوب

برای انتخاب یک همراه مناسب، شرط اول ،شناخت صحیح و معقول از خود و واقعیات زندگی خودتان است.

در این روزها که به دنبال یک همراه مناسب می‌گردید‌، وقت را غنیمت بشمرید و کمی جدی به خودتان و زندگی‌تان فکر کنید. نقاط قوت و ضعف شما همانقدر در زندگی مشترک‌تان اهمیت خواهد داشت که نقاط ضعف و قوت طرف مقابل شما.

یک طرف قضیه شما هستید و برای خوشبختی به دنبال کسی نباشید که خوشبخت‌تان کند. کمی به این موضوع فکر کنید که شما برای خوشبخت کردن دیگری چه ویژگی‌هایی دارید. اگر می‌خواهید به آرامش برسید باید درون‌تان آماده رسیدن به این موهبت بزرگ باشد.

شما نیاز به درونی کردن آرام دارید. مسائل حل نشده، مشکلات روحی، عقده ها، تنگ نظری‌ها و ویژگی‌هایی از این قبیل می‌تواند کاری کند که نتوانید به سمت آرامش قدم بردارید پس خیلی جدی سعی کنید درون‌تان را آماده کنید.

یکی از مشکلاتی که بسیاری از جوان‌های در سن ازدواج با آن رو به رو هستند این است که آسایش را با آرامش اشتباه می‌گیرند.

همین اشتباه می‌تواند در تعیین معیار و انتخاب همسر تأثیر زیادی داشته باشد.

اصلی‌ترین بخش مسئله کفویت، همتایی در ایمان و مذهب است. زن و شوهری که دو دین متفاوت دارند در کوچک‌ترین مناسبات زندگی شان دچار اشکال می‌شوند مگر آن‌که هیچ کدام تقیدات دین‌شان را نداشته باشند. همین طور دو نفر که یکی به اعتقادات دینی پایبند است و دیگری تقیدی ندارد، وقتی وارد زندگی می‌شوند بعد از گذشت روزهای اول و فروکش کردن هیجانات، متوجه خواهند شد که دچار مشکل شده‌اند.

ممکن است بگویید من خود به مسائل اعتقادی‌ام عمل خواهم کرد و او هرگونه که می‌خواهد رفتار کند اما واقعیت این است که اعتقادات تأثیر مستقیم در نحوه زندگی ما دارند و در ضمن شما همیشه دو نفر باقی نخواهید ماند. در هنگام تربیت فرزند هر چه به یکدیگر از نظر اعتقادی شبیه‌تر باشید‌، راحت‌تر خواهید بود.

کفویت فرهنگی نیز به همین شکل است. گاهی فرهنگ‌های مختلف باید و نبایدهای نوشته نشده‌ای را با خود به همراه دارد که می‌تواند یک زندگی مشترک را تا مرز نابودی بکشاند. رفتاری که ممکن است مادر شما انجام بدهد و کاملاً طبیعی باشد در یک فرهنگ دیگر بسیار نامناسب و غیر طبیعی جلوه کند در چنین شرایطی شما و همسرتان برای تعیین درست و غلط دچار مشکل خواهید شد.

آرزوی ما خوشبختی شماست پس اگر قصد تشکیل خانواده را دارید، بعد از آنکه در مورد خودتان و خواسته‌های‌تان خوب فکر کردید، معیارهای دقیقی را مشخص کنید. امیدواریم که همسری با همان معیارها پیدا کنید.

 

قبل از ازدواج,دوران پیش از ازدواج, بعد از ازدواج

ازدواج مهم ترین برگ زندگی شماست. پس باید آن را درست بازی کنید. در این مطلب درباره آنچه در کشور ما می‌تواند در مورد بایدها و نبایدهای دوران پیش از ازدواج قابل‌اجرا باشد، با توجه به عرف، بحث می‌کنیم.

برای آسیب ندیدن چه باید کرد؟
دو جا آدم‌ها هر چقدر هم در نقاب‌زدن و نقش بازی کردن ماهر باشند، ماهیت واقعی خود را رو می‌کنند؛ یکی در زمان استرس و یکی در زمانی که منافع مشترک مطرح است. اگر این 2 نکته را بدانیم، در دوران آشنایی، نامزدی و عقد احتمال آسیب، بسیار کمتر می‌شود. برای روشن شدن این مساله مثالی می‌زنم؛ گاهی می‌گوییم فردی قوی است و اعتمادبه‌نفس زیادی دارد ولی در زمان امتحانی مثل رانندگی، می‌بینیم آنچنان خود را می‌بازد و ضعف نشان می‌دهد که غیرقابل باور است.

در این صورت می‌توانیم بفهمیم واقعا آنچه وانمود می‌کند، نیست یا گاهی می‌بینیم آقایی خود را بسیار عاشق‌پیشه نشان می‌دهد و مدام ابراز احساسات می‌کند اما وقتی صحبت سر تعیین مهریه معقول یا واگذاری حق طلاق و... می‌شود، رابطه را دچار تنش یا کاملا قطع می‌کند!

پس یادتان باشد اگر بتوانید از این 2 تکنیک (استرس و طرح منافع مشترک) استفاده کنید، خیلی راحت می‌توانید تا حد زیادی پشت نقاب طرف مقابلتان را ببینید.

خیلی‌ها بعد از ازدواج می‌گویند همسرمان خیلی فرق کرده، در صورتی که واقعیت این است که او فرق نکرده، بلکه حالا نقاب‌ها کنار رفته و آنها نتوانسته‌اند قبل از ازدواج همدیگر را خوب بشناسند.

در دوران آشنایی چه کنیم؟
خیلی از ما در دوره آشنایی، از هم به اندازه کافی سوال نمی‌پرسیم؛ چون می‌ترسیم که متقابلا طرف مقابل هم از ما سوالی بپرسد یا بفهمیم مشکلی در گذشته داشته و رابطه عاطفی‌مان به هم بخورد. گاهی هم اصلا نمی‌دانیم در مورد چه چیز باید بپرسیم. ممکن‌است اصلا بخواهیم مشکل‌های طرف مقابل را انکار کنیم و آنها را نادیده بگیریم. مثلا وقتی می‌بینیم مدام عصبانی می‌شود، از تکنیکی به نام کم‌اهمیت جلوه‌دادن استفاده می‌کنیم و می‌گوییم «آنقدرها هم عصبانی نمی‌شود، دیگران شلوغش می‌کنند!» یا به توجیه پناه می‌بریم: «از کودکی مشکلات زیادی را پشت‌سر گذاشته و به همین دلیل زیاد عصبانی می‌شود، خودش تقصیری ندارد!» یا با عبارت‌هایی مثل: «همه مردها زود عصبانی می‌شوند» سعی می‌کنیم رفتار او را منطقی جلوه دهیم!

این اشتباه‌ها باعث می‌شود خودمان را درگیر رابطه‌ای پرخطر کنیم اما توجه به برخی نکته‌ها در این دوران و البته دوران عقد بسیار کمک‌کننده است و ما را از این خطای شناختی بیرون می‌آورد:
 
یک
از ارزش‌ها و باورهایتان چشم‌پوشی نکنید. یعنی فورا نخواهید خودتان را همرنگ طرف مقابل کنید. مثلا اگر می‌بینید مهمانی‌های آنچنانی می‌رود و روابطی دارد که نمی‌پسندید، به اجبار آنها را نپذیرید.
 
دو
از علایقتان دست برندارید؛ اگر وقتی با کسی آشنا می‌شوید، خود را غرق پرداختن به علاقه‌مندی‌های او کنید، بی‌شک آسیب خواهیددید. حتی برخی افراد در این دوره به خاطر طرف مقابل رابطه خود را با دوستان و خانواده‌شان کمرنگ می‌کنند و تمام‌وقت خود را در اختیار او قرار می‌دهند که این کار هم اشتباه است.

سه
در کسانی که در زمان نامزدی و بدون شناخت، روابط زناشویی برقرار می‌کنند، احتمال نارضایتی زناشویی، بدبینی، عدم تعهد و نابسامانی ارتباطی بعد از ازدواج بسیار بالاتر است. نتایج تحقیقات نشان داده اگر در دوران آشنایی طرفین کنجکاوی‌های جنسی‌شان را بی‌محابا به هم ابراز کنند، احتمال دارد دچار آسیب‌ شوند. البته به‌دلیل مسائل شرعی، اخلاقی، قانونی و عرفی احتمال شروع این روابط در کشور ما در دوران آشنایی اندک است ولی متاسفانه گاهی از روی بی‌تجربگی و ناپختگی، روابط پرخطر در دوران آشنایی شروع می‌شود که باعث می شود بیشتر این آشنایی‌ها خیلی زودهنگام به شکست منجر شوند؛ مخصوصا که متاسفانه مهارت مدیریت درست و چندجانبه اینگونه روابط در بیشتر جوانان خیلی قوی نیست و گاهی با الگوبرداری از دیگران یا توجیه رفتار خود یا روشنفکری مدرن مخصوصا خانم‌ها در معرض خطر بیشتر آسیب‌های اجتماعی اینگونه روابط قرار می‌گیرند.
 
چهار
نکته مهم دیگر این است که خیلی‌ها در دوران آشنایی تفاوت‌های زیادی بین خود و طرف مقابل مشاهده می‌کنند ولی با این تصور که می‌توانند او را با عشق و علاقه و توجه تغییر دهند، به روابط خود ادامه می‌دهند. خیلی از خانم‌ها مرتکب این اشتباه شایع می‌شوند اما شخصیت شکل‌گرفته آدم‌ها، خیلی قابل‌تغییر نیست و فقط قابل‌تعدیل است. پس وقتی به قصد ازدواج رابطه آشنایی را با کسی شروع می‌کنید، واقع‌بین باشید و آشنایی خود را با کسی ادامه دهید که به اصول شما نزدیک باشد.
 
پنج
در این دوران هرگز خود را بیش از حد درگیر رابطه عاطفی نکنید. وقتی احساس بر منطق غلبه می‌کند، احتمال بروز مشکلات زیاد خواهد شد. یعنی ابتدا باید عقل بر احساس حاکم باشد و بعد همسویی عقل و احساس.

شش
هرگز تمام اطلاعات در مورد حال و گذشته‌تان را برای طرف مقابل بیان نکنید. برخی فکر می‌کنند اگر همه‌چیز را با جزئیات برای فردی که با او آشنا شده‌اند تعریف نکنند، صادق نیستند در حالی که صداقت 2 نوع سازنده و مخرب دارد.

کسی که به قصد ازدواج وارد رابطه با شما شده، باید به این حد از بلوغ رسیده باشد که بداند قرار است با آنچه در حال حاضر هستید، زندگی کند، نه آنچه قبلا بوده‌اید. پس اطلاعاتی که قصد دارید به طرف مقابل بدهید باید به‌تدریج و پلکانی باشد و به همه‌چیز اشاره نکنید.

حواستان باشد دادن این اطلاعات غیرضروری می‌تواند در رابطه فعلی و در آینده‌تان تاثیر مخربی داشته باشد.

برای اینکه این نکته مفهوم‌تر شود، برایتان مثالی می‌زنم؛ ما 3 حریم انسانی داریم؛ حریم سوم، حریمی است که بین ما و اجتماع و دوست و آشنا وجود دارد، حریم دوم، بین ما و خانواده درجه اول مثل پدر و مادر است و حریم خصوصی اول، یعنی حریمی که فقط بین خدا و انسان است و هیچ‌کس حق ندارد وارد آن شود. اگر می‌خواهیم آشنایی و دوران نامزدی موفقی داشته باشیم، حتما باید این حریم‌ها و صداقت سازنده را بشناسیم و نه وارد حریم خصوصی اول طرف مقابل شویم و نه او را وارد این حریم خودمان کنیم.

گاهی در مطب می‌بینم دخترخانم‌هایی که قبلا رابطه عاطفی معقول و کم‌خطری در چارچوب اخلاق، شرع ، قانون و عرف با آقایی داشته‌اند ولی به‌محض اینکه در مورد آن به طرف مقابل گفته‌اند، رابطه‌شان دچار مشکل‌شده و به هم خورده یا ازدواج انجام گرفته ولی همسر به شدت به خانم بدبین شده است و آسیب بدبینی و بدگمانی بسیار شدیدتر از این صداقت مخرب است.
 
هفت
کسی که می‌خواهد وارد رابطه آشنایی و بعد نامزدی و عقد شود، باید به بلوغ ازدواج رسیده‌باشد اما متاسفانه برخی از کسانی که ازدواج می‌کنند، به این بلوغ نرسیده‌اند اما بلوغ ازدواج چیست؟ یعنی با آگاهی، دانش و مهارت‌های ارتباطی مبتنی بر واقعیت نه رویا، رابطه لذت‌بخش مادی و معنوی خلق کنیم. در غیر این صورت دچار تنش خواهیم ‌شد.

بدون شناخت، منطق، خودشناسی و دیگرشناسی نباید وارد هیچ رابطه‌ای شد چون برخی در دوران آشنایی چهره واقعی خود را نشان نمی‌دهند و نقاب بر چهره دارند تا طرف مقابل را جذب ‌کنند. علاوه بر این، گاهی رفتار ناسنجیده یا پرخطر‌ تاثیرگذاری هم نشان می‌دهند ولی طرف مقابل به دلیل ویژگی‌های خوب دیگر، متاسفانه آن را نادیده می‌گیرد.
منبع:سلامت

 

زمان خواستگاری‌,جلسه رسمی خواستگاری,انتخاب همسر

اگر خانم‌‌ها می‌دانستند عادت ماهانه‌شان چه تاثیری بر انتخاب و آینده آنها می‌گذارد قطعا زمان خواستگاری‌شان را با سیکل عادت ماهانه خود تنظیم می‌کردند! قبل از اینکه در مورد زمان مناسب برای خواستگاری صحبت کنیم باید یادآور شویم که این مقاله بیشتر مناسب خانم‌هایی است که قرار است برای اولین بار خواستگار محترم را ببینند. حال این دیدار می‌خواهد در یک جلسه رسمی خواستگاری باشد یا در یک جلسه خانوادگی،  در رستوران یا قرار معرفی  و ... . مهم این است که شما می‌خواهید برای برقراری یک رابطه بلند مدت، شریک زندگی خود را انتخاب کنید.

خانم‌هایی که در اواسط چرخه قاعدگی (مرحله دوم) هستند بیشتر دست به انتخاب‌هایی می‌زنند که به روابط کوتاه‌مدت و گذرا منجر می‌شوند. در نتیجه بهتر است زمان این انتخاب را به اواخر یا اوایل چرخه (مرحله اول یا آخر چرخه) بیندازند و تا حد امکان در دوران تخمک‌گذاری (بین روزهای 10 تا 14 یا 16 چرخه) کسی را انتخاب نکنند.  در این دوره تمایلات خانم‌ها بیشتر از روی ظاهر و هوس است و کمتر به خصایص مطلوب یک شریک دراز مدت می‌اندیشند. این درحالی است که وقتی در اوایل و اواخر چرخه قاعدگی به سر می‌برند بیشتر به دنبال مردانی می‌گردند که مناسب روابط سالم و طولانی مدت هستند یعنی بیشتر به شخصیت، حس همدلی و همراهی او اهمیت می‌دهند.  با این حال تمامی این نتایج به صورت احتمال مطرح می‌شوند و هیچ کدام صد درصد نیستند. شرایط فرهنگی، گزینه‌های در دسترس، سن، چهره و اندام زنان نیز در نوع انتخاب‌شان تاثیرگذار است.

دوره ماهانه از لحاظ هورمون‌شناسی
در مرحله تخمک گذاری میزان هورمون استروژن به اوج خود می‌رسد. در ادامه نیز اوج‌گیری ناگهانی پروژسترون روی می‌دهد که نشانه پاره شدن فولیکول و آزاد شدن تخمک از آن است. از آنجایی که اواسط چرخه قاعدگی بهترین زمان برای بارور شدن تخمک و باردار شدن یک زن است به آن دوره باروری یا پنجره باروری گفته می‌شود. به مرحله سوم چرخه قاعدگی یعنی روز 14 یا 16 تا پایان چرخه (روز 28) مرحله زرده‌ای (لوتئال) گفته می‌شود. در این مرحله تخمک رسیده که در مرحله قبل آماده لقاح بود در صورت بارور نشدن تبدیل به جسمی زرد رنگ می‌شود. بنابراین ترشح استروژن کم اما میزان پروژسترون   همچنان بالا باقی می‌ماند.

یک روز عاشقش هستید و یک روز متنفر؟!
از نظر خانم‌ها، مردی برای زندگی ایده آل ارزیابی می‌شود که یکسری ویژگی‌های ظاهری، جسمانی، رفتاری و تشخیصی خاص داشته باشد. جالب اینکه ویژگی مرد ایده آل از نظر زنان ثبات نداشته و معمولا مطابق با مراحل مختلف چرخه قاعدگی تغییر می‌کند. از جمله تغییرات مربوط به تمایل زنان در مورد شریک زندگی می‌توان به تغییر در تمایلات نسبت به چهره، اندام، تن صدا، شخصیت و خصایص رفتاری مرد اشاره كرد.

خلاصه موضوع از این قرار است!
مرحله اول = روزهای 1 تا 7 قاعدگی (زمان مناسب برای انتخاب همسر)
مرحله دوم = روزهای 10 تا 14 یا 16 قاعدگی (زمان نامناسب برای انتخاب همسر).
مرحله سوم = روزهای 14 یا 16 تا 28 قاعدگی (زمان مناسب برای انتخاب همسر)

زمان خواستگاری‌,جلسه رسمی خواستگاری,انتخاب همسر

6 سال در قاعدگی می‌گذرد!
اگر 5 روز را به عنوان متوسط تعداد روزهای مرحله اول قاعدگی در نظر گرفته و آن را در تعداد چرخه‌های قاعدگی یک زن در هر سال (یعنی در دوازده) ضرب کنیم و سپس عدد به‌دست آمده را در عدد 38 یعنی متوسط سال‌هایی که یک خانم دوره ماهانه دارد، ضرب کنیم و این مقدار را تقسیم بر 365 روز (يك سال) کنیم به عدد 2/6 سال می‌رسیم. به عبارت دیگر هر زن به‌طور میانگین بیشتر از 6 سال از عمر خود را در این دوره به سر می‌برد!

چرخه معمول دوره ماهانه چیست؟!
در ابتدا جا دارد توضیحی در مورد چرخه قاعدگی زنان بدهیم. چرخه قاعدگی به یک دوره تقریبا ماهانه گفته می‌شود که در طول آن تغییرات منظمی در وضعیت هورمونی و تناسلی زنان روی می‌دهد. کل طول چرخه قاعدگی بین 25 تا 35 روز یا به طور میانگین 28 روز است. مرحله اول هر چرخه با خونریزی قاعدگی شروع می‌شود که تقریبا 5 تا 7 روز طول می‌کشد. در واقع اولین مرحله از هر چرخه جدید، علامت پایان یافتن چرخه قاعدگی قبلی است.

روزهای قاعدگی بر انتخاب خانم‌ها موثرند
تغییرات یا نوسانات چرخه قاعدگی با ترجیحات و انتخاب‌های زنان مرتبط هستند. این نوسانات چند ویژگی دارند؛ یکی از ویژگی‌های‌شان این است که تغییرات در یک قالب ناهوشیار زیستی روی می‌دهند یعنی خود فرد هم ممکن است از آن آگاه نشود. از دیگر ویژگی‌های آن تکراری بودنش است. به عبارت دیگر، این تغییرات از شروع قاعدگی بعدی دوباره با حالتی نوسانی تکرار خواهند شد. ویژگی بعدی منظم و قابل پیش بینی بودن آنهاست. لازم به ذکر است که این نوسانات در اکثریت زنان رخ می‌دهند.

5 سالی هم در تخمک‌گذاری هستید!
در صورتی که طول دوره چرخه را 28روز فرض کنیم، در ادامه نیمه اول چرخه یعنی روزهای 7 تا 14 یا 16 ترشح هورمون استروژن به دلیل وجود فولیکول یا تخمک نارسیده در تخمدان رو به افزایش می‌گذارد. در این صورت روزهای 10 تا 14 یا 16 چرخه، مرحله دوم چرخه یا همان مرحله تخمک گذاری یا فولیکولار نامیده می‌شود. با فرمول پاراگراف بالا و با تغییر تعداد روز‌ها از 5 به 4 روز به عدد 5 سال می‌رسیم، یعنی مدت زمانی که یک زن در طول عمر خود دوره تخمک گذاری را تجربه می‌کند.

منبع:مجله سیب سبز

 

معیارهای ازدواج ,انتخاب همسر ,ازدواج به خاطر پول

امروزه وجود مشکلات اقتصادی موجب شده است برخی معیارهای ازدواج و انتخاب همسر برای بعضی افراد تغییر کند و شاخصه های اقتصادی جایگزین ارزش های اخلاقی شود. در واقع بعضی از جوانان برای رهایی از مشکلات اقتصادی به جای سعی و تلاش بیشتر به دنبال ازدواج با شخصی متمول و دارای وضعیت اقتصادی مناسب هستند.

ازدواج به خاطر پول
شیوع این باور نادرست در بین جوانان که چنانچه با همسری ثروتمند یا دارای تحصیلات، جایگاه و موقعیت اجتماعی مناسب ازدواج کنم، می توانم روی تمام واقعیت های تلخ موجود در زندگی گذشته از جمله فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و بی سوادی والدین، نداشتن موقعیت و جایگاه اجتماعی مناسب خطی پر رنگ بکشم و تحولی جدید در شرایط فعلی زندگی ام ایجاد کنم، موجب شده است معیارهای اخلاقی و شخصیتی طرفین، قبل از ازدواج نادیده گرفته شود و وضعیت مالی و اقتصادی آن ها اولویت نخست را به خود اختصاص دهد.

به خاطر داشته باشید ازدواج کردن با یک فرد، بدون در نظر گرفتن معیارهای اساسی انتخاب همسر و هم کفو بودن و همچنین بدون احساس و عاطفه قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه و صرفا به خاطر پول، به طور قطع عقلانی نیست و اشتباه محض است اما توجه به نکاتی که در ادامه می آید، به شما در انتخاب دقیق تر و تصمیم گیری سنجیده تر کمک می کند.
 
خواستگارتان تا چه اندازه «خود ساخته» است
اگر خواستگارتان دارای خودروی مدل بالا، خانه مسکونی مستقل و امکانات رفاهی برای شروع زندگی مشترک است اما یک سوال مهم همواره وجود دارد و آن این که خود این فرد تا چه اندازه در به دست آوردن چنین امکاناتی نقش داشته است؟ آیا تمام آنچه کسب کرده است نتیجه تلاش، رزق حلال و استقلال مالی خوداوست یا این که تمام سرمایه لازم را خانواده اش برای او فراهم آورده اند؟

از طرفی بسیاری از جوانان اگر چه در حال حاضر از شرایط مالی کاملا مساعدی برخوردار نیستند اما از قابلیت هایی بهره مندند که با بررسی دقیق آن ها می توان آینده ای سرشار از پیشرفت برای شان پیش بینی کرد. با این توضیح چنانچه خواستگار شما با تکیه بر قابلیت های خود و یا توسل به سطح تحصیلاتش سرمایه مطلوبی را پس انداز کرده باشد، می توان به این نتیجه رسید که وی فردی خودساخته و قابل اتکاست که قابلیت پیشرفت دارد.
 
اهمیت «استقلال مالی»
مهم ترین پیامدهای نداشتن استقلال مالی و وابستگی اقتصادی به خانواده همسر عبارت است از: ایجاد یک فضای مطلوب برای دخالت خانواده در امور شخصی و خصوصی زوجین از جمله نحوه خرج کردن پول، خرید کردن و ...، تجربه احساس حقارت ناشی از سرزنش ها و منت گذاشتن های خانواده که در بیشتر مواقع با تحسین کردن عضو دیگری از خانواده که به لحاظ مالی مستقل از پدر و مادر است همراه است، شکسته شدن مرزها، ضعیف شدن تدریجی اعتماد به نفس زوج، بالا رفتن میزان تنش و تشنج میان زن وشوهر به واسطه مداخلات خانواده، استرس دائمی ناشی از این که مبادا خانواده به هر دلیلی حمایت مالی خود را از ما قطع کند، ایجاد زمینه ای برای بروز توقعات و انتظارات نابجا و غیرمنطقی خانواده همسر از زوج که در موارد زیادی توان نه گفتن در مقابل آن ها وجود ندارد و... همه و همه از پیامدهای نبود استقلال مالی همسر از خانواده اش است. در مواردی نیز دیده شده است که خانواده ادامه حمایت مالی از فرزندشان را به جدایی او از همسرش منوط می دانند!

اگر به خاطر ثروتت نبود هرگز با تو ازدواج نمی کردم
یقینا دور از انتظار نیست در انتخاب هایی که صرفا براساس تمکن مالی طرف مقابل پایه گذاری می شود با کوچک ترین تزلزلی که برای ثروت فرد پولدار اتفاق می افتد، از میزان استحکام آن ازدواج و انگیزه برای ادامه زندگی نیز کاسته شود.

بد نیست یک سوال مهم و حیاتی را از خود بپرسید: «چنانچه این فرد درآینده ای نه چندان دور، همه ثروت و رفاه خود را از دست بدهد و یا خانواده اش دست از حمایت مالی او بردارند، آیا باز هم به ادامه زندگی مشترک با او تمایل دارم؟ آیا این فرداز حداقل شاخصه های لازم به منظور شروع زندگی مشترک نظیر ایمان و اخلاق، خانواده سالم، سلامت و ثبات شخصیت، زیبایی نسبی و سلامت جسمی، فاصله سنی مناسب و... برخوردار است؟ آیا از نظر احساسی و میل قلبی نیز به سمت او گرایش دارم؟ آیا با کوچک ترین نوسان در ثروت مرد، زمینه ناسازگاری بین ما بروز پیدا خواهد کرد»؟

دخترانی که همسرشان را صرفا به عنوان ابزاری برای رسیدن به آرزوها، رفاه و کمبودهای زندگی شان تلقی می کنند و صرفا تمکن مالی او را در نظر می گیرند، در زندگی مشترک خود نه تنها به همسر بلکه به خودشان نیز آسیب های روحی-روانی جدی وارد می آورند.
اختلاف فرهنگی

هم کفو بودن حائز اهمیت است
چنانچه فاصله اعتقادی، اقتصادی و یا فرهنگی شما با خانواده خواستگارتان بسیار زیاد باشد، اولین فردی که از این ناحیه صدمه خواهد خورد خود شما هستید. در صورت هم کفو نبودن دیر یا زود با ورود به زندگی مشترک زمینه بروز اختلافات و تنش ها فراهم خواهد آمد. چرا که یقینا «سبک زندگی»، «آداب و رسوم» و «رفتارهای» فردی شما و همسر آینده تان متفاوت است و ممکن است همین تفاوت ها در آینده به ابزار و پتکی تبدیل شود که بارها بر سر فرد ضعیف تر فرود بیاید.
 
خودتان تغییردهنده باشید
اما در آخر: تصور کنید به هر دلیلی شرایط ازدواج شما با خواستگارتان فراهم نشد؛ آیا در چنین شرایطی دست از رسیدن به آمال و آرزوهای تان برمی دارید و به فردی منفعل تبدیل خواهید شد که باور دارد به خانواده ای از قشر ضعیف متعلق است و هرگز امکان رشد و صعود به قله های موفقیت را ندارد؟ آیا این بار هم در امید آمدن خواستگاری با وضع نسبتا مرفه، شاهد از دست رفتن عمرتان خواهید بود؟ آیا به این باور رسیده اید که دیگر امیدی به تغییر شرایط وجود ندارد و به ناچار شما هم به همان سرنوشت خانواده تان مبتلا خواهید شد؟ آیا تصور می کنید تنها ازدواج با فردی ثروتمند می تواند جایگاه و موقعیت شما را تغییر دهد؟

توصیه می کنم مسئولیت تلاش برای کسب داشته های بیشتر، تغییر شرایط و رقم زدن سبک زندگی بهتر از گذشته را «خودتان» به عهده بگیرید.
 
منتظر بمانید اگر ...
اگر پاسخ شما به تمام سوالات بالا منطقی بود و تصور کردید که می شود به خواستگارتان تکیه کرد، می توانید منتظر بمانید تا خواستگارتان از طریق منطقی و با گذشت اندکی زمان، خانواده خود را با شما همراه و موافق کند هر چند اگر خانواده وی افرادی مادی گرا باشند و دیگران را با خط کش تمکن یا فقر مالی ارزیابی کنند و به آنان امتیاز دهند با ازدواج شما موافقت نخواهند کرد.

در هر حال می توانید به او مدتی فرصت دهید تا به گونه ای مطلوب نظر خانواده خود را تغییر دهد. از طرفی توصیه می شود صرفا به این دلیل که یک خواستگار پر و پا قرص دارید، ورود دیگر خواستگاران را به منزل تان ممنوع نکنید.
منبع:خراسان

 

 

مشاوره ازدواج, بعد از ازدواج,زندگی مشترک

نام مشاوره ازدواج اگرچه در سال های اخیر زیاد به گوش می خورد اما اتفاق تازه ای نیست. مشاوره ای که شاید مهم تر از هر مشورت دیگری در زندگی تان بتواند شما را نجات دهد و آینده تان را از سیاه روزی دور نگه دارد.

متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاورین در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا احساس می کنند چون به یک استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند بنابراین می توانند خودشان بدون کمک گرفتن از مشاور بهترین انتخاب را انجام دهند.

عده ای با مشورت دوستانشان برخی ملاک های اولیه ای مانند نجابت، تحصیل، خانواده، پوشش و... را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.

در حالیکه باید در تمامی این مراحل حتما به یک مشاور معتمد مراجعه کنند تا به صورت علمی هر دو طرف مورد بررسی روحی و رفتاری قرار بگیرند تا بعد از ازدواج مشکلات کمتری برایشان پیش بیاید.

مشاوره ازدواج, بعد از ازدواج,زندگی مشترک

مشاور چه کاری برایتان می کند؟
ملاک های اولیه که در عرف مطرح می شود، نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند. کاری که دختر و پسر در ابتدای آشنایی از پس آن برنخواهند آمد چرا که نیاز به تخصص و علم کافی در این حوزه دارد.

شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند این زوج آیا سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ آیا شیوه حرکتشان با هم همخوانی دارد یا نه؟

مشاوران تست های شخصیت شناسی و... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند تا به شرح حال مشخصی از زوج برسند. حتی در خصوص احتمال تعامل دو نفر هم به صورت علمی وارد می شوند و کار روان شناختی انجام می دهند. کار آنها شناختن همین رفتارهای پنهان است که در اکثر این موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.

در نهایت مشاوران معمولا توصیه می کنند 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.

مهم ترین موضوعات مشاوره
دختر و پسر باید در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد. بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.

پیش فرض مهم ازدواج
درباره ازدواج مهم ترین مساله رسیدن به بلوغ است. بلوغ جنسی، عاطفی، اجتماعی و مالی. اما استقلال مالی شرط اول ازدواج است. منظور از استقلال مالی پولدار بودن یا توانمندی مالی نیست. بلکه منظور، توانایی جدا شدن از خانواده و تشکیل زندگی بر مبنای حداقل های مورد تایید دو طرف است. بنابراین مشاور با در نظرگیری این که پسری که به خواستگاری رفته استقلال مالی دارد و می خواهد مسئولیت خانواده دو نفره جدیدش را بپذیرد با زوج ها برخورد می کند. این مساله از آن جهت مهم است که در فرهنگ عمومی خانواده های ما اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.
 
به عشق ایمان بیاوریم یا نه؟
کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند. هر کسی که عاشق می شود احساس یک رابطه منحصر به فرد به او دست می دهد که متاسفانه یک احساس شدید و گذراست و مشکل مشاوران با زوج ها در همین زمان است که آنها در این لحظات نه حرف بزرگ ترها را قبول می کنند نه حرف مشاور را و نه هیچ حرف دیگری را.

مشاور نمی گوید که زوج این کار را بکند یا نکند. وظیفه مشاور آگاه کردن است. مثلا می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چی خواهد بود. موضوع مهمی مثل ازدواج نگاه عاقلانه ای می خواهد و مشاور وظیفه دارد درباره آینده ازدواج با زوج حرف بزند. ولی قرار نیست چیزی را به کسی تحمیل کند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.
منبع:نوعروس

تعداد صفحات : 14

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 523
  • کل نظرات : 31
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 39
  • آی پی دیروز : 83
  • بازدید امروز : 67
  • باردید دیروز : 116
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 977
  • بازدید ماه : 4,104
  • بازدید سال : 63,296
  • بازدید کلی : 545,387